آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ
آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ |
- دلزدگی آقایان در مقابل خانمها پس از رابطه زناشویی
- مدیر شبکه ویکیلیکس: میگویند ما مزد بگیر ایرانیم!
- چند کتاب هلو !!
- نهایت بخشندگی
- داستان کوتاه و زیبای راز جعبه کفش
- گاهی فقط می توان نوشت :
- تفاوت خوابیدن زن و مرد ! (صرفا جهت اطلاع)
دلزدگی آقایان در مقابل خانمها پس از رابطه زناشویی Posted: 10 Jan 2011 10:49 AM PST دلزدگی آقایان در مقابل خانمها پس از رابطه زناشویی طبق پژوهشهای به دست امده حدودا بیش از ۸۰ درصد آقایان با فردی که قبل از ازدواج رابطه جنسی برقرار نموده اند ازدواج نخواهند کرد این رفتار دلایل عمده ای بهمراه دارد که بخشی از آن ارادی و بخشی دیگر غیر ارادی و بواسطه فعل و انفعالات هورمونی در مردان میباشد دلیل بر هم خوردن اکثر روابط دوستی که در ان رابطه جنسی بوجود می آید همین عامل میباشد .این در حالیست که اکثر خانمها نسبت به فردی که با آن رابطه جنسی برقرار میکنند وابستگی احساسی پیدا میکنند . شناسایی هورمونی که در دختران باعث وابستگی میشود A X I T O S I N هورمون مشترک بین زنان و مردان میباشد که این هورمون باعث وابستگی و تعلق زیاد احساسی در هر دو جنس مذکر و مونث می شود اما در مردان به علت هورمون دیگری تحت عنوان T E S T A S T R O N این وابستگی تقریبا خنثی می شود به عبارتی هورمون تستاسترون در مردان نسبت به هورمون آکسیتوسین قالب تر میباشد و این در وجود همه مردان قرار دارد از این رو اکثر مردان بعد از انجام رابطه جنسی حالت سردی وجودشان را فرا می گیرد اما خانمها دقیقا پس از رابطه جنسی احساس نیاز بیشتری پیدا میکنند البته موارد استثنا نیز وجود دارد از این جهت مردانی که وابستگی کامل به طرف مقابلشان دارند ( مردان متاهل ) نسبت به همسر خود به علت وابستگی کامل چنین حالتی کمتر دست خواهد داد اما در مردان مجرد که صرفا وابستگی احساسی وجود دارد پس از رابطه جنسی از وابستگی احساسی آنها کم شده و این وابستگی تبدیل به وابستگی جنسی می شود یعنی از آن زمان به بعد رابطه آنها بر پایه انجام رابطه جنسی ادامه دارد و این آن چیزیست که خانمها تمایل ندارند . تقریبا در بیش از ۸۰ درصد از مقالات این سایت صراحتا درج شده که سعی کنید رابطه جنسی را پیش از ازدواج تجربه نکنید چرا که باعث از هم پاشیدن رابطه می شود همچنین به زوجهای جوانی که در دوران عقد طی می کنند توصیه می شود رابطه جنسی کامل را تجربه نککنند و تنها به معاشقه اکتفا کنند . مسئله مهم تر اینکه به خانمها توصیه می شود اگر فردی که در زندگیشان هست را دوست دارند سعی در برطرف کردن عطش جنسی آن نداشته باشند چرا که اگر مردان پیش از ازدواج عطش جنسیشان برطرف شود تا حدود زیادی از ازدواج منصرف می شوند این در وجود هر مردی قرار داده شده و امریست غیر ارادی و خیلی از مردان از آن بی اطلاع هستند |
مدیر شبکه ویکیلیکس: میگویند ما مزد بگیر ایرانیم! Posted: 10 Jan 2011 10:44 AM PST احمد منصور از مجریان شبکه تلویزیونی الجزیره مصاحبهای مشروح با جولین آسانژ مدیر سایت ویکی لیکس انجام داده است. متن کامل گفتوگو را میخوانید: هشت روز در زندان انفرادی در بریتانیا بودید، این ایام را چگونه گذراندید؟ هشت روز درزندان بودم و به عنوان یک روزنامهنگار، آموختم که زندان انفرای یعنی چه؟ سخت بود، اما اگر انسان چشم روشنبین داشته باشد، خواهد یافت که زندان با طعم "نلسون ماندلا" میتواند مزه دیگری داشت باشد. او و تمام کسانی که، بهخاطر دیدگاهی خاص، به زندان افتادهاند، زندان را بهگونهای دیگری میبینند. در زندان میتوان به تامل نشست. تامل در موضعگیریهایی که کردهای! هدفی که داری! اگر اینگونه اندیشه کنید، دیگر زندان را یک مسأله شخصی و ناراحتکننده، بهشمار نمیآورید. آیا بهخاطر کاری که کردهاید، در زندان خود را ناتوان نیافتید و پشیمان نشدید؟ خب، خیلی فکر کردم و در آن حال و هوا، وقت کافی برای این کار داشتم. فرصتی که در خارج از زندان انفرادی، بهراحتی بهدست نمیآید. در زندان، به خودم میگفتم؛ کجای کار اشتباه بوده است؟ اما خوشبختانه همه امور در بیرون از زندان در راستای همان اهدافی بود که ما از قبل دنبال میکردیم. تظاهرات مردم و اینکه مردم دریافتند که عدهای میخواهند به ما و موسسه ما حملهور شوند. به عبارت دیگر این چند روز، زندانی شدن من باعث شد تا مردم بسیاری بیدار شوند و درک کنند که چه خبر است و آن آزادی بیانی که غرب، بهویژه آمریکا و افرادی چون خانم هیلاری کلینتون، ادعا آن را دارد، چه معنایی دارد؟ آیا ادعاهای آنها، درست است یا با دروغ و نفاق آمیخته شده است. در هر حال، زندانی شدن من، از این جهت بسیار مثبت بود. در روزهایی که زندان بودید، باز هم، از سایت شما، اسناد محرمانه منتشر شد. تقریبا این کار به شکل روزانه ادامه داشت. اما روزنامه "فرانکفورت الگمینای آلمانی" ادعا کرده است که، آنچه شما از اسناد دستگاههای دیپلماسی، منتشر کردهاید، تنها 2% از حجم اطلاعاتی است که در اختیار دارید. شما گفتهاید که 250000 سند دارید. آیا این سخن به آن معنا است که، در آینده خبرهای جدل انگیز بیشتری از سایت شما شنیده خواهدشد. فکر میکنم همینطور باشد. بیشترین اخباری که در آینده منتشر خواهیم کرد، مربوط به اسرائیل است. فکر میکنم، اتفاقهای زیادی در آینده رخ دهد. تقریبا از هر دو سندی که در این رابطه منتشر شود، یکی از آن جدلآفرین خواهد بود. ما تا کنون، تنها دو هزار سند را منتشر کردهایم. در مرحله نخست، تنها روزنامههای خاصی، اسناد ما را منتشر کردند، مثل گاردین و نیویورکتایمز. اما در آینده، تلاش خواهیم کرد، تا این اسناد در سراسر دنیا، و از رسانههای بیشتری منتشر شود. "لوموند فرانسه" و "باییس اسپانیا" هم به جمع منتشرکنندگان پیوسته است. ما علاقمندیم به غیر از دنیای غرب، دیگر کشورها هم، این اسناد را منتشر کنند. روزنامههایی که خواننده دارد. ما برخی از اسناد را در برزیل و نروژ و چند کشور دیگر منتشر کردیم. اما علاقمندیم دنیای عرب و کشور استرالیا هم به این جمع اضافه گردد. شبکه الجزیره هم میتواند، کمک خوبی باشد. بسیاری در دنیای اسلام، این پرسش را دارند که چرا این سایت تاکنون، تنها 22 سند درخصوص اسرائیل، منتشر کرده است، آنها میگویند این رفتار، باعث شده تا اسرائیل از ویکیلیکس نگران نباشد. حدود 3700 سند، مربوط به اسرائیل است و یا منبع آن خود اسرائیل است. فکر میکنم دستکم 2700 سند از خود اسرائیلیها در دست داریم و تقریبا انتشار کل آن، شش ماه زمان میخواهد. روزنامهای عربی به نام "الحقیقه" گفتوگویی را با شخصی آلمانی بهنام "دانیل دونخیتبرگ" انجام داده است. او گفته؛ من دومین شخص مهم ویکیلکیس بودهام و در حال حاضر از گروه شما جدا شده است. او میگوید شما قراردادی را با اسرائیل امضا کردهاید؛ که هیچ چیزی درخصوص آنها منتشر نکنید. نه اینگونه نیست. رسانههای زیادی چنین ادعاهای مشابهی را منتشر کردهاند. عدهای میگویند ما مزدور سی آی ای هستیم. برخی ما را در ارتباط با دستگههای امنیتی ایران و مزدبگیر آنهاییم. اما هیچکدام از اینها صحیح نیست. ادعای "دانییل دونخیتبرگ" هم صحیح نیست. او شخص دوم موسسه ما نبوده است. او فقط سخنگوی موسسه ما در آلمان بود و مدتی است که دیگر با او کار نمیکنیم. علت آن هم این بود که بیشترین اخبار ما مربوط به دستگاه نظامی آمریکا بود. اما ما در اسنادی که منتشر خواهیم کرد، هیچ کشوری را استثنا نمیکنیم، حتی اسرائیل را. ما تنها، توجه به دستگاههای رسمی نداریم. میدانید که من خودم، استرالیایی هستم. در اطراف رئیسجمهور کشور من کسانی هستند که با دستگاههای امریکا، ارتباط سری دارند و به شکل سری، با آنها مکاتبه میکنند. ما همه این اسناد را منتشر خواهیم کرد. این اتفاق در سوئد هم رخ داده است. در وزرات دفاع برزیل هم رخ داده است. ما اسناد تمام کسانی که در کشورهای مهم، با سفارتخانههای آمریکا در تماس بودهاند را در دست داریم. البته این به آن معنا نیست که آنچه سفارتهای آمریکا، مخابره کرده است، همگی صحیح است. بلکه این بهمعنای اتفاقی است که برای آن سفیر مهم بوده و فکر کرده ارسال آن برای دولتش اهمیت دارد. از همینرو هدف ما از افشای اسناد ایجاد مشکل در کشورها نیست. بلکه میخواهیم سرِ این مار، یعنی آمریکا، را از تن جدا کنیم. سپس فکر میکنیم که روابط موجود در جهان اصلاح خواهد شد. لطفا این پرسش را یکبار دیگر، بهطور روشنی پاسخ دهید! آیا شما هیچ تفاهمی با اسرائیل درخصوص عدم انتشار اسناد آنها نکردهاید؟ یقینا نکردهایم. ما با هیچ کشوری، هیچ موسسهای و هیچ شرکتی قرار داد نبستهایم. هیچ پولی از کسی دریافت نکردهایم. یک بار از موسسه "نایت آمریکا " که یک موسسه غیردولتی است، درخواست کمک کردیم. در آن زمان ما جزو سه هزار موسسهای بودیم که کمک دریافت میکردیم. اما در سال 2007 یک نوار ویدویی منتشر کردیم و در آن نشان دادیم که چگونه آمریکا در خیابانهای بغداد دست به قتل عام مردم میزند. همین باعث شد تا آنها، آن بودجه را قطع کنند. از آن پس مجبور شدیم به مردم و دوستان روزنامهنگارمان، روی آوریم تا آنها ما را کمک کنند. آیا دولت اسرائیل، یا مزدوران این کشور سعی نکردهاند، با شخص شما ارتباط بر قرار کنند. تا کنون هیچگونه ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم تا آنجا که میدانم، موسسه من با اسرائیل نداشته است. هر چند این فرض وجود دارد که دستگاههای امنیتی آن کشور، و یا هر کشور دیگری، مسائل ما را پی میگیرد میکند و میخواهند بداند که ما میخواهیم چکار کنیم؟ برای مثال؛ دستگاه امنیتی استرالیا و آمریکا و سوئد که در ارتباط مستقیم با اسرائیل بودهاند، خیلی روی کارهای ما حساس شدهاند و این را میدانم. در عین حال میدانیم که دستگاه امنیتی اسرائیل تا کنون به دنبال ایجاد ارتباط مستقیم با ما نبوده است. البته ممکن است، با اعضای سابقِ موسسه، ما تماس گرفته باشد. اما با افراد شاغل کنونی هیچ ارتباطی وجود ندارد. البته این را هم میدانم که اسنادی را که ما منتشر میکنیم برایشان خیلی خیلی هم است. روزنامه گاردین نوشته است، اسنادی که شما از اسرائیل در اختیار دارید 2217 سند است. این تعداد مربوط به اسناد صادر شده از خود اسرائیل است و در عین حال 3194 سند هم دارید که مربوط به مکاتبات سفارت آمریکا در اسرائیل است. اما تا کنون شما 22 سند را منتشر کردهاید. بقیه این اسناد را چه زمانی منتشر میکنید. تا کنون 2% از اسنادِ در اختیار را منتشر کردهایم. حال اگر 23 سند آن مربوط به اسرائیل باشد یعنی 1% از کل اسناد، منتشر شده است. شما در نظر بگیرید که نشریاتی مثل "باییس اسپانیا" و "لوموند فرانسه" برای انتشار این اسناد با ما شراکت کردهاند. خب اگر اینگونه باشد و حدود 1% سند تاکنون درخصوص اسرائیل منتشر کرده باشیم یعنی عدد خوبی! البته نقش "نیویورک تایمز" هم مهم است. آنها علاقه ای به انتشار اسناد مربوط به اسرائیل از خود نشان نمیدهند. این روزنامه در نیویورک منتشر میشود و آنها معتقداند، که باید احساسات خواننده یهودیشان را در نظر بگیرند! خب بالاخره چه زمانی میخواهید اسناد مربوط به اسرائیل را منتشر کنید؟ سناد را در طول شش ماه آینده منتشر میکنیم. تعداد 3700 سندی که مربوط به سفارت آمریکا در اسرائیل است. اگر به این اسناد، مکاتبات سایر سفارتخانههای آمریکا، در دیگر کشورها، که مربوط به اسرائیل است را اضافه کنیم رقم بیشتری میشود. برای مثال، نتانیاهو، زمانی که به فرانسه میرود، با سفیر آمریکا در آن کشور هم ملاقات میکند. خب این سندها را هم در اختیار داریم که اگر به 3700 سند اضافه شود عدد بزرگتری میشود. آیا اسنادی را در خصوص جنگ 33 روزه که در سال 2006 علیه لبنان انجام پذیرفت، در اختیار دارید؟ بله. اطلاعاتی را در این خصوص در اختیار داریم و برخی را دیدهام. ما فقط اسناد سری را در اختیار داریم. اسناد بهکلی سری هم در سفارتخانهها وجود دارد که ما در اختیار نداریم. با این حال درخصوص اسناد جنگ 33 روزه اسناد سری خوبی داریم و فکر میکنم قابل توجه باشد. در عین حال یادتان باشد که اسناد ما در برگیرنده، تلگرافهای سفارتخانههای آمریکا است؛ آمریکا هم شریک اسرائیل است بنابر این خیلی از چیزها را نمیتوان در بین این اسناد پیدا کرد. علاوهبر آن سندهایی که سفارت آمریکا در اسرائیل برای آمریکا میفرستاده است، با اهمیت اسنادی که سفارت آمریکا در لندن مخابره میکرده تفاوتهایی دارد. آیا اینها را منتشر خواهید کرد. بله همه را منتشر میکنیم. آیا اسنادی درخصوص ترور "محمد المبحوح" (یکی از رهبران عزالدین قسام که در دبی ترور شد) در اختیار دارید. بله. اشاره هایی در اسناد وجود دارد. اسنادی که از استرالیا و لندن ارسال شده چنین میگوید که ترورکنندگان اسرائیلیهایی بودهاند که پاسپورتهای استرالیایی و انگلیسی به همراه داشتهاند. آیا در اسناد شما اطلاعاتی درخصوص شرکتهای اسرائیلی که خدمات فرودگاهی در دنیا ارائه میدهند، وجود دارد. معمولا این شرکتها اطلاعات مسافران را در اختیار اسرئیل قرار میدهند؟ بله. تلگرافهایی داریم درخصوص شرکتهای اسرائیلی که خدمات امنیت پرواز کشوری مختلف را در اختیار دارند. جاسوسی از این دست، تنها مربوط به اسرائیل نیست، آمریکا هم، انجام میدهد، برای مثال در برزیل خیلی فعال هستند. آیا از شرکتهای اسرائیلی که خدمات مخابراتی و تلفن همراه در دیگر کشور ها بهویژه کشورهای ما، انجام میدهند، در اختیار دارید؟ آیا میدانید که چگونه از این طریق جاسوسی میکنند؟ چگونه تلفنهای مسئولان و افراد مهم را شنود میکنند؟ خیلی مطمئن نیستم. اما یک تلگراف در اختیار داریم که درخصوص حزبالله و شبکه مخابرات لبنان است. در آن کشور شبکهای به نام "الیاف" در بخش مخابرات فعال است و با بیرون از کشور ارتباط دارد. تلفنهای دولتی هم در لبنان بودن مسأله نیست. یک کابل مخابراتی هم در کنار سفارت فرانسه در بیروت پیدا شده بوده، که گزارش آن در این تگرافها آمده است. به هر حال شبکه ارتباطاتی، چه با سیم باشد و چه بدون سیم، برای آمریکا مهم است. آنها هم نگران آن هستند که دستگاه یا کسان دیگری آنها را شنود میکنند یا نه! آیا در اسنادی که در اختیار دارید، چیزی درخصوص افرادی که در کشورهای عربی با اسرائیل ارتباط دارند در اختیار دارید. در اسناد موساد اشارههایی وجود دارد. بحثهایی از این دست در طبقهبندی اسنادِ بهکلی سری قرار میگید و ما در اختیار نداریم. آنچه ما در اختیار داریم، تنها همان اسناد سری یا خیلی سری است. البته ارتباط بین مسئولین بلندپایه کشورها و سفارت آمریکا، موضوعی فراگیر است. در این تگرافها، گاه اینگونه بیان شده که ما نسبت به سخن فلان مسئول که چنین و چنان میگوید، مشکوک هستیم. برای مثال؛ گزارشی که در یکی از این اسناد درج شده و مربوط است به سوریه و کشته شدنِ مسئولی با تفنگ قناصه. البته توجه داشته باشید که حتی من هم همه آنچه را در اختیار داریم نخواندهام. شاید من تنها هزار تلگراف را از مجموع 250000 تلکراف خواندهام. این کار نیازمند تخصص لازم است. گاهی این اسناد باید در کنار هم قرار گیرد تا معناپذیر شود. هر کشوری باید متخصصین مورد نیاز، برای بخشهایی خاص در این اسناد را تدارک کند و این اسناد را بازخوانی کند. به هر حال مسائل یا نامهایی در این مکاتبات طرح میشود که ممکن است برای یک بیگانه با محیط اصلی آن کشور ناشناخته باشد. به هر حال تا آنجا که ما میدانیم، حجم اطلاعاتی که از کشورهای عربی و مسئولین آن در اختیار دارید کم نیست. برای مثال؛ شما برابر آنچه روزنامه گاردین نوشته است 1591 سند درخصوص کشور یمن در اختیار دارید. شما تگرافی را در اختیار دارید که مربوط است به "محمد بن نایف" وزیر کشور عربستان و ملاقاتش در سال 2009 با "ریچارد هولبروک" سفیر وقت آمریکا. محمد نایف در آن ملاقات کشور یمن را "بدبخت" میخواند! و میگوید عبدالله صالح نمیتواند، کشورش را اداره کند! آیا شما با انتشار این سند میخواهید رابطه منطقه و نیز عربستان با آمریکا را به هم بزنید! انتخاب این سند از بین اسناد کار ما نبوده است. بلکه کار روزنامههایی است که در انتشار آنها با ما همکاری میکنند. قصد ما اطلاعرسانی است تا از رابطههای کشورها با آمریکا و حتی با سایر کشورها آگاهی یابند. بیشترین مطلبی را که در ارتباط با یمن در اختیار داریم از سوی سفارت آمریکا در خود یمن صادر شده است. 17000 سند هم داریم که در آن واژه قطر بهکار رفته است. این در حالی است که تلگرافهای سفارت آمریکا در قطر تنها حدود سه هزار نسخه است. بحثهای زیادی در این تلگرافها وجود دارد که باید مطالعه شود. برای مثال در 504 تلگراف اسم رئیس شبکه الجزیره یعنی شبکه تلوزیونی شما آمده است و هزاران تعداد اشاره به شبکه الجزیره دارد. رئیس شبکه " وضاح خنفر" است. منظور شما ایشان است؟ بله، بله خب چه چیزی گفتهاند؟ خب آنها از این شبکه، بهخاطر توجه به مسائل فلسطین بسیار ناراحتاند، در یکی از تلگرافها امیر قطر به آنها گفته؛ شما تضمین کنید که صلح در منطقه حاکم میشود در مقابل من حاضر هستم یک سال این شبکه را تعطیل کنیم! آمریکاییها در این خصوص چه گفتهاند؟ خیلی حرفها زده شده است. در مهمترین ملاقاتها موضوع الجزیره مطرح است. آنها خواهان آناند که الجزیره به برخی مسائل کمتر بپردازد. برای مثال، برخی از شبکههای خبری که از دبی پخش میشود به آنها گفتهاند ما میتوانیم، کاری کنیم که؛ از قدرت نفوذ شبکه الجزیره کاسته شود و بیننده ما بیشتر! منظورتان شبکه العربیه است؟ همینطور است. اما مشکل برای آمریکا، اینجا است که اگر شبکهای شروع کند، از آمریکا تعریف کردن به سرعت پایگاه خودرا بین مخاطبِ کشورهای عربی از دست میدهد. از اینرو؛ سایر شبکهها هم باید این ژست را بگیرند تا مخاطب را از دست ندهند. منظورتان در کل این است که از آن اسنادی که در اختیار دارید، چنین نتیجه گرفتهاید که آمریکا از شبکه الجزیزه ناخشوند است؟ در این اسناد آنها بهطور خاص از آنچه در سال 2005 و 2006 از این شبکه پخش شده گله دارند. البته در همین تلگرافها میگویند ما باید آستانه تحملپذیری خود را بالا ببریم. همچنین آنها از دولت قطر- با وجودی که پایگاه آمریکا در این کشور است و برای حفظ امنیت آنها اقداماتی را انجام میدهد- گله میکنند. در این اسناد آمده قطریها در همین وقت بهدنبال تفاهم نظامی و دوستی با ایراناند و میخواهند نوعی توازن قوا بر قرار سازند. آمریکاییها از نوع ارتباط بانکهای ایرانی با قطرهم گله میکنند. قطریها به آمریکاییها میگویند نمیتوانیم بانکهای ایرانی را در آن کشور تعطیل کنیم، اما این قول را هم میدهیم که بانک جدیدی در این کشور اجازه افتتاح نیابد. منظورشان بانک صادرات است؟ بله. با این حال دولت قطر گویا به این بانک اجازه میدهد، شعبههای جدید باز کند. اما به سایر بانکها اجازه تاسیس شعبه نمیدهد. در هر حال نوع رفتار قطر در این اسناد و توازن قوایی که سعی میکند، برقرار کند قابل پیگیری است. آنها در این اسناد میگویند رفتار قطریها شباهتی به سایر کشورهای عربی ندارد! با برداشتی که ارائه کردید، چنین میفهمم که؛ آمریکا از شبکه خبری الجزیره کشور قطر به تنهایی ناراضی نیست، بلکه از مسئولین این کشور هم ناراحت است. آن هم در حالی که یکی از پایگاههای دریایی آمریکا در این کشور مستقر است. بله. آمریکا درخصوص برخی مسائل ناراحت است. اما این ناراحتی، در حد دشمنی و خصومتی که بین آمریکا و ایران وجود دارد نیست. حتی شبیه رابطه برزیل با آمریکا هم نیست. آنها فهمیدهاند که دولت قطر، علاقمند است، خودش، راه خودش را تنظیم کند و در برخی از مسائل با آمریکا همراه نیست و در عین حال دشمن آمریکا هم نیست. گویا شما سه هزار سند درخصوص سودان در اختیار دارید. در این اسناد آمده است که "عمر بشیر" رئیسجمهور آن کشور؛ 9 میلیارد دلار پول به حسابهای شخصیاش در لندن ارسال کرده است. این اسناد برای ما اهمیت ویژه ندارد، گاهی برای یک روزنامهای فرستادهایم، آنها چنین خبری را اولویت نخست یافتهاند. مثل همین مطلبی که گفتید. برای روزنامه گاردین و چند رونامه دیگر مهم بود. خب، بهنظر شما چه سندی درخصوص سودان جلب میکند؟ تا کنون مطالب منتشر شده، تماما سندهایی است که دارای موضوع است در عین حال اسناد زیادی داریم که موضوع مشخصی ندارد، بلکه باید مثل جورچین باید کنار هم قرار گیرد تا موضوع مشخص شود درخصوص سودان مطالب از این دست زیاد است. سرهنگ قذافی؛ ویکیلیکس را ستایش کرده است و گفته؛ شما چهره نفاق آمریکا را افشا کردهاید! با این حال، شما سندی را منتشر کردهاید که او با پرستار اوکراینی خود ارتباط نزدیک دارد. این هم، جزو تلگرافهایی بود که برای روزنامه گاردین مهم بود. اما از اهمیت ویژهای در کارگروه ما برخوردار نبود. من سالها در مصر، یعنی کشوری عربی زندگی کردهام و میدانم که اینگونه امور برای مردم خیلی مهم. چرا؟ این مهم نیست که سرهنگ قذافی زنان زیبایی را اطراف خودش جمع کرده باشد؛ مهم این است که چگونه و چرا چنین خبری برای دستگاه دیپلماسی آمریکا مهم میشود؟ و آنها به "سی آی ای" خبری از این دست را مخابره میکنند، و هیلاری کلینتون به دنبال آن است! گویا اسناد زیادی هم درخصوص کشور تونس دارید. در این اسناد اینگونه آمده است که خانواده زینالعابدین رئیسجمهور این کشور، در همه چیز مثل یک گروه مافیا عمل میکنند. به هر حالما این اسناد را در اختیار پنج بنگاه رسانهای قرار دادهایم. آنها خود از بین این اسناد انتخاب میکنند. اما این موضوعها خیلی مورد توجه کارشناسان موسسه خود ما نبوده است. من هم هیچ تلگرافی را در اسناد موجود که به تونس مربوط باشد خودم نخواندهام. چیزی که مربوط به مصر باشد چطور؟ تاکنون فقط 9 سند مربوط به مصر منتشر شده است. در این اسناد تنها همان چیزهایی آمده که مردم کوچه و بازار میدانند. مثل؛ اینکه ریاستجمهوری در آن کشور وراثتی شده و یا در انتخابات تقلب شده است. ما بیشترین چیزی که برایمان اهمیت دارد این است که چگونه از خود و موسسه خود در مقابل هجمههای آمریکا ایستادگی کنیم. همانگونه که گفتم، اسناد را هم تا کنون در اختیار پنج بنگاه خبری قرار دادهایم. اگر چیز مهمی وجود داشته باشد که این روزنامهها مثل گاردین یا اشپیگل به آن نپرداختهاند به خودشان مربوط است. در هر حال موضوع کشورها به شکل مجرا مورد توجه خود ما نیست. ما فقط راههای مقابله با آمریکا برایمان مهم است. در این اسناد آمده که، اسرائیل میگوید برای ما بهتر است با شخص حسنی مبارک همکاری کنیم و نه با هر مسئولی در مصر! یا اینکه نوشتهاند حسنی مبارک بسیار نگران است که وضعیتی شبیه شاه ایران پیدا نکند و اینها در اسناد شما آمده و خیلی هم مهم است. بله. در هر حال ممکن است ، اسنادی که منتشر می کنیم ، برای شخص حسنی مبارک گران تمام شود. البته این موضوع هم مهم است که، آیا این تلگرافها با موضوعی منصفانه برخورد میکند یا نه؟ در عین حال خواننده این اسناد در انگلستان و استرالیا برداشت یک عرب مسلمان را از این اسناد ندارد. به هر حال، تمام چیزهایی را که دارید منتشر میکنید؟ بله. همه چیز را درخصوص مصر و حسنی مبارک منتشر میکنیم. آیا علاقمند هستید؛ روزنامهای عربی به جمع منتشر کنندگان اسناد شما بپیوندد. این مسأله مشکلات و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد، بهویژه درخصوص مسائل مالی ... شما با کاری که انجام دادهاید دیپلماسی کنونی امریکا را ویران کردهاید. در این اسناد، حتی اگر یک مسئول عربی؛ سلام به یک آمریکایی کرده درج شده است. به هر حال همانطور که گفتید. روابط دیپلماسی کنونی به هم خواهد خورد. اما در عین حال آمریکا دولتی بزرگتر از آن است که با این چیزها ویران شود. با این حال گمان میکنم آمریکا روابط خود را با بسیاری از کشورها و بسیاری از افراد محترمانهتر خواهد کرد و از دیپلماسی زیر میز دست خواهد کشید و دیپلماسی روی میز را توجه بیشتری خواهد کرد. در عین حال این پیشبینی ما به یکباره رخ نمیدهد. وقت ما به پایان رسیده در این یک دقیقه پایانی چه چیزی برای گفتن دارید. ما کار را ادامه خواهیم داد. درخصوص نفت و بانک و ارتش کشورها در این تلگرافها چیزهای خواندی بسیار وجود دارد. امیدواریم دیگران هم به ما کمک کنند تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن این اسناد را منتشر کنیم. امیدوارم سازمانهای حقوق بشر هم با ما همکاری کنند. برای مثال 190 هزار انسان در عراق در این سالها کشته شدهاند. باید کاری کرد تا از این فجایع جلوگیری شود. ترجمه: سیمیندخت اردلان |
Posted: 10 Jan 2011 06:09 AM PST 1- پیامکهای دکتر شریعتی 4shared.com shariati.htm 2- پیامکهای پائولو کوئیلینو 4shared.com paolo.html 3- پیامکهای جبران خلیل جبران 4shared.com jabran.html 4- پیامکهای صادق هدایت 4shared.com hedayat.html |
Posted: 10 Jan 2011 05:54 AM PST روزی روزگاری درختی بود و پسر کوچولویی را دوست می داشت. پسرک هر روز می آمد برگ هایش را جمع می کرد از آن ها تاج می ساخت و شاه جنگل می شد. از تنه اش بالا می رفت از شاخه هایش آویزان می شد و تاب می خورد و سیب می خورد با هم قایم باشک بازی می کردند. پسرک هر وقت خسته می شد زیر سایه اش می خوابید. او درخت را خیلی دوست می داشت خیلی زیاد و درخت خوشحال بود اما زمان می گذشت، پسرک بزرگ می شد و درخت اغلب تنها بود. تا یک روز پسرک نزد درخت آمد. درخت گفت : « بیا پسر، ازتنه ام بالا بیا و با شاخه هایم تاب بخور، سیب بخور و در سایه ام بازی کن و خوشحال باش. » پسرک گفت : « من دیگر بزرگ شده ام ، بالا رفتن و بازی کردن کار من نیست . می خواهم چیزی بخرم و سرگرمی داشته باشم . من به پول احتیاج دارم می توانی کمی پول به من بدهی ؟ درخت گفت : « متاسفم ، من پولی ندارم » من تنها برگ و سیب دارم . سیبهایم را به شهر ببر بفروش آن وقت پول خواهی داشت و خوشحال خواهی شد . پسرک از درخت بالا رفت سیب ها را چید و برداشت و رفت . درخت خوشحال شد . اما پسر ک دیگر تا مدتها بازنگشت … و درخت غمگین بود تا یک روز پسرک برگشت درخت از شادی تکان خورد و گفت : « بیا پسر ، از تنه ام بالا بیا با شاخه هایم تاب بخور و خو شحال باش » پسرک گفت : « آن قدر گرفتارم که فرصت بالا رفتن از درخت را ندارم ، زن و بچه می خواهم و به خانه احتیاج دارم می توانی به من خانه بدهی ؟ درخت گفت : « من خانه ای ندارم خانه من جنگل است . ولی تو می توانی شاخه هایم را ببری و برای خود خانه ای بسازی و خوشحال باشی . » آن وقت پسرک شاخه هایش را برید و برد تا برای خود خانه ای بسازد و درخت خوشحال بود اما پسرک دیگر تا مدتها بازنگشت و وقتی برگشت ، درخت چنان خوشحال شد که زبانش بند آمد با این حال به زحمت زمزمه کنان گفت : « بیا پسر ، بیا و بازی کن » پسرک گفت : دیگر آن قدر پیر و افسرده شده ام که نمی توانم بازی کنم . قایقی می خوانم که مرا از اینجا ببرد به جایی دور می توانی به من قایق بدهی ؟ درخت گفت : تنه ام را قطع کن و برای خود قایقی بساز آن وقت می توانی با قایقت از اینجا دور شوی و خوشحال باشی . پسر تنه درخت را قطع کرد قایقی ساخت و سوار بر آن از آنجا دور شد . و درخت خوشحال بود پس از زمانی دراز پسرک بار دیگر بازگشت ، خسته ، تنها و غمگین درخت پرسید : چرا غمگینی ؟ ای کاش میتوانستم کمکت کنم اما دیگر نه سیب دارم ، نه شاخه ، حتی سایه هم ندارم برای پناه دادن به تو پسر گفت : خسته ام از این زندگی ، بسیار خسته و تنهام و فقط نیازمند با تو بودن هستم ، آیا میتوانم کنارت بنشینم ؟ درخت خوشحال شد و پسرک پیر کنار درخت نشست و در کنار هم زندگی کردند و سالیان سال در غم و شادی ادامه زندگی دادند … دوستان خوبم ، آیا شرح داستان ، چیزی به یاد ما نمیآورد ؟ اکثر ما شبیه پسرک داستان هستیم و با والدین خود چنین رفتاری داریم درخت همان والدین ماست ، تا وقتی کوچکیم دوست داریم با آنها بازی کنیم تنهایشان میگذاریم و دوباره زمانی به سویشان بر میگردیم که نیازمند هستیم و گرفتار برای والدین خود وقت نمیگذاریم ، آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که پدر و مادر برای ما همه چیز را فراهم میکنند تا ما را شاد نگه دارند و با مهربانی چاره ای برای رفع مشکل ما پیدا میکنند و تنها چیزی که در عوض از ما می خواهند این است که تنهایشان نگذاریم به والدین خود عشق بورزیم ، فراموششان نکنیم برایشان زمان اختصاص دهیم همراهیشان کنیم شادی آنها در دیدن ماست هر انسانی میتواند هر زمان و به هر تعداد فرزند داشته باشد. |
داستان کوتاه و زیبای راز جعبه کفش Posted: 10 Jan 2011 01:14 AM PST زن وشوهری بیش از ۶۰ سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر مخفی نمیکردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.در همه ی این سال ها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود و در مورد جعبه فکر نمی کرد. اما بالاخره یکروز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. ادامه این داستان در ادامه مطلب. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع رجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را از بالای کمد آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده که همه چیز را در مورد آن جعبه به شوهرش بگوید. واز او خواست تا در جعه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و دسته ای پول بالغ بر ۹۵هزار دلار پیدا کرد. پیرمرد در این باره ازهمسرش سوال کرد. پیرزن گفت:"هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادر بزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم باید ...ت بمانم و یک عروسک ببافم." پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. تمام سعی خود را به کار برد تا اشک هایش سرازیر نشود. فقط دو عروسک در جعبه بودند. پس همسرش فقط دو بار در طول تمام این سا های زندگی و عشق از او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. سپس به همسرش رو کرد و گفت:"عزیزم، خوب، این در مورد عروسک ها بود. ولی در مورد این همه پول چطور؟ اینها از کجا آمده؟" پیرزن در پاسخ گفت: " آه عزیزم، این پولی است که از فروش عروسک ها بدست آورده ام." |
Posted: 10 Jan 2011 12:47 AM PST |
تفاوت خوابیدن زن و مرد ! (صرفا جهت اطلاع) Posted: 09 Jan 2011 09:44 PM PST تفاوت خوابیدن زن و مرد و یك نتیجه گیری واقعی مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:"من خسته ام و دیگه دیروقته ، میرم که بخوابم " مامان بلند شد ، به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهار فردا شد ، سپس ظرف ها را شست ، برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد ، قفسه ها رامرتب کرد ، شکرپاش را پرکرد ، ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پرکرد . بعد همه لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی ریخت ، پیراهنی را اتو کرد و دکمه لباسی را دوخت . اسباب بازی های روی زمین را جمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش در کشوی میز برگرداند. گلدان ها را آب داد ، سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت . بعد ایستاد و خمیازه ای کشید . کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد ، کنار میز ایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت . بعد کارت تبریکی را برای تولد یکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت ، آدرس را روی آن نوشت و تمبرچسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هردو را درنزدیکی کیف خودقرارداد. سپس دندان هایش رامسواک زد. باباگفت: "فکرکردم ، گفتی داری می ری بخوابی" و مامان گفت:" درست شنیدی دارم میرم." سپس چراغ حیاط راروشن کرد و درها را بست. پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد ، چراغ ها راخاموش کرد ، لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های کثیف را درسبد انداخت ، با یکی از بچه ها که هنوز بیداربود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ، ساعت را برای صبح کوک کرد ، لباس های شسته را پهن کرد ، جاکفشی را مرتب کرد و شش چیز دیگر را به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد ، اضافه کرد . سپس به دعا و نیایش نشست. درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کرد و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت: " من میرم بخوابم" و بدون توجه به هیچ چیز دیگری ، دقیقاً همین کار را انجام داد! نتیجه گیری: ۱- مردها همیشه كارهایشان را درست و به موقع انجام می دهند و وقتی تلویزیون نگاه می كنند قبلا كارهای دیگرشان را انجام داده اند. ولی زنها بسیار بی برنامه و نامرتب هستند. در صورتیكه كلی كار نكرده دارند نشسته اند و تلویزیون نگاه می كنند. ۲- مردها بسیار راستگو هستند. ولی زنها دورغگو هستند و بجای اینكه بگویند من می روم كارهای نكرده ام را انجام بدهم الكی می گویند من میروم بخوابم. |
You are subscribed to email updates from لابی ایران سوئد Iran & Sweden To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
نظرات