آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

Link to گستره جهانی اردیسم Orodism

تارنگار دانشمند علامه موسی الرضا طایفی اردبیلی

Posted: 17 Nov 2011 11:31 AM PST


یادداشت جامعه شناختی بر قیاس های موجود بین اندیشمندان ایرانی دکتر علی شریعتی و حکیم ارد بزرگ


به قلم : استاد علامه موسی الرضا طایفی اردبیلی و استاد دانشمند سرکار خانم شهربانو سمامی


یادداشت جامعه شناختی بر قیاس های موجود بین اندیشمندان ایرانی دکتر علی شریعتی و حکیم ارد بزرگ که این روزها در سایت های گوناگون دیده می شود :

مقایسه ی علی شریعتی و ارد بزرگ مقایسه ای است که در اصطلاح منطقی به آن قیاس مع الفارق اطلاق می شود چرا که چند شاخصه ی مهم تاثیر گذار در مقایسه ی این دو بزرگوار و سنجش فهم موجود در گفتارشان ایجاد زمینه های معنا خوانه و معنا شناسانه ی یک دستی که قیاس هم وزن به وجود بیاورد را سد می کند و نیز زمینه ی مناسب تحلیل تفسیری (هرمونتیک) برای گفتار این دو به دلیل ناهمخوان بودن زمینه ی اندیشه ایشان وجود ندارد . در پی نوشت با ارایه این شاخصه های موثر بر تفاسیر موجود در سایت ها یا سایر منابع ، دلایل عدم وجود امکان قیاس هم وزن و ارزشمند را بر می شماریم :
نخست : طیف زمانی و ظرف مکانی استقرار در ارایه ی چارچوب های حاکم بر عقلانیت و روش های حصول آن که تمام سطوح معتبر موثر بر سطح و معیار زندگی را مشخص می سازد از جمله سطوح آرزو ، توفیق و مفهوم امید داشت و شاخصه های تاثیر گذار بر تعیینات تخصیصات منابع و امکانات از هر نوع آن که انواع عملیات اجراییات و اقدامات در انواع فعلیت ها و عاملیت های گوناگون در انواع محول و محقق را معین می سازد ، موثر است پس از این رو نمی توان دو فرد را در طیف زمانی استقرار متفاوت با هم قیاس کرد .

به طور کلی قیاس دو فرد ؛ آراء و اندیشه ها ، رفتار و عملکردهایشان در دو طیف زمانی متفاوت ، قیاس نا همخوانی به لحاظ معنا شناسی است چرا که علاوه بر مورد بیان شده در بالا به طور اساسی از جهات دیگر نیز در گستره ی زندگی و حتا زیست ؛ طیف زمانی و ظرف مکانی استقرار با تعیین فهم متعارف ، چارچوب مفروض عقلانیت ، شعور اجتماعی و روش های حصول عقلانیت تفاوت های عمده ای را در آموزه های فرهنگی به بار می آورد که در عمل به دلیل تفاوت شاخصه های سنجشی در بستر زمانی ؛ قیاس دو فرد را با هر اندیشه ایی دچار خبط و خطا می سازد . چنانکه علی شریعتی و ارد بزرگ نیز هر کدام در دو طیف زمانی استقرار زمانی متفاوت با خواست های ترجیحی ، اهداف و منافع عمومی متصور شده متفاوت در جامعه بوده اند و به بیانی دغدغه های فکری غالب آن ها در جامعه متفاوت بوده است به این دلیل مقایسه این دو اندیشمند بزرگوار از هم کار ناصواب و غیر علمی است و بیشتر بر پایه تفاسیر هرمنوتیک عام صورت می پذیرد .

نکته ی قابل تامل دیگر در قیاس های موجود بین دکتر علی شریعتی و حکیم ارد بزرگ با هم این موضوع است که برای سنجش نظرگاه پذیرفته ی هر فرد و آنالیز آن شناخت از طیف فهم غالب بر هر فرد که در آرا و اندیشه هایش تجلی می یابد مهم و ضروری است و به طور اساسی نمی توان با بیان بخشی یا جمله ایی از گفتار هر فرد که معلوم نیست در چه شرایطی و تحت تاثیر چه شاخصه های مانا و یا آنی بیان شده در باره ی او داوری کرد .

به طور دقیق برای معنا شناسی و معنا خوانی شخصیت دو فرد و آثار آن ها شناخت جامع از آن دو فرد برای قیاس های احتمالی ضروری است و به طور کلی آگراندیسمان کردن بخشی از گفته های هر فرد در هر نوع تحلیل و یا تفسیر ؛ معنا خوانی درستی را به دست نخواهد داد . اینکه کدام یک از این دو اندیشه مندان بزرگ میهن پرستند با بیان چند جمله از آن ها کافی نیست و به طور کلی یک جمله یا چند جمله بیانگر حس یک فرد به مفهوم و یا موضوعی نیست هر چند مفاهیم نیز در طیف زمانی استقرار معانی متفاوتی از هم دارند و میهن پرستی دوره ی استقرار علی شریعتی تعریف و توصیف و تبیین متفاوتی را از میهن پرستی و معنای غالب آن در حال حاضر دارد . و شاخصه های بیان کننده ی میهن پرستی نیز در صورت ظاهری و معنایی متفاوت است .
ما هم دکتر علی شریعتی و هم ارد بزرگ را میهن پرست می دانیم و این در طیف کلی غالب بر اعمال این دو به لخاظ معنایی مشهود است . به نظر ما هم علی شریعتی و هم ارد بزرگ زاییده ی فرهنگ ایرانند و به طور قطعی گفتار شان در راستای فخر و سرفرازی ایرانیان است و اگر جمله ایی از علی شریعتی در طرد باستان گرایی ایرانی آورده می شود دلیل بر عدم وطن دوستی علی شریعتی نیست ، همچنان که ارد بزرگ گفتار خود را در طیف زمانی استقرار و بر اساس فهم متعارف در راستای فهمی که از ضروریات جامعه داشته ؛ بیان کرده است و او را نمی توان باستان گرای افراطی دانست علی رغم اینکه او میهن پرستی با اراده است .

فارغ از این موضوعات بیان شده ؛ معنای متصور از مفاهیم و موضوعات در هر جامعه ایی در طیف زمانی استقرار و نسبت با مواجهه با سایر پدیده ها ، مسایل و امور و نیز تاثیرات آن بر تعیینات تخصیصات منابع و امکانات موجود و ممکن از هر نوع آن در جامعه مهم است و به طور اساسی بایست یاداور شد که وقتی علی شریعتی در مقابل باستان گرایی می ایستاد ، طرف مقابل او کسانی بودند که با داعیه ی باستان گرایی وضعیت رئال جامعه را درباره ی محرومیت ها می پوشاندند و ارد بزرگ هم به طور قطع وقتی از باستان گرایی با معنای میهن پرستانانه صحبت به میان می آورد با توجه به وضعیت جانعه و نیاز به پیشرفت با ایجاد تفاخر و تفرعن در جامعه که از فهم متبیّن فرهنگ بر می آید ، به میان می آورد و باید دانست که هر دوی این بزرگوار ضمن مداقه در این موضوع با بیانی سخن به میان می آورند که فهم جامعه توان آنالیز و بازخوانی آن را داشته باشد .

به طور اساسی هم علی شریعتی و هم ارد بزرگ به عنوان دو اندیشمند برجسته بدون دقت در میهن پرستی امکان تداوم نداشته اند و علی شریعتی و ارد بزرگ هر دو میهن پرستانی اند که از فرهنگ ؛ آموزه ها و تعاملات تعریف یافته از آن ؛ گفتار خود را وام می گیرند .

به غیر از این موضوعات دکتر علی شریعتی و حکیم ارد بزرگ علاوه بر تفاوت در طیف زمانی استقرار ، خواست های ترجیحی ، اهداف و منافع عمومی مترتّب بر جامعه و عقلانیت شکل دهنده ی آن و نیز فهم دریافتی افراد جامعه که جملاتشان در راستای فهم آن ها شکل گرفته از دو نحله ی فکری متفاوت با روش های اندیشه ایی دیگرگونند . علی شریعتی انتکتوال دینی با روش اصلاح طلبی اجتماعی در گستره ی ایجاد تغییر با اتکا به ادراک جامعه شناختی است و ارد بزرگ یک حکیم جهانی با روش اصلاح طلبی اجتماعی با ایجاد اندیشه ی نوین برآمده از فرهنگ با دیدگاهی متکی به فهم اجتماعی است . و از این جهت قیاس این دو عزیز بزرگوار کار ناروایی است هر چند جهد و تلاش هر دو در اصلاح امور اندیشه ایی میهن ستودنی و قابل تقدیر است .

سخن پایانی اینکه استاد بزرگ علی شریعتی مرد دوران انقلاب برای شناخته شدن نیاز به فهم دقیق مبتی بر آنالیز آموزه کاوانه ، فهم شناسانه و تعامل پژوهانه از دوره ی استقرارش و مداقه در کلیه آثار و نتایجش باید داوری منصفانه شود اما حکیم فرزانه ارد بزرگ به عنوان اندیشمندی متالی زاییده ی فرهنگ ایرانی است و اندیشه اش تابع جریان های اندیشه ایی برخاسته از فرهنگ ایران و تحت تاثیر آموزه های مستتر در اجزا و عناصر فرهنگ و روح کلی فرهنگ و تعاریف تعاملاتی برآمده از فرهنگ ایران است او هویت فرهنگی ایرانی دارد . و به همین دلیل میهن پرستی او با توجه به وضعیت امروزینه ی جامعه ملموس تر و معناخوانانه تر می نمایاند .


برگرفته از :
http://allameh2011.baranblog.com/post15.php

تارنگار شراب پادشاهی : کدام یکی راست میگه؟

Posted: 17 Nov 2011 10:51 AM PST




حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .


کدامیک درست می گویند ؟

دکتر علی شریعتی و یا حکیم اُرُد بزرگ

؟


در بخش نظرات :


نویسنده: فرزانه
شنبه 21 آبان1390 ساعت: 8:3
سلام چه عجب!!!!!!!!!!!
به نطر من حق با حکیم.

وب سایت


نویسنده: ساسان
شنبه 21 آبان1390 ساعت: 8:50
سلام داداش گلم,من به شخصه دکترو خیلی دوست دارم و رد کردن نظراتش واسم سخته،راستی چقدرسحرخیزشدی.بای


نویسنده: فریبا
شنبه 21 آبان1390 ساعت: 9:53
سلام خوشحالم فعالیت یه عضو جدیدو می بینم
هرکی نظر خودشو داره واسه چی میخواید ببینید کی راست میگه؟!!!

وب سایت


نویسنده: لیلا ماندگاری
شنبه 21 آبان1390 ساعت: 11:11
آقای اکرم مفرد یه جوری حرف می زنید انگار این 100اُمین پستتنونه که آپ می کنید!
حالا خوبه خودتون اولین باریه که پست می ذارین!

به نظر من این دو تا هر کدوم از یه منظر به موضوع نگاه می کنن و درست نیست که حرفاشون را اینجوری با هم مقایسه کنیم.



نویسنده: دموستنس
شنبه 21 آبان1390 ساعت: 14:43
با نظر ماندگاری موافقم
این دو در دو زیست ـ جهانِ مختلف این حرفها رو زدن
مقایسه شون مغالطه است، پسرم!








برگرفته از :
http://philosophy-shahed.blogfa.com/

http://philosophy-shahed.blogfa.com/post-50.aspx

تارنگار آوای زندگی

Posted: 17 Nov 2011 10:38 AM PST

در هر سرنوشتی رازی مهم فرو نهفته است.

"ارد بزرگ"





برگرفته از : آوا
http://maryamabdollahi56.blogfa.com/post-314.aspx

سایت 2ba2.com : حکیم ارد بزرگ Orod Bozorg

Posted: 17 Nov 2011 01:37 AM PST




ارد بزرگ در شهر مشهد بدنیا آمد پدر او محمد تقی و پدر بزرگش "بابا شرکاء" ( از بزرگان و ریش سفیدان شهر شیروان در خراسان شمالی ) بوده است . مادرش "فاطمه جاهد طبسی" است او فرزند یکی از خوانین ایل قشقایی شیراز است که پس از درگیریهای مشروطیت مدتی به شهر طبس می رود و فامیل خویش را به "جاهد طبسی" تغییر می دهد و در نهایت عازم مشهد می شود . شاید یکی از بیشترین انگیزهای فعالیت های اجتماعی او را عمویش "محمد حسین شرکا" ( از ریش سفیدان برجسته پیش از انقلاب در شهرستان شیروان ) بوجود آورده باشد هر چند حکیم ارد بزرگ بارها از استاد "محمد ابراهیم حمیدی" ( از چهره های شاخص فرهنگ و هنر کشورمان ) به عنوان استاد یاد کرده است .



- ارد بزرگ حکیم و فیلسوف ایرانی است .

- در سراسر نوشته های او حس میهن پرستی و توجه ویژه به انسانیت و اخلاق دیده می شود .

- در کتاب سرخ حکیم ارد بزرگ بر روی سه موضوع ارزش گذاری بیشتری شده است که عبارتند از : شادی ، آزادی و میهن . فلسفه و یا حکمت اردیسم ( ORODISM ) بر همین اساس شکل گرفته است .

در سایت لغت نامه دهخدا می خوانیم :
« ارد بزرگ ( به ضم ا) از مشاهیر برجسته معاصر ایران دارای نظریه قاره کهن و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه‌است. زادگاه وی شهر توس نو (مشهد ) می باشد ولی پدر وی از اهالی شیروان بوده است. کتاب آرمان نامه حاوی جملات حکیمانه اوست. او از دوستان نزدیک احمد شاه مسعود وزیر دفاع افغانستان بوده‌ است ارد بزرگ در آسیای میانه و بخصوص در بین مقامات و دانشگاهیان افغانستان و تاجیکستان هواداران بسیاری دارد.»

شهرت ارد بزرگ از دو بعد قابل طرح است نخست به خاطر نظریه قاره کهن اوست ، و دیگر سخنان و پندهای حکیمانه اش است که تقریبا در اکثر سایت های فارسی زبان دیده می شود .

اندیشه های او وجوه مختلفی دارند که قوی ترین وجه آن توجه ویژه اش به اخلاقیات و پاک زیستی انسان است . توجه ویژه ارد به اخلاقیات باعث نمی شود رازهای زندگی مدرن امروز را در نظر نگیرد ، فرآیند و بازده اندیشه خردگرایانه او موجب پیراستن ناراستی هاست .

حوزه فلسفه اجتماعی اش ریشه در سنت ایران باستان دارد می توان او را میهن پرست ترین اندیشمند صد ساله اخیر ایران دانست جایی که می گوید :

ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند .
و یا :
میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر .

در دیگر کشورهای فارسی زبان (افغانستان و تاجیکستان) اندیشه های ارد بزرگ خواستاران بسیار دارد . این مسئله به جوانان و محیط های دانشگاهی ختم نمی شود گاهی در بین سیاستمداران و افراد نام آشنای کشورهای آنها هم می توان کسانی را دید که به جهات مختلف به او دل بسته اند


برگرفته از :
http://2ba2.com/cultural/celebrities/6619/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-orod-bozorg


تارنگار احمد شاه مسعود , حکیم ارد بزرگ Ahmad Shah Massoud & Orod Bozorg

Posted: 16 Nov 2011 07:51 AM PST

همخوانی اندیشه های احمد شاه مسعود و ارد بزرگ / دکتور شبرنگ عطایی

به قلم : دکتور شبرنگ عطایی
کابل



با آغاز هزاره جدید ، در بطن مادر گیتی موجودی دیگری پرورش میابد که بدان پلورالیزم (تکثر گرایی) میگویند . تکثر گرایی انچنانکه که امروز به دنیا تنوع وچند گانگی ارزش ها را به ار مغان اورده واساس الگو ها احزاب اتحادیه ها ونظام های دیموکراتیک ومردمی را در دنیا ساخته است .

باانهم این پدیده وحدت ایده ها ودیدگاه ها را میطلبد ، تا در پرتو ان جما عت ها وتوده ها گردهم ایند ...وبا هم متفق شوند . از جهتی دیگر پدیده جهانی شدن بسرعت مرزها را میدرد و پشت هر دری و فرهنگی دق الباب میزند ؛ وملت ها وفرهنگ های ضعیف پامال این غول میشوند ....

امروز که عصر ارتباطات است وبا تکــــنالوژی ارتباطات با انکه ابعاد جهان کوچک شده و به تیوری پردازان عصر ما میدان میدهد تا اصطلاح "دهکده جهانی" را بار بار تکرار کنند در حقیقت هم امروز اگر شرق وغرب دنیا از نظر تیوری ارتباطات بهم چسپیده و کره خاکی ما اگر هرروز حجمش فشرده میشود ، واگر برطبق پدیده جهانی شدن در برابر سیل فرهنگ خانمان برانداز غرب بسیاری ا ز فرهنگهای ضعیف مشرق زمین جا خالی میکنند وبا تلفیق وتخمر با ان ادعای همگونی مشتر کات را میکنند .... و امروز اگر کشورها به اتحادیه ها مبدل میشوند ( اتحادیه اروپا) ..... پس سوال اینجاست که چرا ما ملت های آرین(اریانای کهن ) (ایران ؛افغانستان ؛تاجیکستان و ...) با وجود وحدت اصل، ریشه نژاد ویگانگی فرهنگ و مشترکات عینی وواقعی در عمق زمان ، خلاف جهت عقربه ساعت جهانی (گرینویچ) بعوض نزدیکی ویافتن همدیگر دور تر ودور تر میرویم ؟؟؟ وباکشیدن خط های موهوم وگذاشتن نام های موهوم ونقاب های موهوم از همدیگر بیگانه میشویم ....

اینجاست که پای نظریه تاریخی "ارد بزرگ " بمیان میاید وحقیقت نظریه او که " دهکده کوچک جهانی " را مردود میشمرد نمایان میگردد. اوکه میگوید دنیا بر خلاف در عصر ارتباطات با داده های متنوع اش به جهان در حال توسعه است . که مثال ان انترنیت است و چه زیباست نظریه "قاره کهن " او که در واقع از یک راز بزرگ تاریخی پرده بر میدارد . که تا بحال کسی به ان نپرداخته بود ..... حقیقت سخن او را در رد نظریه "دهکده جهانی " میتوان ازین هم دریافت که چنانچه گفته امدیم اگر واقعا ابعاد دنیا کوچک شده وفرهنگها بهم نزدیک ؛ اگر فرهنگ هاوتمدن های بیگانه ونا همگون شرق وغرب نزدیک شده ویا یکی شده پس ما اریایی ها چرا نزدیک نشده ایم ؟؟؟ !!!!!! ما که با خویشاوندی که داشتیم باید تا بحال بهم عجین میگشتیم....مگر نه ! اما ما که هنوز اینقدر فا صله بین هم داریم پس دیگران هم اصلا نزدیک نشده اند . و با داده های جدید ومختلط روزانه ؛ هنوز فاصله ها در حال توسعه است....

زبان ما (کشور های اریایی)( روزگاری خراسان بزرگ خوانده میشد) دری یاکه حالا جمعا فارسی خوانده میشود چرا حالا از هم گسسته ویک فارسی به سه نام فارسی ایرانی وتاجیکی(تاجیکستان) ودری (افغانستان)منقسم شده علت چیست ؟؟؟

احمدشاه مسعود شهید چنین مفکوره را درخیال میپرورانید گرچه عمر فرصتتش نداد و جنگهای تحمیلی همیشه او را مشغول داشت اما او در هر حالت صلح وجنگ حضر وسفر با فارسی وفرهنگ فارسی زیست در شب دیجور ودر روز روشن در کوه پایه های کشور به مناجات خواجه وشعر مولوی بلخی وغزل حافظ تمسک جست .

او بارها از افتراق ما شکوه کرده چنانچه در روزگاران مقاومت باری حاکمان ایران که باوی صحبت تیلفونی داشتند از و میخواهند تا به ایران سفر رسمی داشته باشند شهید مسعود در جواب به کنایه از اخراج اجباری پناهندهگان افغان از ایران به انها میگوید به ایران اگر بیایم میترسم مرا رد مرز نکنید !!!

که با شنیدن این طنزینه تا بسیار دیر ها مهاجرین دگر از طرف ایران رد مرز نمی شدند اما دشمنان اسلام و حقانیت دشمنان فرهنگ و انسانیت انان که حالا دشمنان ارد بزرگ و نظرات اویند او را با حمله انتحاری شهید کردند و این شعله فروزان را خاموش کردند . اما حالا ما باید چه چاره بسنجیم ودور کدام شمع حلقه وصل تشکیل کنیم؟؟؟ (ارد بزرگ)






ارد بزرگ اسطوره عصر درعرصه وحدت دوباره فرهنگ والای پارسی درمنطقه است . پارسی زبانان امروز بیشتر از هر وقت بوجود شخصیت هایی چون ارد در ایران و شکوه شهید گشته احمد شاه مسعود در افغانستان که دوست و همفکر ارد بزرگ بود ضرورت دارند .دولت ها و مردم فرهنگ دوست ارین باید نظریه های این دو شخصیت تاربخ عصر حاضر را در عمل پیاده کنند...

کنفرانس میراث مشترک ایران وافغانستان !
چندی قبل کنفرانسی در تهران زیر نام کنفرانس میراث مشترک ایران وافغانستان براه انداخته شد که در آن حدود پنجاه تن از خبره گان و چهره های فرهنگی از افغانستان و دانشمندانی از ایران حضور داشتند که روی چگونگی وضعیت موجود فرهنگی ارتباطات فرهنگی در گذشته وحالا وغیره مسایل در ان بحث شد ....

اما حالا به فکر من خیلی دیر هم شده و چنانچه بیم ان میرفت بسیاری فرصت ها متاسفانه از دست رفته اند...امروز یک جوان ایرانی حتی تحصیل کرده نمیداند کشوری دیگری در همسایه گی شان فارسی زبان است ! حتی بسیاری از انها فکر می کنند مردم افغانستان به زبانی غیر از فارسی صحبت میکنند !
در افغانستان نسل جدید ایران را کشوری با زبان و فرهنگ دیگر می شناسند . کوشش های همواره وگسترده دولت قوم سالار افغانستان در طول سالهای حاکمیت تک قومی پشتونها این بوده که ازین کشور همیشه هویت متفاوتی از ایران نشان دهند (که البته این تلاش ها همواره به سطح دولت محدود بوده) و چنانکه سرزمین کهن ارین یا خراسان زمین توسط اولین سلاله این قوم در ۱۵۰ سال قبل با نام قومی" افغانستان "تغیر نام داده میشود . و امروز در سطح دولت زبان فارسی را " دری "نامگذاری کرده اند و از این ترفند در جهت نشان دادن گویا اختلاف و افتراق و زبان و فرهنگ دو کشور همگون و هم فرهنگ وسیعا استفاده میکنند...

چنانکه خاطره جالبی از تاثیر این تبلیغات دارم . روزی بخاطر خریدن کتابی به کتاب فروشی یی در جوار در یای کابل رفتم از پسر بچه یی فروشنده سراغ کتابی راگرفتم ... پسر گفت چاپ "دری" ان را دارم اما فارسی این کتاب را ندارم !... من خندیدم وگفتم درست است پسر من همان را میخواهم ... فارسی ودری که هر دو اسم عین زبان است . پسر با جدیت نگاهی بمن کرد و گفت : نه خیر پارسی از ایران است و زبان ما (افغانستان) دری است !!! و این چیزیست که حتی در مکاتب تبلیغ میشود ...
در حقیقت گناه این جنایت قرن نخست به گردن حاکمان ایران هست زیرا که امروز ایران ادعای مالکیت و سالاری زبان و فرهنگ فارسی را دارد ! وازجانبی بدوش دولت بی فرهنگ افغانستان که بویی از فرهنگ ومعنویت نبرده است. و این شگافیست میان نسل ها.... ما چند نسل در بی معرفتی بسر برده ایم ... چرا به دوش حاکمان ایران ؟
زیرا امروز هزاران هزار کودک مهاجر افغان در دامن پر عطوفت ومعنویت ! ودر بستر فرهنگ پارسی بی سواد بزرگ شده اند! و به صد ها هزار افغان پارسیگوی مورد توهین تحقیر جبر و ظلم همزبانان شان قرار گرفنه اند .

چه بسا از کشورها امروز با گشودن خانه های فرهنگ در دیگر کشورها دست به تعمیم فرهنگ وزبان خویش میزنند مانند امروز که آلمان و فرانسه مراکز فرهنگی یی در کابل دارند و زبان خود را رایگان آموزش میدهند اما ایران از تدریس زبان مادری فارسی به کودکان پناهنده افغان تنگ نظری میکند و در های مدرسه را بروی آنها میبندد تا فارسی یاد نگیرند وفارسی منحصر به ایران بماند ! کودکان و جوانان افغان به ورزشگاه های ایران جذب نشوند تا روزی در مقابل ایران قرار نگیرند .
خوب اگر بچه افغان دکتر ادبیات شود و یا ماستر ورزش باز هم از همین سرزمین و از همین فرهنگ است و افتخار هر دو کشور . بنا بران ضرورت زمان ایجاب میکند تا درین عصر که غول جهانی شدن همه فرهنگ های ضعیف را می بلعد و ما خوشبختانه از فرهنگ غنی بر خوردار استیم برای استحکام بیشتر فرهنگی ضرورت برهمبستگی و شناخت بین هر دو ملت ضروری است و کنفرانس میراث ها گام نخستین و نیک است .



تعدادی از نظرات مردمی سایت آقای دکتور عطایی در مورد این مطلب :



نویسنده: سوگند
جمعه 30 مهر1389 ساعت: 2:18
سلام آقای دوکتور عطایی
من دوستدار آمر صاحب شهید احمدشاه مسعود و ارد بزرگ هستم و از تصویر زیبایتان متشکرم . آن را برای اتاقم پرینت گرفتم



نویسنده: علیرضا مرندی
شنبه 29 آبان1389 ساعت: 11:2
برای ارد بزرگ و احمدشاه مسعود ارزش فوق العاده ایی قائلم از شما آقای دکتر عطایی متشکرم


نویسنده: رحمان گلرخسار
چهارشنبه 3 آذر1389 ساعت: 13:45
با سلام خدمت حضرت دوکتور اعطایی
از مشتقان حضرت ارد بزرگ از دیار هرات هستم.
کتابتان را در سایت مبذوله قرار دهید تا استفاده کنن مشتاقان افکارتان
در ضمن کتاب میهن نامه نوشته ی حضرت مسعود اسپتمان را مطالعه کردم اما ثقیل الفهم بود. استدعا دارم به لسان راحت ترجمه کنید برای ما در سایت تان
مستدام باد عمر حضرت ارد بزرگ تا قیامت


نویسنده: شبرنگ عطایی
پنجشنبه 4 آذر1389 ساعت: 14:39
دوست گرامی سلام :
سپاس از لطف تان .
پژوهش های من پیرامون موضوع کتابی هست که زیر دست دارم ومراحل فنی ویرایش وپروف ان جریان دارد و خدا خواسته باشد بزودی بدست علاقمندان قرار خواهد گرفت .
من سایتی داشتم که بخش هایی از کتاب در ان قرار داشت . اما متاسفانه سایت من از طرف شبکه وزارت دفاع (چون من داکتر نظامی هستم ) تعقیب وکلا بسته گردید .
سایت من در بلاگفا بدلیل مشغولیت شغلی ام ان طو ر شاید وباید اماده نیست .
اما کوشش بنده ادامه دارد .
وب سایت



نویسنده: آرش پورعلیزاده
جمعه 5 آذر1389 ساعت: 7:5
سلام برادر
قبلا هم بارها عرض کرده ام. گناه این داستان گردن انگلیسی هاست. پس از جدایی ایران و افغانستان از هم در زمان قاجاریه انگلسی ها سعی در کوچاندن اقوام پشتون کردند از مناطق جنوبی و گویا در این مهم موفق شدند و بافت جمعیتی بخش هایی از خراسان بزرگ را به سود پشتوزبان ها تغییر دادند و طبیعی است که ایشان عظمت ادبیات پارسی (دری) را برنمی تابند و دست به اقداماتی از این دست می کنند. خیلی بد است که آدم در زادگاه خواجه عبدالله انصاری و سنایی و مولانا باشد و به پشتو از ایشان گپ بزند. اتفاقی که می دانم افتاده و می افتد ...
وب سایت

...




برگرفته از :
http://ahmadshahmassoud-orodbozorg.blogsky.com/1390/08/26/post-39/

تارنگار دانشنامه : سخنان یک بازیچه حزب وطن افغانستان و وليد طرزی

Posted: 16 Nov 2011 05:14 AM PST


استعمال بیشتر کلمه خراسان و حکیم ارد بزرگ و احمد شاه مسعود و امثالهم کار ستمی هاست. اگر افغانستان را میخواهید از همچو بر اسامی دست بردارید. اگر افغانستان ده پارچه شود بازهم ملیت های مختلفی در هر قسمت آن زنده گی می کنند. شما با آنها چه معامله خواهید کرد. بهتر است فکر ملیت پرستی و تفرقه افگنی را از سر دور کنید اگر افغان هستید. اگر افغان نیستید باز هم این آرمان را با خود بگور خواهید برد که یک ملیت را از صفحه هستی نا بود کنید. شوروی نتوانست ملیت افغان و پشتون را نابود کند و هتلر نتوانست یهود را پس شما که در برابر آنها پشه ی بیش نیستید.

به لحاظ خدا افکار جوانان تانرا منحرف نکنید برایشان وسعت نظر و تحمل دیگران را بیاموزید. امروز اروپا به یک کشور مبدل شده اما ما وشمای آله ی دست دیگران ولایت به ولایت خود را تقسیم می کنیم. ارد بزرگ و احمدشاه مسعود و خراسان بزرگ را فراموش سازید . بهتر است انرژی تانرا در دیگر فعالیت های سازنده صرف کنید.

بلال


هموطن صحبت کردن از احمدشاه مسعود و حکیم ارد بزرگ باعث افتخار و موهبت است عمیق تر باشید !

برگرفته از :
http://afghanistanhistory.blogfa.com/post-32.aspx

شبکه اجتماعی مردمک mar2mak.ir

Posted: 16 Nov 2011 05:12 AM PST

حکیم #ارد بزرگ اندیشمند و فیلسوف #ایرانی است . - در سراسر نوشته های ارد بزرگ حس میهن پرستی و توجه ویژه به انسانیت و اخلاق دیده می شود. - تا کنون در دهها کتاب به اشکال گوناگون به طرح نظریات و افکار او پرداخته اند . - ارد بزرگ دو نظریه #مشهور دارد به نام های قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه . - نظریه قاره کهن حوزه تمدنی ایران را در قالب یک قاره جدید مطرح می‌کند قاره ایی از کشمیر و پامیر تا مدیترانه این قاره شامل بیست کشور می‌شود. تا کنون بحث‌های بسیاری برای تحقق این خواست انجام شده و همچنان ادامه دارد و صد البته بزرگترین مخالفین این نظریه تجزیه طلبان کشورهای این محدوده هستند چرا که آنها از روح همگرایی و نزدیکی کشورهای منطقه احساس خطر می‌کنند. ارد بزرگ جایگاه #ایران در قاره کهن را همانند یونان در اروپا می‌داند یعنی یک مادر فرهنگی بزرگ که بخش اصلی گنجینه #تاریخی و فرهنگی قاره را در خود دارد.




او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان یاد کرده‌است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می‌گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می‌نمودند برای تصاحب این سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر این قاره نهاده‌است) را می‌کشند. و او می‌گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده‌است. در نظریه قاره کهن ارد بزرگ قاره‌های آسیا و اروپا متجاوزین به حریم قاره کهن معرفی شده‌اند. قاره کهن از کوهستان پامیر و کشمیر آغاز و تا مدیترانه ادامه می‌یابند و ۲۰ کشور در داخل آن قرار می‌گیرند . کشورهای قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال غربی هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، جنوبی ترین بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا جنوب اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان در قاره کهن جای می گیرند . برای مطالعه متن کامل نظریه قاره کهن اینجا کلیک کنید .

- نظریه کهکشان اندیشه
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی مارشال مک لوهان کانادایی است او با دلایل مستدل ثابت می‌کند جهان رو به انفجار اندیشه‌های گوناگون است. ارد بزرگ پیش بینی نموده که تعداد وبلاگها و سایتها بزودی چندین برابر جمعیت کل جهان بشود و برای هر سئوالی دهها راه حل پیدا می‌شود که بعضا مغایر هم هستند .

او رشد ترجمه داده‌ها را باعث تشدید جریان حاضر می‌داند و در نهایت معتقد است رستاخیز و انقلابی در صحنه اندیشه در حال شکل گیری است. و در آخر بر این اصل پای می‌فشارد که ایرانیان بخاطر پیشینه سترگ و بزرگشان و همچنین خلاقیت و نو آوری در صحنه اندیشه می‌توانند پاشاهان آینده این کهکشان باشند.


برگرفته از :
http://mar2mak.ir/view/post:546470

سایت ایران بیست : عسل یگانه

Posted: 16 Nov 2011 05:07 AM PST

کدامیک درست می گویند ؟ دکتر علی شریعتی و یا حکیم اُرُد بزرگ



http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/images/ali_shariati_5.jpg
http://tradea.org/uploads/o/orodism/1648.jpg




حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .



کدامیک درست می گویند ؟

دکتر علی شریعتی و یا حکیم اُرُد بزرگ



برگرفته از :
http://www.iran20.com/article.php?article_id=73752

سایت .:: IEMU ::.

Posted: 16 Nov 2011 02:23 AM PST



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .


برگرفته از :
http://iemu.ir/post-105.aspx

سایت : شیروان - انجمن شماره 1 شیروان

Posted: 15 Nov 2011 08:44 PM PST

حزب وطن افغانستان و ادامه حمله به "بزرگ شیروان"

این روزها حزب مارکسیستی ، کمونیستی وطن افغانستان مدام به شخصیت "بزرگ شیروان" (حکیم ارد بزرگ) می تازد جدید ترین مقاله به قلم وليد طرزی بود که آنقدر دشنام و ناسزا گفته بود که هر جوری سعی کردم آماده اش کنم برای اطلاع رسانی ، نشد که نشد برایتان مطلبی در همین ارتباط از سایت ماندانا می گذارم :

حزب وطن افغانستان بدنبال چیست ؟
حزب وطن افغانستان با شاکله ایی از نیروهای ورشکسته کمونیست ازبک در افغانستان سعی در بروز و ظهور دوباره دارد با سقوط دولت غیر مردمی نجیب الله در سال 1371 خورشیدی عملا این حزب منحل شد نیروهای این حزب بعضا از افغانستان گریخته و یا به جمع هواداران ژنرال دوستم پیوستند . طی سال های گذشته نیروهای ازبک حزب وطن سعی دوباره ایی را آغاز نموده اند تا بتوانند دوباره به عرصه قدرت بازگردند .
آنچه آنها را دلسرد کرده است عدم رغبت عمومی نسبت به آنهاست . شعارهای کمونیستی خود را به شعارهای دموکراتیک و بعضا لیبرالیستی تغییر دادند اما باز هم پاسخی نگرفتند .
مردم افغانستان حزب وطن را ریشه گرفته از سازمان مخوف "خاد" می دانند چون موسس آن یعنی محمد نجیب الله در سال 1358 خورشیدی سمت ریاست سازمان استخباراتی رژیم کمونیستی کارمل (خاد) را تا شش سال بر عهده داشت در طی این سالها نجیب الله در زندانهای مخوف کابل مشغول شکنجه و بازجویی مبارزین راه آزادی افغانستان بود .
با این سابقه تیره حزب وطن نمی تواند در بین مردم افغانستان جایی برای خود باز کند از این روی با کمک همان شم سازمان سابق استخباراتی رژیم دست نشانده شوری سابق در حال اجرای سناریوی مخوف و خطرناک دیگری می باشد .
آنها از طرفی خود را طرفدار صلح معرفی می کنند و از طرفی شهید صلح افغانستان شهید برهان الدین ربانی را به مضحکه می گیرند .
آنها از طرفی خواستار گفتگو با همه گروههای سیاسی افغانستان هستند و از طرفی جنبش شمال افغانستان را زیر مجموعه نظام ایران و پشتون ها را به پاکستان منتسب می کنند .
آنها سعی تمام دارند که بین ایران و پاکستان بر سر افغانستان اختلاف افکنی کنند و مدام از هندوستان به نیکی یاد می کنند .
اگر برای هندوستان پایگاهی بخواهیم در بین نیروهای سیاسی متصور شویم مطمئنا آن پایگاه همین حزب وطن افغانستان است .
حزب وطن با تمام اقداماتش باز هم نتوانسته برای خود در افغانستان جایی باز کند از این رو به اقداماتی دست یازیده که بسیار عجیب است . این حزب می داند تا وقتی نام احمد شاه مسعود می درخشد جایی برای ستاره مفلوک آنها یعنی نجیب الله پیدا نمی شود برای همین تا می تواند مقالات متعدد در رد و حمله به شخصیت احمدشاه مسعود بوسیله قلم بمزدانی نظیر دکتر جلال بایانی و وليد طرزی می نویسد و در نهایت باز هم راه به جایی نمی برد برای همین نوک پیکان حمله خویش را به سوی حکیم ارد بزرگ فیلسوف ایرانی و از دوستان احمدشاه مسعود نشانه گرفته است تا بدین طریق با منتسب کردن احمدشاه مسعود به ایرانیان و اینکه او و همچنین حکیم ارد بزرگ در فکر تجزیه افغانستان و الحاق به ایران بوده اند بتوانند شکافی برای ورود به عرصه معادلات قدرت افغانستان بیابند .
البته مواردی که بر شمردم نمایه بیرونی این حزب بود . اما شاید بد نباشد نگاهی به نیمه پنهان این حزب هم بیفکنیم مثلا از نقش کمونیستها و حزب وطن در ترور شهید برهان الدین ربانی و یا از نقش این حزب در تجارت مواد مخدر به اروپا و آمریکا برای تامین هزینه های خود ، که این همه ، وقت و نوشته ایی دیگر می طلبد که در موردش خواهیم نوشت .

منبع :
http://iransarzaminpak.blogspot.com/2011/11/blog-post_35.html

برگرفته از :
http://shirvan2.lifeme.net/t488-topic#4034

تارنگار ماندانا : حزب وطن افغانستان بدنبال چیست ؟

Posted: 15 Nov 2011 08:20 PM PST

حزب وطن افغانستان با شاکله ایی از نیروهای ورشکسته کمونیست ازبک در افغانستان سعی در بروز و ظهور دوباره دارد با سقوط دولت غیر مردمی نجیب الله در سال 1371 خورشیدی عملا این حزب منحل شد نیروهای این حزب بعضا از افغانستان گریخته و یا به جمع هواداران ژنرال دوستم پیوستند . طی سال های گذشته نیروهای ازبک حزب وطن سعی دوباره ایی را آغاز نموده اند تا بتوانند دوباره به عرصه قدرت بازگردند .
آنچه آنها را دلسرد کرده است عدم رغبت عمومی نسبت به آنهاست . شعارهای کمونیستی خود را به شعارهای دموکراتیک و بعضا لیبرالیستی تغییر دادند اما باز هم پاسخی نگرفتند .
مردم افغانستان حزب وطن را ریشه گرفته از سازمان مخوف "خاد" می دانند چون موسس آن یعنی محمد نجیب الله در سال 1358 خورشیدی سمت ریاست سازمان استخباراتی رژیم کمونیستی کارمل (خاد) را تا شش سال بر عهده داشت در طی این سالها نجیب الله در زندانهای مخوف کابل مشغول شکنجه و بازجویی مبارزین راه آزادی افغانستان بود .
با این سابقه تیره حزب وطن نمی تواند در بین مردم افغانستان جایی برای خود باز کند از این روی با کمک همان شم سازمان سابق استخباراتی رژیم دست نشانده شوروی سابق در حال اجرای سناریوی مخوف و خطرناک دیگری می باشد .
آنها از طرفی خود را طرفدار صلح معرفی می کنند و از طرفی شهید صلح افغانستان شهید برهان الدین ربانی را به مضحکه می گیرند .
آنها از طرفی خواستار گفتگو با همه گروههای سیاسی افغانستان هستند و از طرفی جنبش شمال افغانستان را زیر مجموعه نظام ایران و پشتون ها را به پاکستان منتسب می کنند .
آنها سعی تمام دارند که بین ایران و پاکستان بر سر افغانستان اختلاف افکنی کنند و مدام از هندوستان به نیکی یاد می کنند .
اگر برای هندوستان پایگاهی بخواهیم در بین نیروهای سیاسی متصور شویم مطمئنا آن پایگاه همین حزب وطن افغانستان است .
حزب وطن با تمام اقداماتش باز هم نتوانسته برای خود در افغانستان جایی باز کند از این رو به اقداماتی دست یازیده که بسیار عجیب است . این حزب می داند تا وقتی نام احمد شاه مسعود می درخشد جایی برای ستاره مفلوک آنها یعنی نجیب الله پیدا نمی شود برای همین تا می تواند مقالات متعدد در رد و حمله به شخصیت احمدشاه مسعود بوسیله قلم بمزدانی نظیر دکتر جلال بایانی و وليد طرزی می نویسد و در نهایت باز هم راه به جایی نمی برد برای همین نوک پیکان حمله خویش را به سوی حکیم ارد بزرگ فیلسوف ایرانی و از دوستان احمدشاه مسعود نشانه گرفته است تا بدین طریق با منتسب کردن احمدشاه مسعود به ایرانیان و اینکه او و همچنین حکیم ارد بزرگ در فکر تجزیه افغانستان و الحاق به ایران بوده اند بتوانند شکافی برای ورود به عرصه معادلات قدرت افغانستان بیابند .
البته مواردی که بر شمردم نمایه بیرونی این حزب بود . اما شاید بد نباشد نگاهی به نیمه پنهان این حزب هم بیفکنیم مثلا از نقش کمونیستها و حزب وطن در ترور شهید برهان الدین ربانی و یا از نقش این حزب در تجارت مواد مخدر به اروپا و آمریکا برای تامین هزینه های خود ، که این همه ، وقت و نوشته ایی دیگر می طلبد که در موردش خواهیم نوشت .


برگرفته از :
http://iransarzaminpak.blogspot.com/2011/11/blog-post_35.html

تارنگار Forbidden Love : نجات ...

Posted: 15 Nov 2011 08:10 AM PST

با عجله روزنامه را می خرم و در آخرین لحظه وارد مترو می شوم خوشبختانه جای مناسبی در میان دو ردیف صندلی وجود دارد ، روزنامه را باز می کنم و چشمم به مطلبی می افتد که تیتر آن این است : ((نجات دختر 10 ساله از ازدواج اجباری با پیر مرد 61 ساله)) و در ادامه نوشته :
میم الف دختری که فقط 10 سال دارد در آستانه ازدواج با پیر مرد 61 ساله ی بود که توسط یک زن نیکوکار نجات یافت .
مادر دختر که دو سال پیش شوهرش را در یک سانحه رانندگی از دست داده است به خاطر تنگناهای مالی و شرایط بسیار نامناسب اقتصادی حاضر شده بود که دخترش را در ازای گرفتن یک آپارتمان کوچک در جنوب شهر به عقد پیرمردی روستای در بیاورد .
با حمایت مالی زن نیکوکار نه تنها دخترک از این ازدواج تباه کننده نجات یافت بلکه او و خانواده اش صاحب آپارتمانی شیک در شمال شهر شده اند . خبرنگار ما از مادر دختر کوچک می پرسد چگونه می توان این زن خیرخواه را دید ؟ و او می گوید آن خانم از ما خواسته به کسی معرفی اش نکنیم و در ادامه می گوید در ضمن من شنیده ام آن خانم از این کارها زیاد می کنند و وقتی از آن خانم پرسیدم چطور این همه محبت شما را جبران کنیم ؟ گفتند من یک اُرُدیست هستم و وظیفه دارم در حد توانم به هم میهنان خودم کمک کنم و این کمک به خودم است .

بقیه متن خبر صحبت های دختر کوچک است که زندگی اش به شرایط عادی برگشته ، روزنامه را می بندم و به حرف زن اردیست فکر می کنم .
اصلا اردیسم یعنی چه ؟
به محض اینکه می رسم شرکت ، وارد اینترنت می شوم و در گوگل سرچ می کنم اردیسم چیست ؟ سایتی را باز می کنم در آنجا نوشته :

اردیسم به لاتین ( Orodism ) نام فلسفه و حکمتی است که بر اساس اندیشه های حکیم ارد بزرگ در کتاب جاودانه "سرخ" شکل گرفته است .
اردیسم دارای سه رکن اساسی است که اردیست ها بر اساس آموزه های کتاب سرخ آنها را گرامی می دارند و دوست دارند ، این سه رکن عبارتند از : شادی ، آزادی و میهن .
اردیست ها لباس ها و اغلب وسایلشان به رنگ سرخ است .

هشت جمله از حکیم ارد بزرگ در میان اردیستها ویژگی خاصی دارد که عبارتند از :
1- اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست .
2- زندگی بدون آزادی ، شرم آور است .
3- تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است .
4- آنانیکه همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند .
5- رسیدن به راستی و درستی چندان سخت و پیچیده نیست کافیست کمی به خوی کودکی برگردیم .
6- دشمنی و پادورزی ، به آدم خردمند انگیزه زندگی می دهد .
7- اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن .
8- عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست.




و در انتهای مطلب نوشته : اردیسم یک حکمت و فلسفه برای خوشبختی است برای همین می توان در میان اردیستها همه نوع آدمی با مسلک ها و آیین های گوناگون دید ، وجه اشتراک همه آنها عشق به شادی ، آزادی و میهن است .
وارد سایت کتاب سرخ می شوم جالبه چند جمله ایی در مورد بخشش از حکیم ارد بزرگ اومده :
با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید .
بخشش میزان فر و شکوه آدمی را نشان می دهد .
راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش .
برای رسیدن به جایگاهی بالاتر ، گذشت را نیز بیاموزیم .


برگرفته از :
http://www.hish-16.blogfa.com/post-47.aspx

تارنگار هسته علمی بسیج دانشجویی دانشگاه هرمزگان

Posted: 15 Nov 2011 06:44 AM PST

* هرمنوتیک
هرمنوتیک (Herméneutique) به معنای خبردادن و ترجمه کردن و تعبیر کردن، علم یا نظریه? تأویل است. علمی که مسئله? فهم متون و چگونگی ادراک و فهم و روند آن را بررسی می‌­کند. این عنوان از قرنِ هفدهم کاربرد یافته‌است، اما تازه در آغازِ قرنِ نوزدهم است که با تلاشِ فکری فردریک شلایرماخر رواجِ عمومی می‌یابد. یکی از منتقدان سرسخت هرمنوتیک، هانس آلبرت، خردگرای انتقادی آلمانی است.


* پراگماتیسم
پراگماتیسم یا عمل‌گرائی (pragmatism)، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در سیاست بیشتر واقع‌گرایی و مصلحت‌گرایی معنی می­دهد.
پراگماتیسم روشی در فلسفه مدرن است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آن‌ها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان می‌پذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عمل‌گرا و متسامح می‌دانند. مخالفان، این گروه را میانه‌رو (یا محافظه‌کار) و منفعت‌طلب می‌خوانند. از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت‌ها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای) ما هستند، اما «حقیقت» آن‌ها تنها در سودمندی عملی آن‌ها برای زندگی ما نهفته است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات می‌شود.
دولت­مردان و سیاست­مداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق می­شود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم می­شمارند و به عبارت دیگر برای پیش­رفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان می­دهند.


* تجربه‌گرایی
تجربه‌گرایی یکی از گرایش‌های اصلی در شناخت‌شناسی و نقطه? مقابل عقل‌گرایی است. بر اساس این دیدگاه همه? معرفت‌های بشری مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از تجربه است. تجربه از منظر این دیگاه نه فقط ادراک حسی بلکه دریافتهایی مانند حافظه یا گواهی دیگران را هم در بر میگیرد.
برمبنای نظریه? مبناگرایی همه? باورهای ما با واسطه? استدلال نهایتاً از منبعی به دست آمده اند که آن منبع نیاز به توجیه یا استدلال ندارد. تجربه‌گرایی - که یکی از زیرمجموعه‌های مبناگرایی است - تنها تجربه را به عنوان چنین منبعی بی نیاز از توجیه می‌دانند. تجربه‌گرایی با استفاده از حسیات در مقابل عقل‌گرایی می‌باشد.تجربیات عقلی از علم حصولی است و روش اثبات غیر حسی دارد.طبق نظر دکارت اگر همه حواس چند گانه ما از کار بیافتند ولی مغز هنوز بتواند فکر کند حتماً ما وجود داریم پس تجربه? این که ما می دانیم که هستیم از حواس چند گانه نیست و علم حصولی است.
تجربه‌گرایی در فلسفه علم بر مبنای آزمایش است. عقل‌گرایی گزاره( 2*2=4 )را یک قانون فلسفی می‌داند و بدیهی.اما تجربه گرایی آن را با آزمایش اثبات می‌کند: 2 تا سبد داریم هر یک با 2 تا سیب... با شمردن حس بینایی به ما می‌گوید که 4 تا سیب داریم! این دیدگاه بعد از رنسانس به صورت جدی طرح شد. بارکلی، جان لاک و دیوید هیوم از فیلسوفان تجربه‌گرا هستند. ابوریحان بیرونی در آزمایش عدم سمی بودن الماس؛ تجربه گرایی را بعنوان روش اثبات بکار برد.این کار او را در ردیف اولین فیلسوفان تجربی قرار می‌دهد.


* فمینیسم
فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده‌است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند.
واژه? فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.
فمینیسم مجموعه? گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیله? زنان برانگیخته شده‌اند یا از آنان الهام گرفته‌اند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیش‌ترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابری‌های جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است.


* رواقی گری
رواقی (رَ) یا Stoicism مذهبی فلسفی که بوسیله زنون کیتسیونی (Zeno of Citium) تاسیس شد. نام این فلسفه در زبانهای اروپایی و نیز عنوان رواقی برای آن بدین مناسبت است که حوزه ایشان در یکی از رواقهای آتن منعقد میشد. مذهب رواقی در قرن 2 میلادی در روم نفوذ یافت و حکمایی مانند سنکا(Seneca)، اپیکتتوس (Epictetus) و مارکوس آورلیوس (Marcus Aurelius) به آن گرویدن. پیروان این فلسفه رواقیون یا رواقیان خوانده می شوند. زنون فلسفه را منقسم به طبیعیات، منطق و اخلاق می دانست. منطق وی مبتنی بر ارغنون (Organon) ارسطو (Aristotle) اما می گفت که هر معرفتی بالمآل به ادراکات حواس باز می گردد. نظریه رواقیون در طبیعیات اساساً مادی بود، درنظر آنها هرچه حقیقت دارد مادی است. توده و ماده یا جسم و جان، حقیقت واحد و بایکدیگر مزج کلی دارند. وجود یکی در تمامی وجود دیگری ساری است. در اخلاق رواقیان فضیلت را مقصود بالذات می دانستند و معتقد بودند که زندگی باید سازگار با طبیعت و قوانین آن باشد و می گفتند آزادی واقعی وقتی حاصل می‌شود که انسان شهوات و افکار ناحق را به یکسو نهد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. رواقیان بسبب پیروی از این اصول نزد عامه مردم به لاقیدی معروف بودند.


* سوسیالیسم
سوسیالیسم (Socialism) اندیشه‌ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می‌کوشد، جامعه‌ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته‌باشند.
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و اداره صنایع توسط شوراهای کارگری، یا غیر مستقیم باشد، از طریق مالکیت و اداره دولتی صنایع.


* آرمان‌گرایی
ایده یعنی تصورات ذهنی (اعم از حسی، خیالی یا عقلی) و آرمانگرایی یعنی مسلک کسانی که تنها ایده و تصورات ذهنی را واقعی می‌دانند و به وجود خارجی جهان خارج و یا به عبارت دیگر به وجود جهان مستقل از ادراک قائل نیستند.
آرمانگرایان به واقعیتهای خارجی مانند آسمان، زمین، حیوان، اشخاص دیگر و به طور کلی آن چه با حواس درک شود، اعتقاد وجود خارجی ندارند و همه? جهان را خیال و پندار می‌دانندو می‌گویند: ما جز واقعیت وجود خود و یک رشته پندارهای ذهنی به وجود چیز دیگری در جهان اعتقاد نداریم؛ زیرا آنچه را که جهان خارج از خود می‌نامیم، به هیچ وجه نمی‌توانیم درک کنیم مگر با قوه ادراک حواسی خود، و قوه ادراک چیزی بیش از تصورات مختلف در اختیارمان قرار نمی‌دهد.
به عبارت دیگر آنها وجود عالم خارج یا این پندارها را صرفاً تولید ذهن خود می‌دانند و نظرشان این است که ما فکر می‌کنیم که واقعیتی به نام درخت وجود دارد، ولی هرگز نمی‌دانیم که آیا در خارج از ذهن چنین واقعیتی هست یا خیر؟


* رئالیسم
واژه رئالیسم از رئل(Real) که به معنای واقع است، مشتق شده و در واقع به معنای مکتب اصالت واقع است.
مکتب رئالیسم نقطه مقابل مکتب ایده آلیسم است؛ یعنی مکتبی که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی می‌داند.
رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایده آلیست‌ها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک می‌کنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص می‌دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می‌کنم نباشم، دیگر نمی‌توانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسان‌ها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود می‌داند.می داند.
باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایده آلیست‌ها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت.
کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شده‌است. مهمترین این استعمال‌ها و کاربردها، معنایی است که در فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک(Scholastic) رواج داشته‌است.
بعدها در رشته‌های مختلف هنر مانند ادبیات نیز سبک‌های رئالیستی و ایده آلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایده آلیسم است. سبک رئالیسم یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایده آلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده.
رئالیسم نوعی«واقع گرایی» است در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین می‌برد و به مشاهده? واقعیت‌های زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها می‌پردازد.
هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت‌های زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق "تیپهاً یی است که در اجتماع معینی به وجود آمده‌است.


* اثبات‌گرایی
اثبات‌گرایی (یا پوزیتیویسم یا تحصل‌گرایی) به هر گونه نگرش ِ فلسفی که تنها شکلِ معتبر از اندیشه را متعلق به روش علمی بداند اطلاق می‌گردد.
اثبات‌گرایی اصطلاحی فلسفی است که حداقل به دو معنیِ متفاوت به کار رفته‌است. این اصطلاح در قرنِ هجدهم توسطِ فیلسوف و جامعه‌شناسِ فرانسوی آگوست کنت (Auguste Comte) ساخته و به کار رفته شد. کنت بر این باور بود که جبری تاریخی بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرشِ دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکل از اندیشه که باقی می‌ماند متعلق به اندیشه? قطعی (positive) و تجربی علم است. در این عصرِ جدیدِ تاریخ نهادهایِ اجتماعیِ مربوط به دین و فلسفه از بین خواهد رفت.


* پدیده‌شناسی
پدیده ­شناسی یا فنومنولوژی (به انگلیسی: Phenomenology) مکتب و روشی است که توسط ادموند هوسرل به هدف نظام‌بخشیدن به فلسفه و علوم انسانی پایه‌گذاری شده‌است. این مکتب به دنبال پژوهش و آگاهی مستقیم نسبت به تجربیات و مشاهدات، یا به عبارت دیگر نسبت به پدیدارهایی است که بی واسطه در تجربه ما ظاهر می‌شوند.
پدیده‌شناسی یکی از دو سنت بزرگ فلسفی سده بیستم است که با پیروان چون ماکس شلر، مارتین هیدگر، مرلوپونتی، سارتر، گادامر و پل?ریکور فراسوی فلسفه در حوزه‌هایی چون جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و دیگر علوم انسانی کاربرد دارد.


* اردیسم
اردیسم (Orodism) به معنای ارزشمندی شادی است. این مکتب در مقابل غم دوستی و اندوه پرستی مطرح شد. این فلسفه می گوید شادی یک آرزو نیست جهان هدیه ایی است برای شاد زیستن است. اردیسم بر اساس افکار ارد بزرگ (Great Orod) در کتاب سرخ بنیان‌گذاری شده است .
اردیسم با تکیه بر شرایط و تجربه اجتماعی به تقدم شادی بر هر کُنش ساختاری اشاره دارد و شاد بودن را لازمه و پیش شرط هر رستاخیز و رشد اجتماعی می داند در این مکتب تامین آزادیهای فردی یک اصل می باشد و میهن دوستی یکی از سه شعار اصلی آن است . شعار اردیست ها ارزش گذاری بر سه مورد است : شادی ، آزادی و میهن . آنها این سه اصل را لازم و ملزوم هم برای رشد و ترقی جوامع می دانند .


* نسبی‌گرایی اخلاقی
نسبی‌گرایی اخلاقی نظریه مخالف خردگرایی اخلاقی است. نسبی‌گرایان اخلاقی معتقدند که انسان با استنتاج و استدلال نمی‌تواند اعتقادهای اخلاقی و سیاسی درست را کشف کند. نسبی‌گرایی اخلاقی اصولاً وجود هرگونه اعتقاد اخلاقی و سیاسی درست را رد می‌کند.
بنابر نسبی‌گرایی اخلاقی، چنین نیست که چیزی صرفاً درست یا نادرست باشد؛ بلکه ممکن است چیزی مطابق با جامعه‌ای درست و مطابق با جامعه‌ای دیگر نادرست باشد. نسبی‌گرایان معتقدند که قضاوت انسان درباره درستی و نادرستی به زمان و مکان و شرط‌های دیگری بستگی دارد. پیشوای نسبی‌گرایی اخلاقی در یونان باستان، پروتاگوراس بود.


* اگزیستانسیالیسم
اگزیستانسیالیسم (Existentialism) جریانی فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی، مسوولیت و نیز نسبیت‌گرایی است. از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، هر انسان، وجودی یگانه‌است که خودش روشن کننده سرنوشت خویش است.
اگزیستانسیالیسم از واژه اگزیستانس به معنای وجود بر گرفته می‌شود. سورن کی‌یرکگارد را نخستین اگزیستانسیالیست می‌نامند، میان «اگزیستانسیالیسم بی‌خدایی» و «اگزیستانسیالیسم مسیحی» تفاوت هست. از میان شناخته شده‌ترین اگزیستانسیالیست‌های مسیحی می‌توان از سورن کی‌یرکگارد ، گابریل مارسل، و کارل یاسپرس نام برد.
پس از جنگ جهانی دوم جریان تازه‌ای به راه افتاد که می‌توان آن را اگزیستانسیالیسم ادبی نام نهاد. از نمایندگان این جریان تازه می‌توان سیمون دوبووآر، ژان پل سارتر، آلبر کامو و بوری ویان را نام برد.


* ماتریالیسم
ماتریالیسم به معنای ماده‌گرایی فلسفی است. شاخه‌های مهم آن ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالکتیک می‌باشد. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیان‌گذاری کرد و ماتریالیسم دیالکتیک را مارکس.
ماتریالیسم با تکیه بر علوم و تجربه اجتماعی به تقدم ماده بر شعور باور دارد و ماده را واقعیت موجود خارج از ذهن انسان و مستقل از شعور بی نیاز از آفرینش و جاودانی می‌داند.


* تحلیلی
فلسفه? تحلیلی(Analytic philosophy) فلسفه? آکادمیک حاکم بر دانشگاه‌های کشورهای انگلیسی زبان (آنگلو-ساکسون) است. فلسفه تحلیلی را در مقابل فلسفه قاره‌ای یا فلسفه اروپایی قرار می‌دهند. بنیان‌گزاران اصلی فلسفه تحلیلی فیلسوفان کمبریج برتراند راسل و جرج ادوارد مور بودند. این دو از ریاضیدان و فیلسوف آلمانی گوتلوب فرگه تأثیر پذیرفته بودند. این گونه فلسفه بر روشن بودن، بامعنی بودن و ریاضی‌وار بودن جستارهای فلسفی تاکید فراوان دارد. و به تفکر مابعدالطبیعی سازنده به دیده? شک یا دشمنی می‌نگرند. معتقدند که روش تحلیل خاصی وجود دارد که فلسفه فقط از آن طریق می‌تواند به نتایج مطمئن دست یابد تا حد زیادی از حل و فصل تدریجی مسائل فلسفی جانبداری می‌کنند. فیلسوفان تحلیلی قرن 20 توجه خود را در اصل نه بر تصورات موجود در ذهن بلکه بر زبانی که اندیشیدن ذهنی از طریق آن بیان می‌شود معطوف داشته‌اند. برتراند راسل و جورج ادوارد مور فلسفه? تحلیلی را با به کار انداختن منطق جدید -که راسل سهم زیادی در آن داشته است- به عنوان ابزار تحلیل بنیاد نهادند. منطق و فلسفه زبان از همان ابتدا از بحثهای محوری فلسفه تحلیلی بودند. چند تفکر از بحثهای مربوط به زبان و منطق در فلسفه تحلیلی پدید آمد مانند پوزیتویسم منطقی، تجربه گرایی منطقی، اتمیسم منطقی، منطق‌گرایی و فلسفه زبان متعارف. فلسفه تحلیلی بعدها بحثهای وسیعی را در حوزه‌های زیر مطرح ساخت: فلسفه اخلاق (هر و مکی)، فلسفه سیاسی (جان رالز)، زیبایی شناسی (ریاچارد ولهایم)، فلسفه دین (الوین پلانتینگا)، فلسفه زبان (ساول کریپکی، هیلری پاتنم، کواین)، فلسفه ذهن (جیگون کیم، دیوید چالمرز، هیلری پاتنم). متافیزیک تحلیلی نیز اخیراً در کارهای فیلسوفانی همچون دیوید لوئیس و پیتر استراوسن شکل گرفته‌است.


* جبرگرایی
جبرگرایی، تعین‌گرایی یا دترمینیسم (determinism) یک موضوع فلسفی ست که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنش‌های آدمی به صورت علی توسط یک زنجیره? پیوسته‌ای از رخدادهای پیشین تعیین شده‌است. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز می‌توان تعریف نمود: فرضیه‌ای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آینده? فیزیکی ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجه? جدال‌های تاریخی بیشماری که بر سر مساله جبرگرایی صورت گرفته‌است دیدگاه‌های فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.


* ساختارگرایی
ساختارگرایی (Structuralism) یکی از اندیش راه‌های رایج در علوم اجتماعی است. بر پایه این طرز فکر تعدادی ساختار باطنی و ناملموس، چارچوب اصلی در پشت پدیده‌های ظاهری اجتماع را تشکیل می‌دهند. روش ساختارگرایی در نیمه دوم سده? بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفه? ریاضی و جامعه به گونه‌ای گسترده بکار برده می‌شد. اندیشه‌های فردینان دو سوسور را می‌توان آغازگاه این مکتب دانست. هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به زبان‌شناسی محدود نشد و در راه‌های گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبش‌های فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیده است.
ساختارگرایی به دنبال راهی است برای شرح و گزارش پیوند درونی‌ای که از طریق آن معنایی در یک فرهنگ ساخته می‌شود. کاربرد دوم آن که به تازگی دیده شده است در فلسفه? ریاضی می‌باشد. بر پایه? اندیشه? ساختارگرا معنا در یک فرهنگ از راه پدیده‌ها و کارکردهای گوناگونی که سامانه معنایی را می‌سازند، بارها پدیدار می‌شود. ساختارگرایی می‌تواند به پژوهش در ساختارهای نشانه‌مندی مانند آیین‌های پرستش، بازیها، نوشتارهای ادبی و غیر ادبی، رسانه‌ها و هر چه که در آن معنایی از درون فرهنگی بدست آید، بپردازد و ساختار آن را بررسی نماید.


* پساساختارگرایی
پساساختارگرایی به مجموعه‌ای از افکار روشنفکرانه فیلسوفان اروپای غربی و جامعه‌شناسانی گفته می‌شود که با گرایشات فرانسوی، مطلب نوشته‌اند. تعریف دقیق این حرکت و تلخیص آن کار دشواری است ولی به شکل عمومی می‌توان گفت که افکار این دانشمندان، توسعه و پاسخ به ساختارگرایی بوده‌است و به همین دلیل پیشوند «پسا» را به آن اضافه کرده‌اند. پساساختارگرایی و پسامدرنیسم بعضاً به جای یکدیگر به‌کار می‌روند.
افرادی مانند ژاک دریدا و میشل فوکو از پیشگامان این مکتب فکری هستند که به نظر عده‌ای به شکل تنگاتنگی با پسامدرنیسم و پدیدارشناسی مرتبط است. این ارتباط تا حدی است که بعضی متفکران مدعی شده‌اند که پساساختارگرایی را می‌توان به شکلی صحیح پسا پدیدارشناسی نامید.


* اومانیسم
انسان‌گرایی (اومانیسم) (Humanism) مکتبی‌ست فکری که بر پایة آن انسان قادر به انجام هر کاری است و اصل و ریشه هر چیزی به انسان بر می‌گردد. واژه Humanism نهضت فرهنگی فکری است که در خلال دوران تجدید حیات فرهنگی (رنسانس) به دنبال ایجاد رغبت و تمایل جدید نسبت به آثار برجسته یونانی و رومی پدید آمده است. این واژه از واژه لاتینی Humus به معنی خاک یا زمین اخذ شده و از آغاز در مقابل دو امر قرار داشته است: الف)موجودات خاکی و مادی دیگر غیر از انسان، مانند حیوانات. deus Ldivus ب) مرتبه دیگر از هستی; یعنی مجردات در انتهای دوران باستان و در قرون وسطا، محققان و روحانیون، میان divinitas به معنی حوزه هایی از معرفت و فعالیت که از کتاب مقدس نشات می گرفت و ;humanitas یعنی حوزه هایی که به قضایای عملی زندگی دنیوی مربوط می شده است، فرق گذاشتند. و از آنجا که حوزه دوم، بخش اعظم الهام و مواد خام خود را از نوشته‌های رومی و به طور فزاینده یونان باستان می گرفت، مترجمان و آموزگاران این آثار که معمولاً ایتالیایی بودند خود را umanisti یا humanists نامیدند. انسان‌گرایی انسان را مالک همه هستی می‌داند و خاستگاه و فرجام همه‌چیز معرفی می‌کند.


* مکتب فرانکفورت
در تاریخ 22?06?1924 در شهر فرانکفورت آلمان (کنار رودخانه ماین)، انستیتوی تحقیقات اجتماعی - فرهنگی مستقل از دانشگاه گشایش یافت. این مؤسسه تحقیقاتی، اشتهار خود را مدیون جنبش اعتراضی دانشجوئی دهه 1960 میلادی می‌باشد که غیر مستقیم از نظرات مارکس و نگرش انتقادی این مؤسسه (مکتب فرانکفورت) نشأت می‌گرفت. این مؤسسه تحقیقات خود را بر پایه بینش مارکس و فروید از منظر اجتماعی- فلسفی در جوامع سرمایه داری، آغاز و گسترش آن را نقد و بررسی می‌نمود. یکی از معروفترین تألیفات آن به نام «دیالکتیک روشنگری» اثر ماکس هورکهایمر که سالها مدیریت مکتب را به عهده داشت و همکارش تئودور آدورنو، می‌باشد.
پس از گذشت نه سال از تأسیس، مکتب فرانکفورت به دلیل داشتن عقاید مارکسیستی و اعضای یهودی مذهب آن، مجبور به مهاجرت به ژنو (1933/1934) و سپس به آمریکا شد. در سال 1950 میلادی مجددأ به فرانکفورت نقل مکان کرد. طرفداران نسل اول این مکتب عبارت‌اند از: هورکهایمر- آدورنو- اریک فروم- هربرت مارکوزه- فرانس نویمان - بنیامین.
نسل جوانتر مکتب فرانکفورت یورگن هابرماس و آلفرد شمیت هستند. این مکتب از آغاز سال‌های دهه 60 میلادی نقش مهمی در زمینه بررسی و نگرش منقدانه به فرضیه‌های علمی و آموزش و پرورش در چهارچوب نئومارکسیسم داشته‌است.



برگرفته از :
http://hedhbasij.blogfa.com/post-91.aspx

فیس بوک ایرانی ها | فیس بوکی ها

Posted: 14 Nov 2011 12:26 PM PST


افکار عمومی جایگاه آدمها را مشخص می کنند نه بر تخت نشینان . . . حکیم ارد بزرگ


برگرفته از :
http://www.facebookiha.com/farsi/view/post:1877543

نتایج جستجو در سایت فیس بوکی ها را هم ببینید :
http://www.facebookiha.com/index.asp/search/tab:posts/ptypes:link,image,video,file,comments/s:%D8%A7%D8%B1%D8%AF+%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

سایت joljol.com

Posted: 14 Nov 2011 12:20 PM PST

اس ام اس فلسفی با ارزش از بزرگان دنیا

……………… اس ام اس فلسفی …………………

انسان های بزرگ ، در باره عقاید سخن می گویند انسان های متوسط ، در باره وقایع سخن می گویند انسان های کوچک ، پشت سر دیگران سخن می گویند

……………… اس ام اس فلسفی …………………

تو زندگی به هیچ چیز زیاد اعتماد نکن حتی سایه ات ، که جاهای تاریک تنهات می ذاره

……………… اس ام اس فلسفی …………………

فرمانروایان با تجربه از همان چشمه ایی می نوشند که مردم را سیراب می کند . . . (حکیم ارد بزرگ)

……………… اس ام اس فلسفی …………………

اگر نیـت یک ساله دارید ، برنج بکارید اگر نـیت ده ساله دارید ، درخت بکارید اگر نـیت صد ساله دارید ، آدم تربیت کنید

……………… اس ام اس فلسفی …………………

گاهى خوردن لگدى از پشت ، برداشتن گامى به جلو است

……………… اس ام اس فلسفی …………………

چارلی چاپلین میگوید:
آموخته ام که با پول میتوان خانه خرید_ولی آشیانه نه…….. میتوان رختخواب خرید_ولی خواب نه………… میتوان ساعت خرید_ولی زمان نه………… میتوان مقام خرید_ولی احترام نه……….. میتوان کتاب خرید_ولی دانش نه………. میتوان دارو خرید_ولی سلامتی نه…………. ومیتوان آدم خرید_ولی دل نه!!!؟؟؟

……………… اس ام اس فلسفی …………………

دوستانی که داری و انان را ازموده ای با قلابهای فولادین به جان و دل خود پیوسته نگه دار. (شکسپیر)



برگرفته از :
http://www.joljol.com/%d8%a7%d8%b3-%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d8%b3-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%d8%b1%d8%b2%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%86%db%8c%d8%a7.html

جامعه مجازی زنجانی ها : سخنان ماندگار

Posted: 14 Nov 2011 12:17 PM PST


بزرگواری ، بی مهر و دوستی بدست نمی آید . ارد بزرگ

برگرفته از :
http://zanjanblog.com/view/post:35323



در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . اُرد بزرگ

برگرفته از :
http://zanjanblog.com/view/post:35401



تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند . ارد بزرگ

برگرفته از :
http://zanjanblog.com/view/post:35331

سایت کرکان بندرانزلی : سخنان ارزشمند بزرگان جهان

Posted: 14 Nov 2011 12:12 PM PST



اُرد بزرگ : تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است .

امیل زولا : بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند .

اُرد بزرگ : تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نیست ، برسان روشنایی .

آندرو متیوز : تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آنها وحشت داریم.بنابراین اگر از تنهایی بترسید تنهایی را برای خود به ارمغان می آورید. اگر از بدهکار بودن بترسید به احتمال زیاد با تمام زیر و بم آن آشنا خواهید شد. اگر از دستپاچگی و پریشان حالی واهمه داشته باشید همان را تجربه خواهیدکرد. این، روش زندگی برای تشویق ما انسانها به رشد کردن است.

جورج ولز : شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است .

جواد فاضل : آرزوهای ما ، امید های ما ، عشقها و هوسها و حتی وفای ما هم موجی بیش نیستند که بر می خیزند و رشد می کنند و بالا می روند و بالاخره نقش زمین می شوند و در کرانه های زندگی لای شنها و ریگها فرو می روند .

بزرگمهر : خرد در نظر گاه مردمان آزاده و نیکخو جهان پر از شادی و شکوه می نماید . بهره خردمندان و امید واران همیشه شادکامی است .

فردریش نیچه : زمستان بدون بهار قلب عاشق شکست خورده است.

نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .

جمالزاده : چون نیک بنگری دنیا و مافیها را چون ترازویی خواهی یافت که سنگش کرسنگی و پاره سنگش شهوت است . پر کردن معده و خالی کردن کیسۀ شهوت جذر و مد این قلزم بی نام و ننگ هزار رنگی است که نامش زندگی است .


برگرفته از :
http://karkan.ir/post-1753

جامعه مجازی ایرانیان دلداران : اردیسم

Posted: 14 Nov 2011 12:09 PM PST

مکتب اردیسم با عرض پوزش از پرسپولیسیهای محترم لطفآ بخودتون نگیرین

مكتب ارديسم:
تانیا تفرشی می نویسد: از خیابان گلگون وارد خیابان جردن شدم تصمیم دارم شیرینی تهیه کنم در ورودی قنادی دختری حدودا 18 یا 19 ساله را می بینم که او هم برای تهیه شیرینی آمده!! لباسهای شیک و سرخ رنگی به تن دارد با خنده از او می پرسم: از تیم پیروزی چه خبر؟!
می گوید : چرا پیروزی؟
می گویم : خوب مگر به خاطر تیم محبوبت سرخ پوش نشدی؟
می گوید : نه! من فوتبال را دوست ندارم.

در حالی که سفارش شیرینی را به متصدی فروش قنادی می دهیم می پرسم پس چرا سرخ پوشیدی ؟
می خندد و می گوید : به خاطر آنکه من يك اردیست هستم (تلفظ انگلیسی اش می شود Orodist).

می گویم : اردیسم چیست؟
می گوید : فلسفه ایی هست که به انسان ارزش شادی را یادآوری می کند.

جالبه من تا به حال در مورد اردیسم چیزی نمی دونستم. از او می خواهم چند دقیقه ایی از اردیسم برایم صحبت کند با خوشرویی قبول می کند و می گوید: اردیسم دارای هشت اصل هست، این هشت اصل به ما می گوید که باید شاد، آزاده، قانع، انتقاد پذیر، گریزان از گوشه نشینی، پاک زیست، رعایت كننده ادب و در نهایت میهن دوست باشیم. می گوید: هر کسی با هر مرام و اندیشه ایی می تواند یک اردیست هم باشد.

می گویم: اردیسم از کجا بوجود آمده؟ آیا در اروپاست و حالا به ایران آمده؟
می گوید: نه اردیسم بر اساس اندیشه های ارد بزرگ در کتاب سرخ ایجاد شده است.
می گویم: پس لباس سرخ شما به خاطر نام کتاب سرخ است . می گوید: نه. به خاطر نشان دادن ارزش شادیست، سرخ، رنگ هیجان و شادی است اولین اصل فلسفه اردیسم می گوید اگر پایکوبی و شادی نباشد، جهان را ارزش زیستن نیست .

می گویم: من چند کتاب از سخنان بزرگان دارم که در آنها صحبتهای ارد بزرگ هست آیا منظور شما همان است
می گوید: بله همینطوره، اندیشمند و متفکر بزرگ ایرانی.

امروز در نت در مورد اردیسم تحقیق کردم خیلی جالب بود الان مدام به لباس های قرمزم فکر می کنم و این که شاید بهتر باشد لباس های سرخ جدیدی بخرم ...


برگرفته از :
http://www.deldaran.com/01/member/2952/blog/view/17649--/

وبلاگ شیطونک اصفهان : دریاها نماد فروتنی

Posted: 14 Nov 2011 10:36 AM PST

دریاها نماد فروتنی

سوم مهرماه بود دوباره مدارس باز شده و بچه ها رو می بینم که با شور اشتیاق به طرف مدرسه هاشون می دوند یاد زمان تحصیلم می افتم زمانی که در مدرسه پروین اعتصامی درس می خوندم . یه معلمی داشتیم به اسم خانم کیانی اسم کوچیکش یادم نیست .
یه روز دیر رسیدم سر کلاس ، ترس و وحشت اینکه خانم کیانی چه برخوردی باهام می کنه سرتاپای وجودم رو فرا گرفته بود لرزان رفتم طرف در کلاس یه لحظه حس کردم خانم منو دید اما بعدش دیدم نشسته روی صندلیش و سرش هم پایینه و همانطور درس میگه
اجازه گرفتم
خانم سرش رو بلند نکرد و همان طور گفت : بنشین عزیزم
بعد از نشستن هم به صورتم نگاه نکرد
به مرور فهمیدم او هیچوقت تمایل نداره بچه ها رو در حالت ضعف و ترس ببینه
نمیخواد کسی احساس بدی داشته باشه
و اینکارش برعکس رفتار خیلی های دیگه بود که فقط منتظر نابود کردن شخصیت آدم ها هستند .
کتاب سرخ رو باز می کنم می بینم عشقم ، حکیم ارد بزرگ فرموده اند : "دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند" .
به نظرم خانم کیانی یکی از همین دریاهاست


برگرفته از :
http://www.ashpazonline.com/weblog/simorghesfahan/197802

انجمن کارآفرینی

Posted: 14 Nov 2011 09:44 AM PST

پندهای فرهیختگان و بزرگان در باب سبک زندگی



شکست نتیجه خودداری از انجام عملی ( مثلاٌ زدن یک تلفن ، رفتن یک کیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است. آنتونی رابینز

هر چه بیشتر عشق و شور زندگی را از خود ابراز کنید ، برای دیگران مقاومتناپذیر تر خواهید شد و آن ها کمتر می توانند شما را نادیده بگیرند . باربارا دی

آنجلیس

کمک به همگان ، عشقی است که به برجستگان کمک می کند راه های سرفرازی را بیابند . ارد بزرگ

قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم .روچستر

مردم موفق امروز کودکان جثور دیروز بوده اند . دیسرائیلی

سعادت مانند توپ فوتبال است وقتي از ما دور مي شود دنبال آن مي دويم ووقتي مي ايستد با يك ضربه آنرا از خود دور مي سازيم .شاتو بريان

زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش مییابد. آنین نین

زندگی مانند نقش و نگارهای قالی ایرانی است که زیبا هست ولی درک معنای آن مشکل است . آلدوس هاکلی

زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ

زندگی من همواره چون فاجعه ای بوده است که هرگز اتفاق نیافتاده بود !!! . أوئستینوویک

زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد. بودا

زندگی هوس یکی شدن برای عشق ورزیدن که توی جمع باشی و هم کلامی برای خودتپیدا کنی. یکی که مکمل عشقت باشه وکاملش کنه. قرار نست که اون حتما موافقجنست باشه، قراره که عاشق باشه وهمدل باشه . بنجامین دسریل

زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایستکه دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنیکه آنرا امتحان کرده باشی!!! . بیورنست یئرن

زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر. جبران خلیل جبران

زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن. جان دیوئی

زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای مینهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید . جبران خلیل جبران

زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است. رابنیندرانات تاگور

زندگی با عشق هرگز تیره نیست. لئو بولیسکا

زندگی بدون موسیقی اشتباه است . فردریش نیچه

زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد. فررد هاند هاین

زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!! . فرد هند فاین

زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست. مارک اورل

زندگی بازیچۀ دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید از ان استفاده کرد و مغتنمش شمرد . مارون

زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست. مالرو

برگرفته از :
http://forum.kar-afarini.ir/showthread.php?t=413

انجمن دوستان هومن تنها

Posted: 14 Nov 2011 09:37 AM PST

عزرائیل در تاکسی !

دوستی می گفت می خواهم داستان واقعی برایت تعریف کنم و گفت:

مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه ، مسافر صندلی جلو میشینه

یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه : آقا منو میشناسی ؟

راننده میگه : نه

در این زمان راننده برای یک مسافر خانم که دست تکان میده نگه میداره

خانومه عقب میشینه

مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی ؟

راننده میگه : نه. شما ؟

مسافر مرد میگه : من عزرائیلم

راننده میگه : برو بابا هالو گیر آوردی ؟

یهو خانومه از عقب به راننده میگه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین ؟!!!

راننده تا اینو میشنوه شوکه میشه ترمز میزنه و از ترس فرار میکنه .

بعد زنه و مرده با هم ماشینو میدزدن… نمی دونم چرا ، اما با شنیدن این داستان ناخودآگاه یاد این جمله حکیم ارد بزرگ افتادم : در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند .


برگرفته از :
http://homan.rozblog.com/Forum/Catgory/99/Post/402

انجمن توپترینها : زنــدگــی چیست...!؟ (هـم انـدیـشـی)

Posted: 14 Nov 2011 09:34 AM PST

زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش مییابد. آنین نین


زندگی مانند نقش و نگارهای قالی ایرانی است که زیبا هست ولی درک معنای آن مشکل است . آلدوس هاکلی


زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ


زندگی من همواره چون فاجعه ای بوده است که هرگز اتفاق نیافتاده بود !!! . أوئستین وویک


زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد. بودا


زندگی هوس یکی شدن برای عشق ورزیدن که توی جمع باشی و هم کلامی برای خودت پیدا کنی. یکی که مکمل عشقت باشه وکاملش کنه. قرار نست که اون حتما موافق جنست باشه، قراره که عاشق باشه وهمدل باشه . بنجامین دسریل


زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایست که دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنی که آنرا امتحان کرده باشی!!! . بیورنست یئرن


زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر. جبران خلیل جبران


زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن. جان دیوئی


زندگی چیست ؟ یک مزبلۀ کثیف ، یک قتلگاه فجیع ، یک دارالمجانین بزرگ که تا کنون تحت هیچ قانون منظمی اداره نشده است . ویر


زندگی مانند لبخند ژوکوند است، در نظر اول به روی بیننده تبسّم می کند، امّا اگر در او دقیق شوی می گرید . ژری تایلر


زندگی تراژدی است برای آنکسیکه احساس میکند و کمدی است برای آنکه میاندیشد.ژان دلابرویر


زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای می نهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید . جبران خلیل جبران


زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است. رابنیندرانات تاگور


زندگی با عشق هرگز تیره نیست. لئو بولیسکا


زندگی بدون موسیقی اشتباه است . فردریش نیچه


زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد. فررد هاند هاین


زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!! . فرد هند فاین


زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست. مارک اورل


زندگی خواب است و عشق رؤیای آن . موسسه


زندگی بازیچۀ دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید از ان استفاده کرد و مغتنمش شمرد . مارون


زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست. مالرو


زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست. مارک تواین



برگرفته از :
http://tooptarinha.com/forum/showthread.php?tid=28441

سایت راسخون : بانک پیامک

Posted: 14 Nov 2011 09:33 AM PST

زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ


برگرفته از :
http://www.rasekhoon.net/sms/show-6227.aspx

سایت پی سی پارسی : جهان دیگر

Posted: 14 Nov 2011 09:24 AM PST




مطمئن هستم داستانی که از "حکیم ارد بزرگ" رو براتون نقل قول می کنم بیشترین تغییر رو در نوع نگاهتون به مرگ ایجاد می کنه ازتون خواهش می کنم اگر دچار بیماری افسردگی هستین این مطلب رو نخونین تنها کسانی بخونن که بر خودشون مسلط هستند حکیم ارد بزرگ پدر فلسفه اردیسم هست این شما و این داستان جهان دیگر :
سالها می گذرد درختان بارها و بارها بارور می شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .
هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می زند .

باید آن را دید
باید به راز هرپاسب آزادی پی برد
آیا آن نیز همانند زمین است ؟
آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می کنند ؟
هرپاسبی که گفته می شود صدها برابر زمین است .
دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .
"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .
پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .
او خواهد رفت برای آنکه با پیامی نو باز گردد .
دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .
در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .
کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می گوید : چهار سال زمان می برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می گردی ۲۱ ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان ۱۰۰۰ سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .
و اینچنین ، زمانی نمی گذرد که کیهان پیما به پرواز در می آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می شود .
دو سال می گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر های بسیاری می بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می آورد . دستگاه ها نشان می دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می شود . احساس می کند بر روی زمین گام بر می دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت های خام ساخته شده است مردمی را می بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .
مرد جوانی به سوی پری می آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می گوید پری از دیوار پایین می آید . مرد دست پری را می گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می شود همانند پرده سینما که در درون آن می توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می بیند ، می خندد ، مرد جوان دست پری را رها می کند و پری به درون پرده پرتاب می شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می بیند آنها پری را در آغوش می کشند و می گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟
پری می گوید : اینجا کجاست ؟
پدر و مادر پری می گویند : اینجا زمین است .
پری می گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می کنید ؟
پدر می گوید : دخترم همه ما هنگامی که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .
پری می گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !
مادر می گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .
پری می گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می گوید .
پدر پری می گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می آورد پرده ایی باز می شود پری لبخند می زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می گیرند .
پیرمرد دستان پری را می گیرد و می خندد و می گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟
پری جریان را باز می گوید .
پیر مرد می گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی که اینجا می رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .
پیرمرد سکوت می کند و ادامه می دهد : به آسمان بنگر

شگفت آور است آسمان نور باران است
پیر مرد می گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .
سکوت می کند و با پریشانی به پری می گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها ۲۴ ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می بوسد پدر و مادرش را در آغوش می گیرد و می گرید و در بین شیون هایش از سختی های دوری از آنها می گوید .
پدر مادر دستان پری را می گیرند و می گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می یابند .
پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می گویند .

دو سال دیگر بر پری می گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی که پری از پلکان کیهان پیما پایین می آید با خود می گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !…


برگرفته از :
http://www.p30parsi.com/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%e2%80%9c%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%e2%80%9d.html

تارنگار : دانشجویان حسابداری ورودی 88

Posted: 14 Nov 2011 09:20 AM PST

شب پيش از آخرين سفر مايکل به بحرين ، پسر شاه به ويلاي محل اقامتش آمد حالت طبيعي نداشت و کاملا مشخص بود مشروبات الکلي زيادي مصرف کرده است . سه زن بدکاره همانند هميشه همراهش بودند پسر شاه دستان مايکل را گرفته بود مي گفت بيا تا برقصيم و مايکل فقط تماشايش مي کرد و البته مي شد تعجب را در چشمانش ديد . پسر شاه مي رقصيد چندين ميز و صندلي وارونه شد و جام هاي شيشه ايي بسياري بر روي زمين افتاد و شکست . مايکل جکسون از ويلا بيرون رفت . پسر شاه بر روي مبلي ولو شد ساعتي که گذشت شيخ عبدالله بن حماد آل خليفه به مايکل جکسون گفت : مي خواهي کجا بروي ؟ جايي بهتر از اينجا هم هست ؟
آقاي جکسون نگاهي به ظاهر آشفته و به هم ريخته پسر شاه کرد و گفت : بله هست .
پسر شاه صورتش را جلو آورد و گفت : کجا ؟
مايکل جکسون هم مختصر گفت : ايران
شيخ عبدالله بن حماد آل خليفه غضب ناک شد و پرسيد : ايران ؟!
مايکل جکسون سرش را به جهت تاييد تکان داد و اين جمله حکيم ارد بزرگ را گفت : ايران سپيده دم ، تاريخ است .
پسر شاه عصباني شده بود اما چيزي نمي گفت .
مايکل جکسون رو به من کرد و در حالي که با دستش پسر شاه را نشان مي داد گفت : از ايران براي اين آقا صحبت کن ، همان چيز هايي که به من مي گفتي .
آقاي جکسون نمي دانست با اين جمله اش ، من مجبور مي شوم براي هميشه از ترس خاندان آل خليفه کشورم را رها کنم . فرداي آن روز پنهاني بحرين را ترک گفتم . از بانکيم ثانکي وکيل پسر شاه شنيدم که پس از آن شب ديگر روابط مايکل جکسون و عبدالله بن حماد آل خليفه درست نشد و در نهايت به دادگاه و شکايت از سوي پسر شاه انجاميد . مايکل جکسون تمام آهنگ هاي او را پس فرستاد و گفت من بر روي اين آهنگ ها کار نمي کنم .
در چندين سفري که مايکل به بحرين داشت من برايش از ايران ، سرزمين اصلي بحريني ها سخن گفتم از مشاهيرش و مکانهاي تاريخي اش ، برايش جملات حکيم ارد بزرگ و از اشعار حکيم فردوسي مي گفتم . مايکل جکسون به من چندين بار گفت : تو مرا عاشق ايران کردي ...




برگرفته از :
http://acc88basu.blogfa.com/post-182.aspx

انجمن دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق تهران (شهید عباسپور)

Posted: 13 Nov 2011 05:38 PM PST

مایکل جکسون ایران دوست:دی

عبدالله عبداللطیف که مسئولیت چندین بار پذیرایی از مایکل جکسون (سلطان موسیقی پاپ آمریکا / ۱۹۵۸- ۲۰۰۹) در هنگام اقامت او را در بحرین بر عهده داشت هم اکنون در اسپانیا زندگی می کند . او از آغاز درگیری مایکل جکسون و پسر دوم پادشاه بحرین می گوید : مرحوم مایکل جکسون با شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه روابط گرم و صمیمانه ایی داشتن قرار بود مایکل جکسون چندین آهنگی که پسر پادشاه ساخته بود را بخواند .

شب پیش از آخرین سفر مایکل به بحرین ، پسر شاه به ویلای محل اقامتش آمد حالت طبیعی نداشت و کاملا مشخص بود مشروبات الکلی زیادی مصرف کرده است . سه زن بدکاره همانند همیشه همراهش بودند پسر شاه دستان مایکل را گرفته بود می گفت بیا تا برقصیم و مایکل فقط تماشایش می کرد و البته می شد تعجب را در چشمانش دید . پسر شاه می رقصید چندین میز و صندلی وارونه شد و جام های شیشه ایی بسیاری بر روی زمین افتاد و شکست . مایکل جکسون از ویلا بیرون رفت . پسر شاه بر روی مبلی ولو شد ساعتی که گذشت شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه به مایکل جکسون گفت : می خواهی کجا بروی ؟ جایی بهتر از اینجا هم هست ؟
آقای جکسون نگاهی به ظاهر آشفته و به هم ریخته پسر شاه کرد و گفت : بله هست .
پسر شاه صورتش را جلو آورد و گفت : کجا ؟
مایکل جکسون هم مختصر گفت : ایران
شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه غضب ناک شد و پرسید : ایران ؟!
مایکل جکسون سرش را به جهت تایید تکان داد و این جمله حکیم ارد بزرگ را گفت : ایران سپیده دم ، تاریخ است .
پسر شاه عصبانی شده بود اما چیزی نمی گفت .
مایکل جکسون رو به من کرد و در حالی که با دستش پسر شاه را نشان می داد گفت : از ایران برای این آقا صحبت کن ، همان چیز هایی که به من می گفتی .
آقای جکسون نمی دانست با این جمله اش ، من مجبور می شوم برای همیشه از ترس خاندان آل خلیفه کشورم را رها کنم . فردای آن روز پنهانی بحرین را ترک گفتم . از بانکیم ثانکی وکیل پسر شاه شنیدم که پس از آن شب دیگر روابط مایکل جکسون و عبدالله بن حماد آل خلیفه درست نشد و در نهایت به دادگاه و شکایت از سوی پسر شاه انجامید . مایکل جکسون تمام آهنگ های او را پس فرستاد و گفت من بر روی این آهنگ ها کار نمی کنم .
در چندین سفری که مایکل به بحرین داشت من برایش از ایران ، سرزمین اصلی بحرینی ها سخن گفتم از مشاهیرش و مکانهای تاریخی اش ، برایش جملات حکیم ارد بزرگ و از اشعار حکیم فردوسی می گفتم . مایکل جکسون به من چندین بار گفت : تو مرا عاشق ایران کردی ...


برگرفته از :
http://www.pwuts.com/forum/showthread.php/3293-%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84-%D8%AC%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%DB%8C

تارنگار قصه و داستان

Posted: 13 Nov 2011 05:34 PM PST

در گیری مایکل جکسون با پسر شاه بحرین بر سر ایران

عبدالله عبداللطیف که مسئولیت چندین بار پذیرایی از مایکل جکسون (سلطان موسیقی پاپ آمریکا / ۱۹۵۸- ۲۰۰۹) در هنگام اقامت او را در بحرین بر عهده داشت هم اکنون در اسپانیا زندگی می کند . او از آغاز درگیری مایکل جکسون و پسر دوم پادشاه بحرین می گوید : مرحوم مایکل جکسون با شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه روابط گرم و صمیمانه ایی داشتن قرار بود مایکل جکسون چندین آهنگی که پسر پادشاه ساخته بود را بخواند . شب پیش از آخرین سفر مایکل به بحرین ، پسر شاه به ویلای محل اقامتش آمد حالت طبیعی نداشت و کاملا مشخص بود مشروبات الکلی زیادی مصرف کرده است . سه زن بدکاره همانند همیشه همراهش بودند پسر شاه دستان مایکل را گرفته بود می گفت بیا تا برقصیم و مایکل فقط تماشایش می کرد و البته می شد تعجب را در چشمانش دید . پسر شاه می رقصید چندین میز و صندلی وارونه شد و جام های شیشه ایی بسیاری بر روی زمین افتاد و شکست . مایکل جکسون از ویلا بیرون رفت . پسر شاه بر روی مبلی ولو شد ساعتی که گذشت شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه به مایکل جکسون گفت : می خواهی کجا بروی ؟ جایی بهتر از اینجا هم هست ؟ آقای جکسون نگاهی به ظاهر آشفته و به هم ریخته پسر شاه کرد و گفت : بله هست . پسر شاه صورتش را جلو آورد و گفت : کجا ؟ مایکل جکسون هم مختصر گفت : ایران شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه غضب ناک شد و پرسید : ایران ؟! مایکل جکسون سرش را به جهت تایید تکان داد و این جمله حکیم ارد بزرگ را گفت : ایران سپیده دم ، تاریخ است . پسر شاه عصبانی شده بود اما چیزی نمی گفت . مایکل جکسون رو به من کرد و در حالی که با دستش پسر شاه را نشان می داد گفت : از ایران برای این آقا صحبت کن ، همان چیز هایی که به من می گفتی . آقای جکسون نمی دانست با این جمله اش ، من مجبور می شوم برای همیشه از ترس خاندان آل خلیفه کشورم را رها کنم . فردای آن روز پنهانی بحرین را ترک گفتم . از بانکیم ثانکی وکیل پسر شاه شنیدم که پس از آن شب دیگر روابط مایکل جکسون و عبدالله بن حماد آل خلیفه درست نشد و در نهایت به دادگاه و شکایت از سوی پسر شاه انجامید . مایکل جکسون تمام آهنگ های او را پس فرستاد و گفت من بر روی این آهنگ ها کار نمی کنم . در چندین سفری که مایکل به بحرین داشت من برایش از ایران ، سرزمین اصلی بحرینی ها سخن گفتم از مشاهیرش و مکانهای تاریخی اش ، برایش جملات حکیم ارد بزرگ و از اشعار حکیم فردوسی می گفتم . مایکل جکسون به من چندین بار گفت : تو مرا عاشق ایران کردی ...


برگرفته از :
http://dastans.persianblog.ir/page/mk

تارنگار به نام خدای زیباییها

Posted: 13 Nov 2011 05:30 PM PST

سلام

خدایا تنها ترا می پرستم و تنها از تویاری می جویم .

سلام به دوستان وعزیزانی که وقت گذاشتند و مطالب بنده را ملاحظه می کنند .

امام علی (ع): حکمت گمشده مومن است . حکمت را فراگیر هرچند از منافقین باشد .

زیبا ترین کلمات قصار

ای مهر مادری که مقدس ترین محبت ها هستی ، از وصف عظمت آسمانی تو زبان زمینی ما عاجز است »
* وباهاروف

هرگاه درزندگی به یک دربزرگ که یک قفل بزرگ هم دارد رسیدی نترس وناامید نشو. زیرا اگر قراربود دربازنشود جای آن دیوارمی گذاشتند .( ارش مریوانی )

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند بلکه کارهارا بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
* (مردان بزرگ اندیشه های بزرگ)

« کودکان بیش از انتقاد به الگو و سرمشق نیازمندند »
* ژوبر

« اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است »
* شوپنهاور

« کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است »
* حکیم ارد بزرگ

« بهترین شیوه آموزش به کودک ، همراه شدن با او در درون داستانهای پند آموز است »
* حکیم ارد بزرگ

« نمی توانید به کودکی بیاموزید که از خود مواظبت کند، مگر آنکه او را آزاد بگذارید تا برای مواظبت از خود بکوشد؛ ممکن است اشتباه کند، ولی دانایی او از میان همین اشتباهات سرچشمه می گیرد »
* ویبچر

« کودکان برای شاد بودن ، بیش از هر چیزی به گفتگو با ما نیاز دارند »
* حکیم ارد بزرگ

« نگذارید بچه ها گریه کنند، زیرا باران هم غنچه را تباه می کند »
* سارتر


برگرفته از :
http://aminyekta.blogfa.com/post-1.aspx

تارنگار برگ سبزی از رحی ایران نژاد

Posted: 13 Nov 2011 05:24 PM PST


سخنانی گهر بار از بزرگان علم و ادب :

يک آموزگار مي تواند با رفتار و گفتارش کشوري را دگرگون سازد ( ارد بزرگ )

زندگی حکایت مرد یخ فروشی است که به او گفتند: " فروختی؟! " گفت: " نخریدند ولی تمام شد... "

هر که ناموخت از گذشت روزگار هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار ( رودکی )

مرد شجاع کسی نیست که نترسد ، مرد شجاع کسی است که با ترس روبرو شود.

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری.

گوش کردن را یاد بگیر ، فرصتها گاه با صدای آهسته در می زنند.

در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ شد در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است! ( دکتر شریعتی )

ساعتها را بگذارید بخوابند ، بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست.

خوبی که از حد بگذرد ، نادان خیال بد کند.

عاشورا را به خاطر پاسخ به درد مشترک همه ی مظلومان ، در مقابل دیکتاتورهای خون آشام ، جاودانه می داریم.

" لازم نيست گوش كنيد، فقط منتظر شويد. حتي لازم نيست منتظر شويد، فقط بياموزيد آرام و ساكن و تنها باشيد. جهان آزادانه خود را به شما پيشكش خواهد كرد تا نقاب از چهره‌اش برداريد انتخاب ديگري ندارد؛ مسرور به پاي شما در خواهد غلطيد " . فرانتس كافكا

آن هنگام که از دست دادن عادت می شود، به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ....

در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا، زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند. اما آنچه خوب است همیشه زیباست.

هرگز هنگام گام برداشتن به سوي آرمان بزرگ ، نگاهت به آناني که دستمزد خويش را پيشاپيش مي خواهند نباش! تنها به توانايي هاي خود انديشه کن ( ارد بزرگ )

هر کس از بند آز برهد و پیوسته بی نیاز بماند براستی نیکبخت است. (بزرگمهر بختگان)

اندرز جوان بايد کوتاه ، تازه و داستان وار باشد. ( ارد بزرگ )

دو اشتباه بسيار زیان آور است: يکي اين که قبل از موعد اقدام به عمل کنيم و ديگري اين که فرصت مناسب را از دست بدهيم . " کوئيلو "

جريان زندگی چيزی جز مبارزه ميان عاطفه وعقل نيست . " مارک تواين "

آنگاه که سنگ منافع خويشتن را به سينه مي زنيد نبايد اميد داشته باشيد همگان دوستدار و فرمانبردار شما باشند. " ارد بزرگ "

خرد برترین هدیه ی آسمانی است. ( فردوسی خردمند )

دانای روشندل کسی است که به فرمان دیو از راه یزدان پاک جهان آفرین برنگردد. (بزرگمهربختگان )

سخنهای بلند و نیکو را فراموش مکن که سخن بر تخت شاهی تاج است . (بزرگمهر بختگان)

" اندیشه کردن به این که چه بگویم، بهتر است از پشیمانی از این که چرا گفتم " . سعدی

" غیر ممکن ها را انجام دادن نوعی لذت است " . والت دیسنی

" انسانیت نیازمند حقیقت است " . فرانسیس بیکن

" آنانکه تيشه به ريشه بزرگان و ريش سفيدان مي زنند خود و فرزندانشان را بي پناه خواهند ساخت. " ارد بزرگ

" اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد " . ارد بزرگ

" بهاي عشق چيست بجز عشق ؟ " . ماري لولا

" بردن ، همه چيز نيست ، اما تلاش براي بردن چرا " . لومباردي

" پشيماني، اولين گام براي پوزش است. " ارد بزرگ

" خوشبختي يعني هماهنگي با حوادث روزگار " . فلوبر

" مرد خشمگين پر از زهر است و زندگي را زهرآگين مي كند " . كنفوسيوس


برگرفته از : رحی ایران نژاد
http://ksmiran2.blogfa.com/

تارنگار کتاب : حکیم ارد بزرگ یا دکتر علی شریعتی

Posted: 13 Nov 2011 05:14 PM PST

حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .


کدامیک درست می گویند ؟

دکتر علی شریعتی و یا حکیم اُرُد بزرگ

؟


- تمام جملات دکتر علی شریعتی از کتاب بازگشت به خویشتن برداشت شده است اصل کتاب را در آدرس زیر ببینید :
http://nimeharf.com/books/BazgashtKhish.pdf

- تمام جملات حکیم ارد بزرگ از کتاب سرخ برداشت شده است اصل کتاب را در آدرس زیر ببینید :
http://7645.blogsky.com





*********************

ادامه نظرات عمومی (بخش نخست) :


نویسنده: فهیمه
پنجشنبه 5 آبان1390 ساعت: 22:37
به نظر من شما از دشمنان حکیم ارد بزرگ هستید
قرار دادن این جملات در کنار هم چه معنایی می ده ؟؟؟
حکیم از ایران تعریف می کنه و شریعتی به نازیسم و فاشسم فحش میده !!! این یعنی اینکه شما می خواهید فیلسوفی اخلاق گرا همانند حکیم ارد بزرگ را فاشیست ، نازیست و شونیست معرفی کنید .
کار شما چهره دیگر حمله ناجوانمردانه پان تورکهای ایران و پشتونهای متعصب افغانستان و همینطور کمونیست های سابق و دموکرات های حاضر این دوره زمانه ایران و افغانستان به حکیم ارد بزرگ است .
عشق به ایران به معنای نازیست و فاشیست بودن نیست . شما با این کارتان به حکیم ارد بزرگ توهین کردید و شخصیتی مثل شریعتی را که تاریخ کشورش از کورش گرفته تا آخر را جل الاغ معرفی نموده را ستایش می کنید .


*********************

نویسنده: هاشم سالاریان
پنجشنبه 5 آبان1390 ساعت: 22:44
تاریخ و وطن برای آدم نون آب نمیشه
دخترجان برو شوهر کن خودتو این قدر بازی نده
ما ایرانی ها زیاد خیالاتی هستیم



*********************

نویسنده: هاشم سالاریان
پنجشنبه 5 آبان1390 ساعت: 22:57
فهیمه خانم کورش و داریوش همه پادشاهانتون کیلویی چند ؟ تخت جمشیدتون کیلوی چند ؟ خیلی مونده تا حرفهای دکتر شریعتی رو شما جوجه ها بفهمید به حرفهای ارد بزرگتون هم گوش نکن اون هم مثل فردوسی حرف مفت زیاد زده



*********************

نویسنده: سارا
پنجشنبه 5 آبان1390 ساعت: 23:36
vali kash injori naboood
وب سایت


*********************


نویسنده: عماد - دبی - امارات متحده عربی
چهارشنبه 11 آبان1390 ساعت: 21:12

از ایران بیزارم
از ارد بزرگ و تاریختون بیزار و متنفرم

شما کی تمدن داشتین ؟
دکتر شریعتی تون هم می دونست هیچی نبودین

بیایید دبی مهد تمدن مدرن جهان
بیایید به پابوس ما
به پابوس تمدن دبی , شارجه ، ابوظبی، عجمان ، فجیره ، راس الخیمه و ...




*********************

نویسنده: مهرداد
پنجشنبه 5 آبان1390 ساعت: 23:45
زنده باد ایران ایرانی وایران پرستی هر یک به نوبه خود درست میگن نمیشه یکیا نفی یکیا تایید کرد ولییییی زنده باد ایرانننننننن نظرات همه رو باید شنید
وب زیبایی دارید
وب سایت


*********************


نویسنده: محسن اقدمی
پنجشنبه 5 آبان1390 ساعت: 23:52
من میخواستم ابتدا هردوی این شخصیت ها رو خودتون مقایسه کنید
....
البته که با نظرات مرحوم شریعتی موافقم
ایرنیت را باید پرستش کرد نه تاریخ ایران را - ایران باید برای همه قومها باشه نه مختص یه قوم و یه زبان همه اقوام ایرانی به اندازه خودشون تو این کشور حق دارند
سخنان حکیم قابل قیاس با سخنان دکتر نیستند من نمی دونم کجای تاریخ ساسانی یا اشکانی بالیدن دارد که حکیم به آن میبالد -به حکیم باید گفت که وطن یعنی کرد یعنی ترک یعنی عرب یعنی فارس یعنی همه اقوام ایرانی وطن ماله همومنه
نه اینکه وطن یعنی فارس یعنی تهران اصفهان شیراز کرمان
نه اینکه وطن یعنی هخامنشی یعنی نمی دونم اشخاصی که قرنها پیش تو تاریخ وجود داشتند و تو تاریخ هم خواهند ماند - همه اینها از زمان رضا پالان شروع شد وگرنه قبل حکومت این پالانی ها تو ایران ایرانیت مهم بود نه نژاد و غیره
چطور خود ترکهای صفوی یا نادر افشار ترک به خاطر ایرانیت با ترکانی که با خود صفوی ها و نادر افشار و غیره به یه نژاد بودن جنگ میکردند
واسه چی واسه ایران واسه ایرانیت دوست من به نظر من بزرگترین ظلم و به ایرانی ها رضا پالانی کرد البته اونم آلت دست بیگانه گان بود
وب سایت


*********************

نویسنده: محسن اقدمی
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 0:11
البته هخامنشیان افتخار دارند چرا که یه امپراتوری بزرگ بودن دوست من منم به هخامنشیان افتخار میکنم زمانی افتخار میکنم که هخامنشی مال ایران باشه مال ایرانی ها باشه
نه اینکه یه عده فاشیست هخامنشیرو فقط مختص خودشون بدونن
دوست من به نظر من اونی که افتخار داره دکتر شریعتی هستش دکتر حسابی هستش -... - ابن سینا و چندین دانشمند ایرانی دیگر که به بشریت خدمت کردن اینا افتخار دارن
به نظر من اینا باید نماد ایران باشن نه هخامنشی ساسانی صفوی یا غیره که تو تاریخ میردند و رفتند
وب سایت



*********************


نویسنده: ماندانا آذری
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 0:19
آقای اقدمی
به نظر من اتفاقا دکتر علی شریعتی در حد و اندازه های حکیم ارد بزرگ نیست . دیگه اینکه شما از ایرانی دفاع کردید و بقیه را به حساب رضا شاه گذاشتید پس بگذارید چند مورد را هم من به شما بگویم به عنوان کسی که اندیشه های حکیم ارد بزرک را می شناسد با افکار دکتر علی شریعتی هم از نوجوانی درگیر است .

1- حکیم ارد بزرگ پدرش از ترک های شمال خراسان و مادرش از ترکهای ایل قشقایی شیراز است او یک میهن پرست به تمام معنی است در هیچ یک از جملات و یا نظریاتش شما جز ایران چیزی نمی شنوید . او نه ترک بودن را مطرح می کند و نه فارس بودن را ، نه بلوچ بودن و نه کرد بودن را ... او یک ایرانی است و همه را در یک ظرف می بیند .

2- نظریه "قاره کهن" حکیم ارد بزرگ هم به همگرایی کشورهایی تاکید دارد که قبلا با ایران نزدیکی فرهنگی و قومی داشته اند او می گوید قاره ایی شامل بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان ایجاد شود همانند قاره اروپا ، در این قاره ایران نقش مادر فرهنگی همانند یونان در اروپا را بازی می کند . قاره ایی از پامیر و چین تا قبرس
ارد بزرگ معتقد است چشم بادامی های آسیایی و اروپائیان متجاوز حوزه های تاریخی فرهنگ ایرانی را اشغال کرده اند .

3- شریعتی راه نجات را تکیه بر ارزشهای ملی نمی دانست از این رو سعی نمود ایرانیت تاریخی ما را بی ارزش و فراموش شده معرفی کند .

4- به نظر من هیچ اندیشمند و حکیمی در تاریخ معاصر همانند حکیم ارد بزرگ بر سر ارزش های ملی ایرانزمین پافشاری نکرده و از همین روی بارها و بارها در همین اینترنت به این خاطر مورد حمله قرار گرفته است .

5- من هم یک ترک تبریزی هستم اما قبل از تبریزی بودن و قبل از هر چیزی ایرانی هستم .
وب سایت



*********************


نویسنده: ابوالفضل سوپرمن
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 1:33
ایران رو بزار در کوزه آبش رو بخور
لعنت به این تاریخ در پیت
شریعتی خوب می دونست درد کجاست
ایران باستان یعنی دیکتاتوری یعنی کشتار یعنی حرامزادگی
ارد بزرگ هم بهتره بره سینه خاک پیش همون عوضی ها
دوست افغانیش احمدشاه مسعود که رفت اونم بره بمیره



*********************

نویسنده: حمیرا
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 2:39
جالبه ما عجب مردمی هستیم
حتی به کسی که به خودمون و تاریخمون اهانت می کنه رو مقدس می شماریم
به شاملو که کورش و فردوسی رو حرامزاده می دونست احترام می زاریم
به شریعتی که همه تاریخ باشکوه ایران رو جل خر می دونه احترام می زاریم
و به حکیم ارد بزرگ که همه جا از ایران و ایرانی خوب گفته اهانت می کنیم

این یعنی اینکه ما تا کسی نمیره براش پشیزی ارزش قائل نیستیم این ما هستیم ایرانیان 1390





*********************

نویسنده: خاتون
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 8:28
سلام
شاید حافظه ی تاریخی تان یاری ندهد.ولی خود که در نوجوانی و جوانی با کتابهای دکتر بزرگ شدم و به ما شور و حرکت می داد.بعدها دانستم هرچه شد در حرکت جوانها از شور او بوده.اما ناقص.شاید اگر زنده می ماند حتمن راه درست را به فرزندان این خاک نشان میداد.دکتر از حربه ی مذهب برای پیشرفت اهدافش استفاده کرد.جوانی بود و شور قلم او...
شاید باور نکنید در طول سالیان مطالعه ی بی وقفه کتابی از حکیم ارد بزرگ نخواندم.ولی حال خوشحالم که چنین مرد بزرگی با این دیدگاه والا هست.سر تعظیم فرود می آورم به خاطر عشقشان ودیدگاه بلندش...
بهره بردم ممنون.باعث شدید دنبال کتابش باشم.
وب سایت



*********************

نویسنده: مهران
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 12:56
با درود و سلام بر همه دوستان
از خواندن بعضی از نظرات بسیار متاثر شدم
از اینکه به ظاهر نظر فرهنگی و عقیدتی میدهیم ولی الفبای فرهنگ را که همان احترام به دیگران است را نمیدانیم
دوستان
نمیشود با یک جمله شخصی او را تائید یا رد کرد
هر شخصی نکات مثبت و منفی بسیاری دارد
نباید به کسی اهانت کرد
اگر دکتر علی شریعتی
اگر حکیم ارد بزرگ
اگر کورش کبیر
و ...............
نمیشناسیم . دلیل بر ضعف آنها نیست
اگر قرار باشد به قول دوستی : تاریخ را بزاریم در کوزه و آبش را بخوریم
همه ما هم فردا به تاریخ خواهیم پیوست
برویم و مرام ایرانی را بشناسیم



*********************


نویسنده: رژا
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 14:3
به نظر من هم شریعتی در زمانه ایی زندگی می کرد که می توانست از دین برای یک انقلاب استفاده کنه و این کار رو هم کرد اما واقعیتش اینکه اندیشه های اون الان نتیجه معکوسی رو نشون می ده اون زمان با نفی تاریخ ایران می شد همه رو متوجه خود کرد اما امروز دقیقا نقطه مقابل همین فکر جواب می ده
حکیم ارد بزرگ در همین جا ایستاده و معنا میده
یعنی تمجید از بزرگی ها و شکوه تاریخی ایران و احترام به اونها
ما هر کسی رو باید با توجه به شرایط زمان خودش مورد بررسی قرار دهیم
متشکرم



*********************



نویسنده: مهدی دلخون
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 15:27
با حرف رژا موافق نیستم
چون اولا حکیم ارد بزرگ مثل شریعتی کار سیاسی نمی کنه چون کلا ایشون بیشتر یک فیلسوف هستند کسی که مسیر زندگی درست رو نشون میده .
شریعتی تمام فکر و ذهنش نابودی حاکمیت پهلوی بود و برای این کار به دین به شکلی ابزاری نگاه می کرد در آخر همین کتاب بازگشت به خویشتن هم به وضوح میگه که مذهبی ها و غیر مذهبی ها بیایند دست در دست هم از این فرصت استفاده کنند فرصتی به نام دین مردم !
مذهب برایش یک وسیله بود تا به وسیله آن مقاصد براندازی را پیش ببرد .
حالا این شریعتی کجا و ارد بزرگ که دائما از راستی و نیکی و نجابت صحبت می کند کجا ...
خیلی از همین اپوزوسیون که به حکیم ارد بزرگ حمله می کنند برای همین است و حتی گاهی او را در همین سایت بالاترین او را ابزار دست حاکمان ایران معرفی می کنند .
در صورتی که اصلا حکیم اینطوری نیست او یک اندیشمند و فیلسوف است نه یک آنارشیست و طغیانگر ...




*********************


نویسنده: عمید
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 17:7
جمش کن با این مقایسه های پوکیدت
اصلا هیچ ربطی با هم نداره
یعنی چی ارد از سرزمین ایران صحبت میکنه ولی دکتر شریعتی که دارید میگید و اگه کتابشو مطالعه کرده باشی داره ادیان رو مقایسه میکنه....بی سوادا
با این کاراتون شریعتی کبیر رو نمیتونید تخریب کنید



*********************
نویسنده: زهرا21
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 22:35
من بیشتر افکار دکتر شریعتی رو خیلی دوست دارم و بهش احترام میذارم ولی نه با همه ش چون من دیوانه وار عاشق کوروش کبیرم و به بهش افتخار میکنم...
از این حرفا بگذریم چون من زیاد اهل سیاست و فلسفه و اینجور چیزا نیستم
راستی خوشحالم به وبم اومدی و نظر گذاشتی خوشحال میشم بازم بیای عزیزم...
وب سایت



*********************

نویسنده: ندا آتشی
جمعه 6 آبان1390 ساعت: 23:4
در مورد دکتر علی شریعتی اطلاعات خاصی ندارم تنها جملات کوتاهی ازش دیدم که تو وبلاگهای مختلف دیده میشه .
من برای تاریخمون خیلی ارزش قائل هستم مثل زهرا 21 به کورش کبیر علاقه فراوانی دارم
به دکتر شریعتی خرده نمی گیرم که چرا در مورد پیشینه تاریخی ما اینطور صحبت کرده شاید مجبور بوده اون زمانی که ایشون زندگی می کرده مردم شاید انگیزه های ملی مثل الان نداشتند . اما حقیقتا الان برای ما این حرفها سنگینه .
متاسفم برای کسانی که از شریعتی اینطور دفاع می کنند که حتی سخنان غیر قابل تحمل ایشون رو هم تایید می کنند اینگار وحی منزل شده .
وقتی ایشون از تاریخ ایران با تمام شکوهش به عنوان جل الاغی حرف می زنه دیگه جای دفاع نیست .
اما این همه دکتر شریعتی نیست او آدم بزرگی بوده و من جملات زیبا و پر مفهومی ازشون خوندم



*********************


نویسنده: محمد
شنبه 7 آبان1390 ساعت: 10:14
دکترشریعتی هیچوقت دین را وسیله نمیدانست
ما به کدام تاریخ افتخار می کنیم تاریخی که فقط دراختیار گروهی ازثروتمندان بود.ما به جای اینکه به هخامنشیان وساسانیان افتخار کنیم بهتره به افرادی مثل بوعلی سیناورازی یاشاعرانی مثل مولانا وحافظ وسعدی که همه برای انسانیت زحمت کشیدن افتخار کنیم.من فکر می کنم دوستان از روی احساسات صحبت می کنن وگرنه در تاریخ باستانیمان افتخاری به جز حمله به کشورهایی که اغلب به خاطر کسب قدرت بیشتر برای خودشخص بود نمی بینیم/در اندیشه های کدامیک درد مردم دیده می شود.درداز همه نوع جهل و فقروظلم و...دراسلام ودینی که شریعتی میگه یادر ایران باستانی که اردبزرگ ازش میگه؟




*********************


نویسنده: مکث
شنبه 7 آبان1390 ساعت: 13:17
هر دو درست میگن
بهتره با دقت بیشتری به جملات بیاندیشیم
هردو یک حرف می زنند ولی از زوایای متفاوت و مهمتر از آن شرایط زمانی خاص
مطمئن باشید اگر شریعتی در زمان حال بود بسیار محکمتر از حکیم ارد از گذشته دفاع میکرد چون قدرت حاکم به واسطه نابودی اون می خواد مشروعیت خودشو حفظ کنه ولی در زمان شریعتی حاکمان به پشتوانه فرهنگ و تاریخ گذشته استبداد خود را حفظ میکردند
یادمان باشد وظیفه ما کپی کردن و بازگشت به گذشته نیست، که این خود تحجر است
ما باید از تاریخ خود درس بگیریم و به آن افتخار کنیم
در زمان طاغوت حاکمان با اسلام و عاشوری مبارزه میکردند و وظیفه حفظ آن بود
حال با تاریخ ایرانی و باستانی و عید نوروز مبارزه می کنند و باز هم وظیفه ما حفظ آن است



*********************

نویسنده: دکتر رضا شریف زادگان
شنبه 7 آبان1390 ساعت: 17:48
شما قصد تحریک افکار عمومی بر علیه حکیم ارد بزرگ را دارید . ساحت حکیم ارد بزرگ از برچسب هایی نظیر متحجر فاشیست بدور است . اینکه چهار جوان خام به دفاع از شریعتی، انسان والایی همچون حکیم ارد بزرگ را ، که جزو نوادر تاریخ ایران هستند را مورد شماتت و توهین قرار دهند جای تاسف بسیار دارد .




*********************

نویسنده: یه ایرانی
شنبه 7 آبان1390 ساعت: 19:31
فقط حکیم ارد بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزرگ




*********************

نویسنده: ایرانی
شنبه 7 آبان1390 ساعت: 20:6
سلام به همگی که ملتتون نفروختید.تمام دنیا دارن به گذشته ایران حسادت میکنن.از تمام دنیا دارن واسه دیدن تخت جمشید میان.واقعا واسه بعضی ها متاسفم.من واسه تاریخم خیلی ارزش واقع میشم تا انجایی که واسه اسم خواهر زادم من با تمام خانوادم حرفم شد تا من اسم ایرانی دلخواه خودمو گذاشتم.همیشه هم میگم دیگه تاریخ کسی مثل حضرت ّکورشّ به خودش نمیبین


*********************




*********************

ادامه نظرات عمومی (بخش دوم) :


نویسنده: ماندانا آذری
شنبه 7 آبان1390 ساعت: 23:29

آقا ابوالفضل سوپرمن که نوشتی :

((((( ایران رو بزار در کوزه آبش رو بخور
لعنت به این تاریخ در پیت
شریعتی خوب می دونست درد کجاست
ایران باستان یعنی دیکتاتوری یعنی کشتار یعنی حرامزادگی
ارد بزرگ هم بهتره بره سینه خاک پیش همون عوضی ها
دوست افغانیش احمدشاه مسعود که رفت اونم بره بمیره )))))

قبل از تو کمونیست ها و همین طور عربهای پاکستانی پشتون نما و پان تورکها هم بارها از کشتن حکیم ارد بزرگ نوشتن . حکیم "ارد بزرگ را شیطان بزرگ" هم معرفی کرده اند .
آدرس زیر را ببین :
http://www.google.com/search?num=100&hl=fa&newwindow=1&client=firefox-a&rls=org.mozilla%3Afa%3Aofficial&q=%D8%A7%D8%B1%D8%AF+%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF+%DB%8C%D8%A7+%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF&btnG=%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%A8

حالا شما یک ایرانی هستید ؟
خواستار کشتن کسی هستید که همه عمرش برای این کشور زحمت کشیده
این پاسخ از خود گذشتگی برای میهن است ؟
به جای آنکه سینه خاک را برای دشمنان ایران آرزو کنی آرزو داری فرزندان راستینش نابود بشن ؟!
چه میشه به شما گفت ؟
وب سایت




*********************


نویسنده: فرانک
یکشنبه 8 آبان1390 ساعت: 2:52

دراین دنیای وانفسا
گهی ویران گهی شیدا
گهی آواره ی دهری
گهی جا مانده در دنیا

رهم تاریک و گه خاموش
نه گرمی های یک آغوش
چه افسرده رهی رفتم
به قلبی خسته و مدهوش

نه نوری در ره تارم
نه شمعی در شب زارم
نه مهری تا که جان گیرد
درآن قلب ِ گرفتارم

دراین ره وه چه بیهوده
نه دلخوش یا که آسوده
رهی رفتم , بسی گُمره
به دل صد غصه آلوده

بناگه نور رخشانی
توگوئی در زمستانی
بدل گرمیِ بودن داد
به دل زآن درد و ویرانی

از او بس پرس وجو کردم
ز او دل زیرورو کردم
به عشقی با کلام او
به" شیدائی "چه خو کردم

کلامش آسمانی بود
چو اکسیر جوانی بود
به نامش " زندگانی " بود
و " نام او جهانی" بود

سخن از "مرد " دوران است
چو فکرش مایه ی جان است
میان هرکلام او
تو گوئی راز پنهان است

در این دنیا دراین برزن
ز نام "او" بگو با من
بخوان" اندیشه ی" او را
به عشق دل, ز جان و تن

بگو: " ارد بزرگ " ما
چه می گوید در این دنیا
"کلامِ او" چو آئین است
سخن در هر سخن گویا

سخن؛ حرفِ منو ما نیست
سخن ,از رنجِ فردا نیست
سخن," اندیشه ای ناب "است
چنین "اندیشه "هرجا نیست

کلامش روح جاویدان
وجودش مظهر ایمان
خدای فکر و اندیشه
به نام " اُرد" این ایران

کلامش روح هر شادی
به ویرانی چو" آبادی"
بخوان در هر کلام او
پیام سرخ "آزادی"

شعر ارد بزرگ از فرزانه شیدا / نروژ ، اسلو / 1388




*********************


نویسنده: بیزار از ایران باستان
یکشنبه 8 آبان1390 ساعت: 13:49

کسی که وطن وطن می کنه قصد ایجاد دیکتاتوری رضا شاهی داره این بابا که می گه کورش و پادشاهان دیگه خوبن می خواد مملکت رو نابود کنه ما باید معقول باشیم . در گذشته هر خری بودیم دیگه تموم شده . به من بگین الان چی هستیم ؟
یه کشور جهان سومی
آخه چرا ؟
چون دائم میگیم ما چی بودیم ما چی بودیم
بابا ول کنین این حرف ها رو
دم دکتر علی شریعتی گرم که دشمن ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها بود
به من که بگن می خوای سیبری باشی یا ایران و یا کنار سرخپوستهای آمریکا ؟ میگم برام فرقی نداره
کاش کوره های آدم سوزی هیتلر هنوز بود تا امثال ارد بزرگ رو توش می سوزاندن
کاش تخت جمشید و قبر کورش اصلا نبود و یا خراب می شد تا از شر این گذشته چرت خلاص می شدیم




*********************


نویسنده: سعید منافی
یکشنبه 8 آبان1390 ساعت: 14:51

من مدتهاست تو نت بدنبال رد پای ارد بزرگ هستم صدها سایت و وبلاگ رو تا حالا دیدم و خواندم به نتایج جالبی رسیدم که بد نیست برای شما هم بگویم .
ایشون قبلا با همکاری احمد شاه مسعود سعی می کنه افغانستان رو به ایران برگردونه اما وقتی موفق نمیشه و احمد شاه مسعود کشته میشه با استفاده از یه سری آدمهای خودش اونجا سعی می کنه بحث تجزیه کشور همسایه مان افغانستان رو دنبال کنه
البته از این بابت کمی هم موفق بوده چون الان دعوای شدیدی بین تاجیک ها و پشتون ها به پا شده . یه جایی می خواندم که نوشته شده بود ارد بزرگ ایرانی بزرگترین کارشناس تجزیه افغانستان است و همین طور اینکه او رهبر واقعی جنبش شمال افغانستان که الان دولت رو در اختیار داره هست .
تاجیک های افغانستان بحث تغییر نام افغانستان به خراسان را که پشتونها میگن این شروع تبدیل کشور افغانستان به استانی از ایران هست هم ریشه از همین آقای ارد بزرگ و دوستش احمد شاه مسعود می گیره .
از 5 سال پیش یعنی 1385 که نظریه قاره کهن ش هم مطرح شده پان تورکها به سرش ریختن و میگن ارد بزرگ که اتفاقا خودش هم ترک هست از ترک های ناخلافه و بدنبال تحقق امپراتوری ایرانه و این با کار آنها که تجزیه ایران هست یکی نیست .
هنوز کسی نمی دونه ارد بزرگ چند سالشه . من که تو نت ندیدم اما تو زندگی نامه اش دیدم نوشته شده زمانی رشته معماری در هنرستان حرفه ای سینای مشهد می خونده دیگه اینکه الان کجا هست هم معلوم نیست و عده ایی میگن مشهده عده ایی میگن تهرانه و اینم معلوم نیست . در اروپا بنیاد جهانی ارد بزرگ هم هست در شهر ژنو کشور سوییس هست .

داشت یادم می رفت هواداران ارد بزرگ تنها ملی گرایان و یا تجزیه طلبان افغانستان و یا تاجیک های تاجیکستان نیستند خیلی ها علاقه مندان جملات حکیمانه اش شده اند به اونها اردیست گفته میشه میگن ما پیرو فلسفه اردیسم هستیم .
چیزی که من بعد از این مدت بهش رسیدم به طور خلاصه میشه اینکه این به اصطلاح حکیم انسان معقولی نیست چرا باید افغانستان و تاجیکستان به این همه عقب افتادگی به ایران ملحق بشوند مگر ما مشکلاتمون کمه که اینها هم رویش اضافه بشه . دیگر اینکه چرا دشمن دهکده کوچک جهانی است مگه نزدیکی ملل مشکلی ایجاد می کنه ؟ دفاع از فرهنگ ملی در این عصر دیگه چه معنایی میده ؟ جهانی شدن یه اصل مهمه که اینهم یکی از مشکلات ارد بزرگ می باشد . ارد بزرگ باید بفهمه ملی گرایی و ناسیونالیسم و یا میهن پرستی در دنیای امروز واژه های خنده آور و مضحک هستند .



*********************


نویسنده: تورک
یکشنبه 8 آبان1390 ساعت: 17:16

در مورد تاریخ باستان ایران هم بگم که ساخته رضاشاه و نوکران قدیمی و جدیدش مثل شبکه "من و تو " هست و اگر به این شبکه یعنی من و تو1 نگاه کنید به خوبی متوجه میشید که میخواد رژیم منحوس پهلوی رو دوباره بیاره سرکار...
کاش ایرانیها دوباره خر نشوند و چنین رژیمی را قبول نکنند و هی درجا نزنند.
تمام تاریخ هخامنشیان از هرودوت قلابی به ارث شما رسیده کسی که توی وجودش هزار تا شک و تردیده...
وب سایت




*********************


نویسنده: فردین پاک سیرت
دوشنبه 9 آبان1390 ساعت: 15:0

آن کسی که نوشته :
« کاش کوره های آدم سوزی هیتلر هنوز بود تا امثال ارد بزرگ رو توش می سوزاندن »

یک جو معرفت و شرف در وجودش نیست امثال حکیم ارد بزرگ جونشون رو برای مردمشان و میهنشان می گذارند در این میان عده ایی اینطوری قدردانی می کنند .
مشخص است حکیم ارد بزرگ هم بلاخره توسط آدمهایی مثل ایشان کشته می شوند و ما مردم هم تا ابد همانند همان کاری که برای شریعتی می کنیم برای حکیم هم خواهیم کرد و آن عزاداری و برگزاری مراسمات یادبود فاتحه خوانی است !


*********************


نویسنده: Semin
سه شنبه 10 آبان1390 ساعت: 4:9

کدام یک درست میگهـ رو هیشکیـ نمیتونهـ مشخص کنهـ
چون هر آدمـ حتی این دو بنده خدا یه اندیشه متفاوت از هم دارن هیچکی مثه یکی دیگه فکر نمیکنه !! هر کس هم یه نظر خاص خودشـُ داره !!
اما نظر شخصی خودم با ارد بزرگ بیشتر موافقم تا دکتر علی شریعتی !
وب سایت



*********************


نویسنده: رضاس.س
سه شنبه 10 آبان1390 ساعت: 8:11

جمع کن این وبلاگ رو . حرف های شریعتی و ارد به هم دیگه ربط ندارن .

تاریخ ایران باعث افتخار هست شریعتی هم زیاد درباره تاریخ نمیدونه
ولی باید به هر دوشون احترام گذاشت

پاینده باد ایران
وب سایت



*********************



نویسنده: علی
سه شنبه 10 آبان1390 ساعت: 12:18

چراشماهااینقدرشلوغش کردین!به نظرمن مشکلی بین حکیم ودکتروجودنداره!چرا؟خب معلومه دیگه شمابجای نفی یکی از اون دوتا!بهتره که هردوی اونهاروبااندیشه هاشون درزمان ومقتضای زمانی خودشون مقایسه کنید!!!!!!دریه برهه ی زمانی اگه یه چیزی نفی بشه سود داره!تو یه برهه ی دیگه تاییدهمون چیزسودداره!!!!مهم اینه که الان همه ی دنیاحسرت ایرانوایرانی بودنومیخورن!!!پس زنده بادایران.


*********************

نویسنده: علی
سه شنبه 10 آبان1390 ساعت: 15:22

حوصله ندارم همه نظراتو بخونم و جواب بدم فقط در همین حد میگم که دکتر شریعتی تو این موارد عالی بوده
ارد رو نمیشناسم ولی تا جایی که من میدونم افتخار به نژاد کار جالبی نیست.



*********************

نویسنده: ص
سه شنبه 10 آبان1390 ساعت: 23:30

وطن ، خاک نیست. وطن ، محدوده جغرافیایی ندارد. وطن عبارتست از: زبان ، آداب ورسوم ، عقاید ،سنن ، دین ، نوع پوشش ،نوع تغذیه ، روابط اجتماعی و موارد مشابه. چه بسا افرادی که دروطن خاکی خود غریبند وچه بسا افرادی که درغربت خاکی دروطن خویشند. بنظر من هرجا آذری باشد آنجاوطن من است چه ایران ، چه آذربایجان وچه آلمان و.... ودرعوض بنظر یک فارس هرجا فارس باشد آنجاوطن اوست. تعصب خشک وخالی به خاک یعنی جهالت مجض.



*********************

نویسنده: ناهید
سه شنبه 10 آبان1390 ساعت: 16:43

سلام خانم بلوکی .....مرسی که اومدید وبلاگم ...

ببینید نظر من اینه که هر دویه اینها حالا یه صحبت هایی کردن ولی نباید بگیم چرا اینو گفته چرا اینجوری گفته و .......
مهم اینه که توی سخنان بعضیاشون حالا چه دکتر شریعتی و یا ارد بزرگ یک نکته ها و پند ها و سخنانی هست عبرت اموز ....
سخنان هر دو برای ما محترم هست ......
من سخنان هر دو را قبول دارم .....چطور ما نظرمون رو درباره تاریخ ایران میگیم ..خب اونا هم نظراتشون رو گفتند ..........چطور ما هرچی بخواهیم بگیم اونا نگن ...اونا که خیلی بیشتر حالیشونه ....هر دو هم قصد توهین به گذشته ایران رو نداشته اند ....
============================================

گذشته ایران زیبا هم میتونسته باشه ........من که هر وقت به این فکر میکنم یاد این میفتم که چرا خاک کشور ایران بخشیده شده به کشورای دیگه ....
وگرنه ایران الان خیلی بزرگتر بود .....مثلا دریا هامون و ....
فقط این کمی عذاب اوره .........کمی که چه عرض کنم ..خیلییییییییی
============================================
خب ما هم نظرمونو گفتیم ....در حد ذهنمون
با تشکر از سمیرا جان
وب سایت



*********************


نویسنده: کیمیا
چهارشنبه 11 آبان1390 ساعت: 13:17

به حکیمی که همیشه عاشقانه دوستش داشته ام
تقدیم به حکیم ارد بزرگ و همه میهن پرستان


باور کن صدامو باور کن ، صدایی که تلخ و خسته است

باور کن قلبمو باور کن ، قلبی که کوهه اما شکسته است

باور کن دستامو باور کن ، که ساقه نوازشه

باور کن چشم منو باور کن که یک قصیده خواهشه

وسوسه عاشق شدن التهاب لحظه هامه

حسرت فریاد کردن اسم کسی با صدامه

اسم تو هر اسمی که هست مثل غزل چه عاشقانه است

پر وسوسه مثل سفر مثل غربت صادقانه است

باور کن اسممو باور کن من فصل بارون برگم

مطرود باغ و گل و شبنم ، درختم درخت خشکی تو دست تگرگم

باور کن همیشه باور کن که من به عشق صادقم

باور کن حرف منو باورکن که من همیشه عاشقم
وب سایت



*********************

نویسنده: سپیده -د
چهارشنبه 11 آبان1390 ساعت: 20:0

به نظر من ارد بزرگ بهتره
خیلی بهتر...

بهرحال این نظر منه

*********************

نویسنده: امین
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 1:54

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان ایرانی.نظر همه عزیزان رو با اشتیاق و دقت خوندم و قبل از هر چیز بگم که از دیدگاه من آقای مهدی دلخون و مکث نظرات منطقی و به دور از احساسی رو دادند.من 33 سال سن دارم و از سالهای دور کتابها و جملات دکتر شریعتی رو مطالعه می کردم و درسها می گرفتم ولی اکنون اعتراف می کنم که برای اولین بار هستش که این جملات رو از ایشون دیدم که واقعا واسه من جای بس تعجب هستش.و از دید من چون ایشان یک فرد سیاسی بودند و با رژیم وقت خود مشکل داشتند و مبارزه می کردند و از طرفی رژیم هم یک حکومت پادشاهی بوده و خود را از نوادگان کوروش و داریوش هخامنشی می دانسته,از این رو حرفهای ایشان بیشتر بوی سیاسی می دهد تا حمل بر توهین به وطن.از طرفی من با حکیم ارد بزرگ آشنایی زیادی ندارم و جست و گریخته جملاتی از ایشون در وبلاگها خوندم,اما الان که برای اولین بار جملات ایشون رو در مورد وطن خوندم و به اونها نیک نظر شدم واسم خیلی جالب بود و از اونجایی که ارد بزرگ یک فیلسوف بوده نه یک فرد سیاسی می توان نتیجه گرفت که سخنان ایشان از روی تامل و تفکر بوده نه از روی غرض و در جواب یکی از دوستان من چیزی به اسم نژاد پرستی از جملات ایشون برداشت نکردم ارد بزرگ صحبت از ایران می کند ایرانی با همه نژادهایش با همه اقوامش,واقعا از نظر من هم عشق به وطن نشان از وفاداری, پاکی روان و روح آدمیست که انسان می تواند در همه ابعاد زندگی آن را تجلی دهد و مفید واقع شود,مردمی که به تاریخ خود آشنا نبوده و به آن بها ندهند و از آن درس نگیرند مانند درختان بی ریشه ای هستند که محکوم به فنا می باشند.ما هم یک روز به تاریخ خواهیم پیوست مطمئنا کسانی در بینمان هسند که به این مرز و بوم خدمت کردند و آیا راضی می شویم در آینده یکی بگوید تاریخ را در کوزه بگذارید و آبش را بخورید؟!!آیا این حرف منطقی و انسانیست؟!تاریخ هرکشور و ملتی نشان دهنده هویت آن کشور است.

اینکه ما از کوروش بزرگ و داریوش یاد می کنیم و به یادشان احترام می گذاریم دلیل بر تعصب و پرستیدن نژاد خاصی نیست و هیچ منافاتی با دین و تدینمان ندارد.کوروش برای همه نژادها و اقوام ایرانی,کرد,لر,بلوچ,ترک و... کوروش است,کوروشی که 2564 سال پیش ایرانی متحد خلق کرد و هیچ دین و آیینی را مجبور به گرایش به دین خود نکرد(چیزی که هم اکنون خیلی کم رنگ است).فقط از همه اقوام خواستار پرستیدن یزدان پاک بود,کوروشی که خواستار حقوق بشر بود و با بردگی مخالف و به حقوق زنان و کارگران احترام می گذاشت.همه کتیبه های و سنگ نوشته های به جا مانده از آن دوران گواهی بر این مهم می دهند.کوروشی که بر دلها حکومت کرد و هنوز هم جای دارد و هم اینک نه تنها ایران بلکه همه جهان او و کارهای فرهنگیش را بخوبی می شناسند و با نام او به تمدن ایران می رسند.حال آیا این برای ما افتخار نیست؟!!
شاید همه ما در دنیای کنونی آنچنان غرق مشکلات زندگی باشیم که با خود بگوییم این حرفها نون و آب نمی شه و مشکلی رو حل نمی کنه! بله درسته ولی دونستن اینا باعث می شه که ما ریشه و هویتمون رو بدونیم و از روی احساس نه توهین به تاریخمان کرده نه اجازه توهین دهیم که این خود موجب ذلت است.در پایان می گم من یک ایرانی مسلمان هستم که دینم و علی و محمد را بجای خود دوست دارم و ابا و اجدادم را مخصوصا کوروش بزرگ را همیشه در قلبم محبوب حفظ خواهم کرد و امید آنکه همه نژادهای ایران یکپارچه و دست در دست هم برای وطن و آبرو و شرف آن تلاش کنند و به هم و نظرات هم احترام بگذار.
آرزویم شادی و سلامتی برای همه ایرانیان ایران دوست و سربلندی برای این مرز و بوم است.
ایران-اهواز-امین




*********************

نویسنده: vafa
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 12:58

حقیقت تلخه! امازنده بادایران ومردان ایرانی.......!.




*********************

نویسنده: طوبی
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 14:0

من از سبیل های حکیم بزرگ می ترسم هر چند قیافه دکتر شریعتی هم چنگی به دل نمی زنه / من کتاب کم می خونم جملات هر دوشون رو هم دیدم / نمیدونم چی بگم / اما نظرات افرادی که اینجا نوشته شده خیلی به من کمک کرد تا بیشتر افکارشون رو بشناسم




*********************

نویسنده: رنجور
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 15:22

دوست دارم به جای داوری سخنان دیگران به داوری خودمان بنشینیم،به نظرم اون موقع نظرمون در مور همه چیز عوض میشه،حتی خودمون!





*********************

نویسنده: بهداد
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 22:47

اعتراف می کنم تا به امروز خیلی اشتباه می کردم
وای خدایا چقدر اشتباه ...
من هم مثل خیلی های دیگه فکر می کردم دکترعلی شریعتی و یا محمد خاتمی اینها میهن پرست هستند ؟
امروز روی مطلب شما خیلی فکر کردم شوک بهم وارد شد تحقیق کردم دیدم خیلی اشتباه می کردم
دکتر علی شریعتی دشمن ناسیونالیسم و ملیگرایی است و ملیگرایی را توطئه غرب میدونه !
سید محمد خاتمی ملیگرایی را فراماسونری می دونه !
باید جوانان را آگاه کرد که بیخود از کسانی مثل علی شریعتی برای خوشون بت نسازند .

چطور عده ایی از کسانی که به تاریخ باستانی ایران و بزرگانی همچون دیاکو ، کورش ، داریوش و مهرداد و اردشیر و شاپور علاقه دارند فکر می کنند که شریعتی و خاتمی هم دوستدار اینها هستند غافل از اینکه این ها دشمنان اصلی تاریخ باشکوه ایران هستند .




*********************

نویسنده: مریم
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 23:26

هردوتیشان نفهمن مث تو
وب سایت





*********************

نویسنده: نزار علی
پنجشنبه 12 آبان1390 ساعت: 23:23

با عرض سلام
ولا تجادلون عن الذین ظلموا انفسهم
ودر دفاع ازکسانی که به خویشتن ظلم روا داشتند جدل نکنید[]

اولا که هیچ حاکمی جز از خوبی خود در کتابها وگزارشات خود نمی نویسد حال داریوش وکورش و...مثل بقیه، نمیان که بنویسن ما ادم کشتیم فلانی را پدرش رو دراوردیم و... دیگر آنکه شما که فرزندان خلفشون هستید پس کمی مثل اونها باشید خصوصا امین اقا از اهواز بقیه اقوام رو تونقطه چین نیار توکه وسط اونها زندگی میکنی..




*********************

نویسنده: عبادی
جمعه 13 آبان1390 ساعت: 4:13

در بعضی از پیام ها می بینم نویسندگان نوشته اند کمتر از حکیم ارد بزرگ خوانده اند و یا شنیده اند .
در این مورد به نظر من خطای اساسی مربوط به خود حکیم بزرگ است !
بدین معنا که اگر او همانند علی شریعتی ، احمد شاملو و یا فروغ فرخزاد از ادبیات اعتراضی بهره می گرفت هم اکنون تنها قطب فکری ایرانیان بود !!
منظور من از ادبیات اعتراضی تاختن به هویت ملی و خواسته های بومی کشورمان است .
علی شریعتی ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد و چند نفر دیگر با تاختن به چیزهایی که مورد علاقه مردم هستند خودشان را مطرح نمودند هر سه آنها هویت ملی ایرانیان را زیر علامت سئوال بردند فروغ در کتاب تولدی دیگر پیشینه تاریخی ما را به استهزاء گرفت و آن را هم ردیف توالت های عمومی شهر دانست !
احمد شاملو در دانشگاه برکلی آمریکا ، حکیم فردوسی ، داریوش کبیر و بسیاری دیگر از افتخارات تاریخی ما را به باد فحش و ناسزا گرفت و آن ها را حرامزاده معرفی کرد !
دکتر علی شریعتی هم که پیشینه ایرانیان در قبل از اسلام را فراموش شده و هم ردیف جل الاغ می دانست .
خوب حالا اگر حکیم ارد بزرگ هم به ادبیات اعتراضی بپیوندد دارای جایگاه آنچنانی همچون این سه تن می شود !
در غیر اینصورت ما مردم او را نابود می کنیم
بیخود که عاشق ایران است !
بیخود که از خرد و راستی حرف زده است !
بیخود که از آزادی و میهن دوستی سخن گفته !
او باید همانند فردوسی (که هم فکر هم هستند) در ویرانه ایی دور و بدور از چشم ما مردم دفن شود
تا درس عبرتی باشد برای همه عاشقان میهن !
اینجا ایران است
و باید به ما مردم و اجدادمان فحش دهید در غیر اینصورت همان بلایی که بر سر فردوسی در آمد و به سر ارد بزرگ هم دارد در می آید بر سرتان فرود خواهد آمد






*********************




*********************

ادامه نظرات عمومی (بخش سوم) :



نویسنده: امین
جمعه 13 آبان1390 ساعت: 11:22

با سلام
آقای نزار علی گویا شما مطالب من رو به دقت نخوندی و فقط قسمتی از اون رو برداشت کردی و موجب ناراحتی شما شده و اون هم چندتا نقطه چین (...) بوده که این شما رو از اصل موضوع و واقعیت دور کرده و در حاشیه تعصب و قومیت گرایی برده،چیزی که دشمن این مرز و بوم است.من و تو هر جای این نقطه چین یا بیرون آن زندگی کنیم مهم اینه که خودمون رو ایرانی بدونیم و برای دفاع از وطن تلاش کنیم.
البته از گفته های شما مشخص که کوروش بزرگ،داریوش و ...جز ابا و اجداد خود نمی دانید و این باعث می شه که در ایرانی بودن شما شک کرد!!
مطلب دیگر که خیلی مهم هستش و لازم که بدونید اینه که اگر تاریخ هرودت رو خونده باشید و یا به آن آشنایی داشتید این جوری نظر نمی دادین چرا که هرودت در کتب خود بیشتر پادشاهان هخامنشی اللخصوص کوروش کبیر را پادشاهان عادل و داد گستر معرفی کرده پادشاهانی که کارهای فرهنگی بسیار کرده از جمله تاسیس شبکات پیشرفته آبیاری و زهکشی برای زمینهای کشاورزیشان،تاسیس سیستم پستی،سیستم معماری پیشرفته و ابتکار بیمه برای کارگزاران و کارگران و خیلی چیزای دیگه.
لازم به ذکر است که هرودت یک تاریخ نویس بزرگ یونانی هستش و از اونجایی که یونان در آن زمان با ایران مشکل سیاسی داشته دلیلی بر تمجید و تجلیل در نوشته های ایشان نیست و یادتان باشد خیلی از قسمتهای تاریخ هم سینه به سینه می گردد تا به دست من و تو برسد.
اگر این جور باشه که شما می گید پس ما می بایست به خیلی از امرا،رهبران،پادشاهان و خلفای عادل و نیک سرشتی که پیش از این می زیستند شک کنیم!!این نمی شود که هرجای تاریخ را دوست داشتیم بپذیریم و هر جا رو که باب میلمان نبود رد کنیم.
خلاصه امید وارم به قول شما روزی برسه که همه فرزندان نیاکانمان به مانند آنها باشند تا ایرانی متحد و یکپارچه داشته باشیم.
در پایان از خانم بلوکی کمال سپازگذاری رو دارم برای این وبلاگ که ما رو با نظرات مختلف آشنا کرد و امیدوارم ایشان هم به عنوان نویسنده نظرشان را اعلام کنند.




*********************


سمیرا بلوکی (مدیر این وبنوشت) : با تشکر از آقای امین و همه هم میهنانی که با نظرات خویش محتوای این وبنوشت را بالا می برند در مورد نظر شخصی ام باید بگویم متاسفانه نمی توانم . چون در اینجا دوست دارم هر کسی هر عقیده ایی دارد بیان کند نمی خواهم نظر من ناخودآگاه بر روی نظر شخصی افراد تاثیر بگذارد .

دوباره از شما و همه هم میهنانی که با نظرات خویش همراهیم می کنند متشکرم



*********************


نویسنده: پونه دلجو
جمعه 13 آبان1390 ساعت: 14:48

من از کسی که به ایران باستان فحش بده خوشم نمیاد
در ضمن با آقا یا خانم عبادی هم صد در صد موافقم
به نظرم آقا ی امین هم درست گفتن و منظورشون از نقطه چین همه ایرانیان است و این توهین نیست
دیگه اینکه من هیچوقت از احمد شاملو خوشم نیومده در مورد فروغ فرخزاد هم نظر نمیدم چون جوانمرگ شده و شاید اگر بود نظرش برمی گشت
دکتر علی شریعتی هم محبوب خانواده های مذهبی دگر اندیش است به نظرم میهن دوستان گول چپی ها و یا به اصطلاح اصلاح طلبان رو خورده اند
امثال شریعتی و یا خوئینی ها و کروبی و خاتمی هیچ وقت میهن پرست نبوده و نیستند




*********************


نویسنده: علیرضا
شنبه 14 آبان1390 ساعت: 0:2

هیچ گاه سعی نکن با یک ابله یحث کنی چون انان که نگاه میکنند ابله تر از آنند که چیزی بفهمند!!!...
یعنی خداوکیلی شعورتون در همین حد هست؟ یا خودتون رو زدید به خریت؟؟؟
به جای این که چشماتون رو ببندید و الکی دهنتون رو باز کنید یه کم بیشتر جمله ها رو مغایسه کنید
آقایی که میگی کوروش دیگه کی هست اسوه های ما باید فردوسی و شاملو ... باشند
باید بدونی4000سال پیش که تو هنوز کود بودی و تو کمر باباتم نبودی کوروش یه قانون اساسی نوشته که همه دارن ازش امروزه استفاده میکنند
باید بدونی که ایرانی بودن به این محدود نمیشه که تو خاک ایران به دنیا اومده باشی
ایرانی یعنی کسی که ایران رو دوست داره و خاک ایران از خودش براش مهم تر هست. حالا فرقی نمیکنه از کدوم نژاد من خودم به شدت از عرب ها بدم میا ولی اگر روزی یکی از اونا این حس رو به ایران داشته باشه شاید هنوزم ایرانی نباشه ولی یه ایران پرست هست
ببین ارد و شریعتی چقدر بد بختن که شما اومدید ازشون خورده میگیرید
یه کم دقت کنید میبینید هر دوی اونها یه منظور رو داشتن ولی به نحوه های متفاوت بیان کردند
شریعتی اگه میگه بازگشت به گذشته جل الاغ هست منظورش این هست که ما باید بهتر از اونها فکر کینم که4000سال قبل از ما زندگی میکردند نه این که به افکار اون موقع اونا نگاه کنیم و برای الان استفاده....
ارد از روی میل و عشق به میهنش این جمله ها رو میگه و تحسین میکنه خاک و بومش رو
شریعتی از روی روشن فکر بودن داره مرض های طبقاتی رو میشکنه
شریعتی میگه نبیاد تبعیض نژادی باشه نمیگه که ایران رو دوست نداشته باش
درست هست ما ایرانی هستیم و ایران رو دست داریم
اما این دوست داشتن نباید باعث بشه خودمون رو از نژاد های دیگه برتر بدونیم گرچه ما برتریم!!!
ارد داره میهن پرستی میکنه و کارش هم درسته ولی شریعتی در عین دوست داشتن میهنش داره انسان دوستی هم میکنه
هرکی حرفامو قبول نداره به این خط زنگ بزنه09198673808
یچه قم هستم
وب سایت



*********************


نویسنده: حمیده رضایی
شنبه 14 آبان1390 ساعت: 16:22

اما به نظرم هیچ آرمانی دلیل نمیشه روشنفکر بخاطر آن دروغ بگه و یا حرفی بزنه که حقیقت نداره
شریعتی به خاطر براندازی رژیم شاهنشاهی می تونست تنها اندیشه های اسلامی روشنفکرانه را معرفی کنه
اما او با وقاحت تاریخ ایران باستان رو به تمسخر گرفت ، اونو ریشه گرفته از غرب دونست !
فکر می کنید چرا اینجا پانتورک ها از شریعتی دفاع می کنند و به ارد بزرگ فحش میدن
چون نفی میهن و ایران باستان دست آنها را باز می زاره تا ایران رو تکه تکه کنند
به نظرم ما نباید در مورد مسائل فکری این قدر سطحی نگر باشیم
حکیم ارد بزرگ به خاطر میهن و وطن به هیچ دینی توهین نکرده اما اگر شریعتی الان بود آیا این کار رو نمی کرد ؟؟؟




*********************



برگرفته از :
http://yekdaneshjo.blogsky.com/

This posting includes an audio/video/photo media file: Download Now

انجمن شماره 1 شیروان : نامداران شیروان

Posted: 13 Nov 2011 11:54 AM PST


نابغه جهانی شیروان : حکیم ارد بزرگ Hakim Orod Bozorg


حکیم ارد بزرگ ( فیلسوف و متفکر جهانی شیروان )

فلسفه جهانی اردیسم ( Orodism Philosophy ) بر اساس اندیشه های او شکل گرفته و در ( کتاب سرخ ) مجموعه سخنان حکیمانه اوست . حکیم ارد بزرگ دارای هواخواهان بسیار زیادی در سطح کشورهای منطقه بخصوص کشورهای فارسی زبان تاجیکستان و افغانستان است . بسیاری از مقامات و شخصیتهای نامدار این کشورها از دوستداران او محسوب می شوند . در افغانستان گفته می شود شهید احمدشاه مسعود از دوستان قدیمی حکیم ارد بزرگ بوده است . احمد شاه مسعود می گوید : من و ارد بزرگ زاده یک سرزمین بزرگ هستیم .
و بی نظیر بوتو نخست وزیر پیشین پاکستان می گوید : ما با کشورهای منطقه و بخصوص ایران ، اساطیر ، فرهنگ و تاریخی مشترک داریم من هم همانند بزرگانی نظیر "اقبال لاهوری" و "ارد بزرگ" تمایل دارم کشورهای ما بر اساس فرهنگ و ریشه های مشترک هر روز بیشتر از پیش به هم نزدیک شوند .
حکیم ارد بزرگ ، بزرگترین افتخار تاریخ شیروان محسوب می شود و الگوی بسیاری از جوانان دانش پژوه شهر ماست .



علمی (نظیر مخترعین مهندسین ، پزشکان و...)

دکترابراهیم معین ( دارای دو مدرک دکترا در شیمی و استاد دانشگاه در آمریکا )
دکتر جوان ( دكتراي فيزيك، استاد دانشگاه تهران، طراح و رئيس يكي از بخش هاي زلزله شناسي كشور )
دکتر بهمن بهلولی (فوق دکترای مکانیک خاک)
دكتر ستاره مميشي خانلق ( عضو هيئت علمي و استاديار گروه كودكان در بخش عفوني بيمارستان مركز طبي كودكان )
پرفسور حمید شیروانی(معمار و شهر ساز استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در استانیسلاوس )
دکترنصرت ا..هدایت پور(متخصص فيزيولوژي )
پرفسور اسماعیل حسین زاده ( اقتصاددان و استاد ارشد دانشگاه دریک در آمریکا از 1988 تاکنون)
احمد عوض‌پور (نو آور )
فرهاد اکبري (نو آور )
دکتر سینا کاظمیان (دکترا در رشته عمران گرایش پی و خاک در حال حاظر در کوالالامپور دردانشگاه تدریس می کند)



سیاستمداران شیروان

عبدالرضا رحمانی فضلی
مرحوم محمد حسین شرکاء
مرحوم ناصر حسین زاده
محمدكاظم صبوری
عباس کاظمی
سیاح



خیرین شیروان

دکتر محمود رحمانی
احمد كاظمی
عزیزاله نوری دلدار ( عضو انجمن حمایت از زندانیان و عضو انجمن حمایت از بیماران کلیوی )



مدیران ( مدیران بومی و غیر بومی که برای شیروان زحمت کشیده اند)

دکتر رحمانی
وجه الله خدمتگزار ( فرماندار كرج و معاون استاندارتهران، معاون بهزيستي كشور، مديركل ثبت احوال خراسان بزرگ و فرماندار قوچان و فعلا ناظر پروژه تونل توحيد تهران )
علي مصافي ( معاون ثبت احوال خراسان بزرگ، مديركل ثبت احوال مازندران، فرماندار بابل، فرماندار نيشابور، معاون اداري مالي استانداري خراسان شمالي )
بازرگان اميري ( فرماندارشيروان،فرماندارتايباد )
اسماعیل متینی شیروان ( مستشار وزیر نفت )
آدينه محمد سويدانلويي ( رئيس آموزش وپرورش خواف، فرماندارخواف وفرماندارسرخس )
حسن فرهادي ( رئيس آموزش وپرورش شيروان، معاون فرماندار مشهد، فرماندارخواف )
علي شعباني باغان ( مديركل عشايري سيستان و بلوچستان، فرماندار فريمان ، فرماندار خاش ، مشاور استاندار سیستان وبلوچستان ، مدیر کل دفتر استانداری سیستان وبلوچستان ، مدیر کل امور اتباع خارجی استان سیستان وبلوچستان ، معاونت شهرداری زاهدان ، مدیرکل دفتربرنامه ریزی وگردشگری سازمان میراث فرهنگی کشور )
غلامرضا ابراهيمي مقدم ( رييس دانشگاه پيام نور واحد شيروان )
غلامعلي فرهادي ( رئيس دانشگاه آزاد شيروان )
فرهاد فرهادي ( اولين رئيس دانشسراي شيروان )
پيرزاده ( مديركل سابق اجراي احكام ديوان عدالت اداري )
حسين زحمت كش توپكانلو ( فوق ليسانس رياضي محض ازدانشگاه تهران ومعاون آموزشي دانشگاه آزادگرگان )
عزيزالله نوري ( اولين و قديمي ترين رئيس هلال احمر و اداره بيمه شيروان )
فيصل حسني ( قائم مقام پيام نوركشور،رئيس سابق پيام نوربيرجند ومعاون اداري مالي پيام نوركشور )
تبارك سبحاني ( مديركل كميته امدادخراسان شمالي )
رضاداورپناه ( مديركل اموراداري ومالي استاند اري خراسان شمالي )
علي آرميده ( مديركل بيمه خدمات درماني خراسان شمالي )
عبدالرضاعزيزي ( مديركل سابق بهزيستي خراسان شمالي )
بابايان ( مديركل فني حرفه اي خراسان شمالي )



صنعتگران و کارآفرینان

مهندس همتی
اسماعیل عزیزی
حسن ترخاصی



مورخین و پژوهشگران

اسماعیل مقیمی ( تالیف جغرافیای تاریخی شیروان )
کلیم الله توحدی (حرکت تاریخی کرد به خراسان )



موسیقی و نوا (نظیر آهنگسازی ، نوازندگی ، خوانندگی و...)

استاد على گل افروزگلیانی
استاد حسين ولى‌نژاد(حسین بخشی)
استاد حسين ربيعى
استاد زال رستمی (دوتار ساز و پدر علی بابا رستمی )
استاد علی بابا رستمی
استاد لطفعلی خان سرحدی (استاد رحیم خان بخشی)
استاد رحیم خان بخشی هنامه ای(سلطان دوتار)
استاد گلچهره عزیزی ( بانو شیروانی )
استاد خان محمد آدینه پور
استاد خلیل یوسفی
استاد آقا جان عطائی
استاد قربانعلی دستیار
استاد علی اصغر اسلامی
علیرضا اسلامی
علی اصغر قربانی
استاد شیخ بابا (مدیحه سرا و نوازنده دوتار )
استاد خسرو حداد
رستم مهرگان
روشن گل افروز
فريد ايماني
شهاب نطاق
حسن تایانلوبیک
محمد رمضاني
حسين ولي‌نژاد
شعبان اسلامی
علی باقری



ورزش ( نظیر بازیکنان ، دست اندرکاران باشگاهی و مدیریتی ورزش و حامیان مالی ورزش شیروان )

منوچهر لطیف (اولين داور بين‌المللي کشتي و اولین کشتی نویس ایران و برگزار کننده مسابقات کشتی چوخه )
مجید مجید نیا ( سرپرست تیم هیات والیبال شیروان )
حسین طلوعی ( رئیس هیئت والیبال شهرستان شیروان )
ابراهیم متینی شیروان ( رئیس سابق هیات کوهنوردی شیروان و مدیر ورزشی هیات کوهنوردی برق منطقه خراسان رضوی )
مصيب اكبرزاده ( حامی ورزش )
عباس کاظمی ( حامی ورزش )
ایوب حسنی ( کوراش )
پیل پا (ورزشکار )
اعظمی (ورزشکار )
علي خالق زاده (کشتی گیر)
اسماعيل نجاتيان (کشتی گیر)
موسي لطيفي (کشتی گیر)
رضا رجب‌زاده (کشتی گیر)
حميدرضا ابيري (کشتی گیر)
امير حسيني (کشتی گیر)
محمد صفایی ( بازیکن جوان والیبال )
احمد ذوالفقاري ( بازیکن جوان والیبال )
نجف قوي‌هيكل ( کشتی با چوخه )
حمزه حيدري ( کشتی با چوخه )
عباس نيك‌سرشت ( کشتی با چوخه )
يحيي برومند ( کشتی با چوخه )



نویسندگان ( نظیر نویسندگان رمان ، داستان کوتاه ، مقالات اجتماعی در نشریات و سایت های اینترنتی )

استاد صفر مرادي ( نويسنده و تهيه كننده ي بلندآوازه ي صداوسيما وتهيه كننده برنامه هاي راديويي چشمه ساران،فريادها وحكايت هاي گذران دردهه ي50 به بعد )
شادروز اماني ( نويسنده كتابهاي چوخه پوشان نامدار ومرزداران شمال خراسان )
دکتر بهرام زاده
محمد سیاح ( جامعه شناس و نویسنده مقالات اجتماعی و مدیر سایت افق شیروان )
احمد فرخي
محمدکریم صابری (نويسنده، پژوهشگر و محقق در حوزه علوم کتابداري و اطلاع رساني)



کشاورزان و دامداران ( کشاورزان و دامداران نمونه شیروان)

علی کاظمی(عضو هیأت مدیره مجمع ملی خبرگان کشاورزی ایران و عضو هیأت مدیره آببران خراسان بزرگ)
علی دامن خورشید ( کشاورز نمونه علوفه و ذرت . عزیزاله نوری دلدار کشاورز نمونه صیفی جات در سال 1384.1385 )
عزیزاله نظام خواه ( کشاورز برتر خراسان در چغندر کاری )
آذرخش رحمانیان(عضو هیأت مدیره آببران خراسان بزرگ)
مهدی محمودیان(مدیر نمونه سال 71 کشورو رییس خبرگان کشاورزی خراسان شمالی)
محمد باقری(گندمکار نمونه کشوری)



شاعران
قدرت الله شریفی ترکی
هیوا مسیح
اسماعیل حسین پور
امان الله جعفرزاده
حمیده براتزاده
کلیم الله توحدی
عزیزالله رفعت
احمد علي نيا
غلامرضا محمدي
علي طلوعي
محمدحسين ظهيريان
عزيزعلي انصاري
اعظم ثابتي
صفيه كوهي
ليلا حكاك
عصمت جلاليان بردر
محمدرضامنصوري
گوهر ریخته گر زاده
فریبا ا... وردی زاده
علی اکبر جعفرزاده باغان



هنرهای تجسمی و هنرهای دستی و سنتی

مرحوم مصطفی رحمتی ( خوشنویسی )
مهدي عباسيان ( خوشنویس )
دانایی ( خوشنویس )
شکوفه نادری (عکاس )
زهرا آشفته ( گرافیست )
سعيد رضواني ( گرافیست )
ولی قلیچی (عکاس)
عبدالرضا جدی ( عکاس ،فیلمبردار،مستند ساز،قالی باف )
علی رحیمی ( خوش نویس )
محمد مهرابی ( گرافیست ) مقام کشوری
خسرو حداد ( دوتار ساز )
بیگ زاده اوغاز ( خوش نویس )



نمایش ، سینما و انیمیشن

سعید توکلیان ( انیماتور و داور بین المللی انیمیشن )
آذر نظری ( انیماتور )
مرحوم محمود زارعی ( نمایش )
شهید امانی ( نمایش )
رمضانی (بازیگری)



گوناگون (نام داران شیروان)

خانم مهدی پور (تک رقمی کنکور)
راضيه اسماعيل زاده ( جوان برگزیده سازمان جوانان جمعيت هلال احمر کشور)
سليم برات زاده ( جوان برگزیده سازمان جوانان جمعيت هلال احمر کشور)
نیما مردانی (تک رقمی کنکور)
امین السادات طالبی (تک رقمی کنکور و دارنده دو مدال در المپیاد ریاضی دانشجویی در ایران و دومدال المپیاد ریاضی دانشجویی جهانی در کشورهای بلغارستان و مجارستان)
احمد فرخی (برگزیده سومین جشنواره کتاب سال دانش اموزی ، برگزیده سومین جشنواره کتاب خوانان و کتاب داران برتر کشور ، راه یافته به مرحله کشوری در جشنواره جوان خوارزمی)



برگرفته از :
http://shirvan2.lifeme.net/t487-topic#4033
http://shirvan2.lifeme.net

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نیما ونیشام از مینا مقدادی

دسترسی به نرم افزار کتاب قوانین و مقررات فناوری اطلاعات

حکیم ارد بزرگ (پدر فلسفه اردیسم) : تاوان بزرگی ، تنهاییست.