آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

Link to گستره جهانی اردیسم Orodism

شبکه اجتماعی نشرینه

Posted: 20 Nov 2011 10:22 AM PST

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . ارد بزرگ


برگرفته از :
http://www.nashrine.com/view/post:1119739

سایت جدیدترین اس ام اس هاس عاشقانه(روزانه)

Posted: 20 Nov 2011 10:22 AM PST

هیچ وقت از مشکلات زندگی ناراحت نشو؛ کارگردان همیشه سخت ترین نقش ها را به بهترین بازیگر می دهد!!

سخنان حکیمانه (جدید)

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران
اقبال لاهوری

سخنان حکیمانه (جدید)

بعضی زخمها را باید درمان کنید، تا بتوانید به راهتان ادامه دهید…
بعضی زخمها باید باقی بماند، تا هرگز راهتان را گم نکنید!

سخنان حکیمانه (جدید)

گاهی بی رنگی از هر رنگی زیباترومفیدتر است {{شاتو بریان}}

سخنان حکیمانه (جدید)

محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد . ماهاتما گاندی

سخنان حکیمانه (جدید)

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران

سخنان حکیمانه (جدید)

کانت: چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی "مثل من رفتار کن".

سخنان حکیمانه (جدید)

ارد بزرگ : به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به نعمت اش نیز بیاندیش

سخنان حکیمانه (جدید)

نانسی سیمس :هر روز همان روز را زندگی کن و بدین سان تمامی عمر را زندگی کرده ای.


برگرفته از :
http://www.nikesms.com/?tag=%d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af

سایت تو با تو - جملات حکیمانه و پند های زیبا ( بخش پنجم)

Posted: 20 Nov 2011 10:22 AM PST



سعادت مانند توپ فوتبال است وقتی از ما دور می شود دنبال آن می دویم و وقتی می ایستد با یک ضربه آنرا از خود دور می سازیم. شاتو بریان

آنچه مردم را دانشمند می کند ،مطالبی نیست که می خوانند بلکه چیزهایی است که یاد می گیرند. فرانسیس بیکن

آنکه می تواند ، انجام می دهد،آنکه نمی تواند انتقاد می کند. .جرج برنارد شاو

زیباترین جای دنیا چگونه می تواند باشد ؟ سرزمینی بکر و زیبا ، نغمه پرندگان ، پر از گل و چشمه ساران روان و … حال ما با طبیعت چه کرده ایم ؟! و چه می کنیم ؟!… حکیم ارد بزرگ

اشخاص عاقل وبا اخلاق هرگز کلامی برزبان نمی آورند که احساسات دیگران را جریحه دار سازند. اسمایلز

بسیاری از جنگها و آوردهای مردمی از روی نبود شناخت و آگاهی آنها نسبت به یکدیگر بوده است . حکیم ارد بزرگ

اشتباه را تصحیح نکردن خود اشتباه دیگریست. کنفوسیوس

هر چه بیشتر بربار حافظه بیفزائید حافظه تان قویتر میگردد و هرچه بیشتر بآن اعتماد کنید قابل اعتمادتر میگردد. توماس دوکوئین

نه چندان نرمی کن که برتو دلیر شوند ونه چندان درشتی که ا زتو سیر گردند. سعدی

دودمانی که بزرگان و ریش سفیدانش خوار باشند ، به پیکره بی جانی ماند که خوراک جانوران دیگر شود . حکیم ارد بزرگ

شما خود منشا همه عواطف و احساساتتان هستید. در هر لحظه که بخواهید می توانید آنها را ایجاد کنید و یا تغییر دهید. آنتونی رابینز

به گونه ای از عشق و شور خود مراقبت و پاسداری کنید که گویی گرانبها ترین دارایی شماست . باربارا دی آنجلیس

آدمیانی که انتخابات نیک را بی ارزش می انگارند و آنانی که دانسته در بازی انتخابات نادرست رای می دهند هر دو به یک اندازه به سرزمین خویش پشت کرده اند . حکیم ارد بزرگ

اگر سخن چون نقره است ، خاموشی چون زر پر بها ست. لقمان حکیم

مرد پرهیزکار ، هرگز پارسایی خود را نمی سنجد. پاسکال

چطور بر کاخ های فرمانروایان گذشته خورده می گیریم ؟ این کاخ ها نماد و نگار سرزمین ما در برابر دیگر سرزمینها بوده است . در ارزیابی گذشته ، باید دیدی فرا داشت . حکیم ارد بزرگ

اگربه خاموش کردن آتش میروی، لباس علفی برتن مکن. مثل چینی

انسان درهرکار باید بداند کجا باید ترمز کرد. مثل فرانسوی

فرزندان نیکخو ، برای نگهداری و کمک به پدر و مادر خویش ، بر هم پیشی می گیرند . حکیم ارد بزرگ

آنکه بیش ا ز اندازه محتاط است بسیار کم کار انجام میدهد. شیللر

باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن. ابوالعلا

پاکترین نگاه مهرآمیز را در چشمان پدر و مادر خویش جستجو کن . حکیم ارد بزرگ

آنجا که طبیعت توقف می کند هنر آغاز می شود. ویل دورانت

آن چه هستی ، باش . نیچه

اگر دیگران را با زیباترین منشها و صفات بخوانیم چیزی از ارزش ما نمی کاهد بلکه او را دلگرم ساخته ایم آنگونه باشد که ما می گویم . ارد بزرگ

غیر ممکن ها را انجام دادن نوعی لذت است . والت دیسنی

انسانیت نیازمند حقیقت است . بیکن

صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. کارلایل

مرد بزرگ دیر وعده می دهد و زود انجام میدهد . کنفوسیوس

هیچگاه به دروغگویان میدان کارگزاری ندهید ، با وجود این که توانایی انجام آن را بهتر از هر کسی داشته باشند . حکیم ارد بزرگ

بسیاری از مردم ، گناه نارسائیهای زندگی خود را به گردن وقایع و اتفاقات می اندازند . در حالی که آنچه زندگانی ما را شکل می دهد، خود آن وقایع نیست، بلکه معنایی است که به آن رویدادها می دهیم . آنتونی رابینز

انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه دیوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست . حکیم ارد بزرگ

زندگی هر یک از شما این توانایی و قابلیت را دارد که عالی و فوق العاده باشد . هر یک از شما نیز این توانایی و قابلیت را در خود دارید که از زندگی خود تا سرحد کمال لذت ببرید. کلید این معما در زندگی همراه با عشق و شور زندگی نهفته است . باربارا دی آنجلیس

انسان همچون رودخانه است ، هرچه عمیقتر باشد آرام تر و متواضع تر است . منتسکیو

نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و سپس تاراج دارایی آنها . حکیم ارد بزرگ

مشکلات خود را بر ماسه ها بنویسید و موفقیت هایتان را بر سنگ مرمر . پرمودا باترا

شجاعت مانندعشق از امید تغذیه می کند. بناپارت

راهی را که در زندگی برگزیده ایم می تواند برآیند بازخورد کنش دیگران ، با ما باشد . پرسش آن که :
آیا ماخویشتن خویشیم ؟
و یا همواره باید پاسخگوی برخوردهای بد دیگران باشیم ؟
این پرسش ها را که پاسخ گفتیم ! آزادی در ما بارور می شود .
وپس از آن ، آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن در چشمه وجودمان جاری می گردد . حکیم ارد بزرگ

تعصب چشم های بینا را نابینا و گوش های شنوا را ناشنوا می کند . ابوریحان ببِرونی

کسی که کوچکترین قسمت رازی را فاش کند بقیه آنرا هم نمی تواند حفظ کند . ریشتر

ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنامه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود . حکیم ارد بزرگ

یا چنان نمای که هستی ،یا چنا باش که می نمایی . بایزید بسطامی

کسی که از هیچ چیز کوچکی خوشحال نمی شود ، هیچگاه خوشبخت نخواهد شد. اپیکور

پیران جهان دیده همواره جوانان را به خروش و بیداری فرا می خوانند . حکیم ارد بزرگ

هنگامی که مصمم به عمل شدید ، باید درهای تردید را کاملا مسدود کنید. نیچه

سه چیز خیلی سخت است: فولاد ، الماس و خویشتن شناسی . فرانکلین

برای پیروزی اندیشه خود ، بیاموز و پژوهش کن ! و برای گریز از دشمن مال و زندگیت ، به هنجارهای قانونی پناه ببر و دوری پیشه کن . حکیم ارد بزرگ

تنهایی در بهشت هم ارزش ندارد. دو سن پی یر

تربیت کودک را باید بیست سال پیش از تولش آغاز کرد. ناپلئون

پیران جهان دیده برای گفتگو با جوانان مانع تراشی نمی کنند . حکیم ارد بزرگ

حتی ضرب المثل های کوتاه، بدنبال تجربه های طولانی ساخته شده اند. سروانتس

فهمِدن همیشه بهتر از آموختن است. لوبون

اندوخته ای با ارزشتر از تندرستی ، نمی شناسم . حکیم ارد بزرگ

اگر می خخواهی زیاد عمر کنی ، درجوانی پیر شو . مثل اسپانیایی

حکومت طلایی آنجاست که نتوان قوانِن را با پول خرید. برنادشاو

کارهای بزرگ تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامی بزرگ می شوند که بخواهند. شارل دوگل

خودخواه ترین آدمیان آنانی هستند که چشمشان را بر سرنوشت هم میهنانشان بسته اند . حکیم ارد بزرگ

چون راه رفتن آموختم به دویدن پرداختم. نیچه

تو فقط امروز زنده نیستی ، فکر آینده هم باش مارسل آشارچ

شناخت ما از کرانه دریای وجود بزرگان ، تنها به اندازه میدان دید چشم اندیشه ماست و نه بیشتر . حکیم ارد بزرگ

پیروزی واقعی جان آدمی، فکرکردن است. هوگو

نگهداری ثروت به مراتب دشوار تراز کسب آن است. گورکی

تبار بی ریش سفید ، همچون خانه بی پوشش است . حکیم ارد بزرگ

آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست . سعدی

استعداد های نهفته درون خود را کسف و شکوفا کنید. آنتونی رابینز

کوچک کنندگان دایره انتخابات ، با بن و ریشه آن دشمن اند . حکیم ارد بزرگ

پشتکار، ارزشمندترین عامل شکل دهنده کیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است. آنتونی رابینز

به شکوه و اعجاز هستی و جهان پیرامون خود نگاهی بیاندازید. همه جا را غرق در زیبایی خواهید دید. این زیبایی ها عشق درون شما را صدا می زنند و فرا می خوانند . شکوه و جلال جهان هستی را نظاره کنید و شکوه و جلال خود را به یاد آورید . هرگاه به خود اجازه دهید تا هستی و آفرینش را با تمامی شکوه و عظمت آن حقیقتا نظاره کنید، آن گاه به قطعیت اقتدار ، زیبایی و عشق و شور زندگی در خودتان پی خواهید برد زیرا شما نیز بخشی از همین شکوه و عظمت هستید. گویی آفریدگار هستی به شما می گوید : من تو را دوست دارم . من عاشق تو هستم . به همین دلیل این همه زیبایی ها را برای تو آفریده ام . باربارا دی آنجلیس

پیشینه کهن پر است از داستان های بریده شدن نای دژخیمان بدست مردم . حکیم ارد بزرگ

اگر می خواهی برای حال و آینده مفید باشی از گذشته درس بگیر. ناپلئون

حتی بدون آشنائی و انتظار هم می توان یار دیگران بود. اسکار وایلد

برای مادر واژه ایی زیباتر از فداکار نمی توان یافت . حکیم ارد بزرگ

اگر از احساسات خود ناراضی هستید مرکز توجه خود و یا شیوه عملکرد خود را تغییر دهید ، تا بلافاصله تغییری در عواطف تان ایجاد شود . آنتونی رابینز

انتخاب های شما همگی از سر عشق خواهند بود . باربارا دی آنجلیس

اسطوره ها زاینده اند ! آنان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند . حکیم ارد بزرگ

مشتاق باشید که زندگی را همانگونه که هست ، بپذیرید. ویلیام جیمز

این همه پیغمبرها گفته اند که روح باقی می ماند و چنین و چنان می شود. اما هیچکس توجه نکرده که آیا روح ما قابل بقا هست یا نه ؟؟؟
شما را بخدا روح ما با این افکار پست و اندیشه هایی که از حدود معده و شهوت تجاوز نمی نماید آیا اگر از بین برود بهتر نیست ؟!؟ . موریس مترلینگ

چیزی را که ما نمی توانیم بفهمیم ضد و نقیض زندگی انسان است.
زیرا از یک طرف طبیعت یا خدا انسان را آفریده که حتما مرتکب گناه می شود و از طرف دیگر به ما می گویند که هر کسی که مرتکب گناه گردید در جهان مجازات خواهد دید !!!
بهتر این بود که از روز نخست ما را طوری می آفریدند که قدرت ارتکاب گناه را نداشته باشیم . نه آنکه ما را بیافرینند و بعد کیفر بدهند !!! . موریس مترلینگ

بوی خوش بهشت در سخن زنان و مردان پاک نهاد جاریست . حکیم ارد بزرگ

تفاوت میان ایستایی و پویایی با قدرت تصمیم گیری مشخص می شود . اراده خود را قوی سازید! کافی نیست که به خود فشار بیاورید بلکه باید خود را در حالتی مصمم قرار دهید. آنتونی رابینز

شما این توان را دارید که زندگانی ای سرشار از عشق و رضایت بیافرینید . باربارا دی آنجلیس

تا وقتی که من و شما دارای مغز هستیم محال است که بتوانیم دانائی خداوند را با اختیار خودمان در زندگی وفق بدهیم!
یعنی همینکه ما گفتیم خداوند دانا و تواناست و همه کار را می توانست و می تواند بکند و قادر به پیش بینی همه چیز بوده و هست دیگر نمی توانیم بگوئیم که ما در کار خود اختیار داریم و هر چه دلمان بخواهد خواهیم کرد!
زیرا هر فکری که شما برای امروز و یا آینده بکنید و هر کاری را که امروز و یا در آتیه انجام بدهید قبلا از طرف خدا پیش بینی شده و اگر پیش بینی نمی شد و او قادر نبود که وقایع آینده را ادراک نماید خدا نبود و همین که پیش بینی کرد ناچار آن کار اتفاق خواهد افتاد ودیگر اختیار از دست شما خارج است!
تمام وسائل و کتابهائی که علمای مذهبی در این خصوص نوشته اند و خواسته اند که موضوع آزادی انسان را با علم وتوانائی خداوند وفق بدهند جز یک سلسله کلمات پوچ و میان تهی چیزی نیست و فاقد معنی می باشد!
انسان در یک صورت می تواند در این جهان اختیار داشته و هر چه دلش می خواهد بکند و آن در صورتی است که خداوند یعنی کسیکه دانا و توانای مطلق است وجود نداشته باشد! و همین که این دانا و توانای مطلق وجود داشت دیگر من و شما اختیار نداریم و تمام کارها بدست او انجام می گیرد!
کسانیکه بین خدا و جهان فرق میگذارند و عقیده دارند که این دو باهم متفاوت هستند می گویند این جهان است که نادان و ناتوان می باشد و در نتیجه نمی تواند وقایع آینده ما را پیش بینی نماید بنابراین ما در جهان آزاد هستیم وهرچه دلمان بخواهد می کنیم !
ولی این اشخاص خود بخویشتن جواب رد می دهند زیرا همین که بین جهان و خداوند فرق گذاشتند لازمه اش این است که خداوند آفریننده جهان باشد و اگر جهان چیزی نمی داند خدا ناچار باید همه چیز را بداند وگرنه خدا نیست!
پس ما فرضا جهان را نادان بدانیم نمی توانیم خداوند را نادان بدانیم و او حتما دانای مطلق است و با این سمت و توانائی خویش تمام اعمال ما را برای همیشه مشاهده و پیش بینی نموده و چیزی را هم که او دید و پیش بینی کرد حتما اتفاق خواهد افتاد اعم از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم و به عبارت صریح ما در کارهای خود اختیار نداریم بلکه مجبور می باشیم! . موریس مترلینگ

این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت . حکیم ارد بزرگ

چنانچه به خورشید نگاه کنی ، سایه ای نخواهی یافت . هلن کلر

خداوند برای ما نیکی و شادی را پسندیده است این ماییک که از میان هزاران شادی به دنبال حاشیه غمگین شادی ها می رویم . فرانک

عشق به مراتب بزرگتر و فراتر از جاذبه ی فیزیکی و جسمانی ای است که نسبت به شخص دیگری در خود احساس می کنیم . عشق حتی به مراتب فراتر از ایمان به آرمان و غایتی برتر یا علاقه شور و اشتیاق نسبت به روابط ، کار یا حتی خانواده است . باربارا دی آنجلیس

اگر از شما بپرسند که در این جهان در انتظار چه هستید چه پاسخ خواهید داد؟ اگر از اشخاص عادی باشید "که نود و نه درصد مردم از اشخاص عادی هستند" خواهید گفت که من دراین دنیا انتظار دارم که پس از مرگ مستقیما وارد بهشت شده ودر حالی که عمر جاویدان خواهم داشت تا پایان عالم اغذیه لذیذ بخورم و از لذت عشق و شهوت برخوردار شوم و آهنگ های طرب انگیز بشنوم و … ولی غافل از این هستید که پس از رفتن در بهشت و داشتن عمر و جوانی همیشگی که هرگز دچار خزان پیری و بیماری نخواهید گردید دیگر از خوردن و نوشیدن و خوابیدن و شهوترانی لذت نخواهید برد و بزودی زندگی یک نواخت بهشت شما را خسته و کسل خواهد کرد زیرا چیزی که در این دنیا خوردن و خوابیدن و غیره را برای شما لذت بخش کرده ترس از مرگ و از دست دادن این لذات است و روزی که این لذات جاوید شد یعنی مرگ برای شما وجود نداشت همه چیز عادی خواهد گردید! در جای دیگر گفته ام که اگر شما را به بهشت ببرند پس از یکسال اقامت کسل شده و از در بهشت خارج گردیده و در جستجوی نقطه دیگری هستید که تغییری در زندگی شما بدهد!!! . موریس مترلینگ

فرمانروای بزرگ مردم خویش را در هیچ کجای دنیا از یاد نمی برد و همیشه پناه آنان است . حکیم ارد بزرگ

ما نباید از حرکات و گفتار یک دیوانه حیرت کنیم . زیرا بیست و چهار ساعت شب و روز مشغول تماشای دیوانگی و حرکات بی رویه طبیعت هستیم و انگار که ما بر طبیعت برتری داریم زیرا خود را در قبال او عاقل می بینیم.
اما اول باید منتظر بود که بفهمیم اساس دنیا بر عقل استوار است یا جنون ؟؟؟ و به عبارت دیگر آیا عقل هم یکی از نواقص زندگی ماست که با توسل بدان می خواهیم کشتی زندگی حقیر و ناچیز خود را به ساحل نجات برسانیم و یا برعکس ,عقل یکی از امتیازات ماست ؟!؟!؟!
زیرا ممکن است عقل هم یکی از نواقص زندگی ما باشد و برای موجودات عالی تر هیچ معنی نداشته باشد.
مثلا عقل شما می گوید که وسط کوره کارخانه آهن گدازی نروید زیرا خاکستر خواهید شد.ولی موجود عالی تری که بیم از آتش ندارد و حتی چندین میلیون درجه گرمای کره خورشید را تحمل می کند به استدلال عقلانی شما می خندد و با چشم حقارت به شما می نگرد و تفرج کنان از وسط کوره آهن گدازی عبور می نماید . موریس مترلینگ

شکست نتیجه خودداری از انجام عملی ( مثلاٌ زدن یک تلفن ، رفتن یک کیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است. آنتونی رابینز

هر چه بیشتر عشق و شور زندگی را از خود ابراز کنید ، برای دیگران مقاومت ناپذیر تر خواهید شد و آن ها کمتر می توانند شما را نادیده بگیرند . باربارا دی آنجلیس

از تصاویر و اشکال مختلف خداوند یگانه شکلی که تا اندازه ای به فهم ما نزدیک می باشد بی پایان بودن اوست و ما از صفات خداوند فقط همین یکی را تا اندازه ای می فهمیم و باقی صفات و اشکال او برای ما مجهول می باشد !!! . موریس مترلینگ

گاهی اوقات مرگ بازی غایم موشک دارد. به این طریق که ناگهان از گوشه ای به در آمده گریبان شخصی را که هیچ به مرگ فکر نمی کرد می گیرد و او را با خود می برد. این است یکی از تفریحات او !!! . موریس مترلینگ

فرمانروای دانا می داند ، هیچ ندای با کُشتن خفه نمی شود . حکیم ارد بزرگ

من بعضی از اشعار شعرای ایرانی را در ترجمه های فرانسوی خوانده ام و بعضی از ابیات فریدالدین عطار نیشاپوری تاثیر زیادی در من کرده است. فریدالدین در یکی از اشعار خود می گوید :
"خداوندا اگر چه گناهکار هستم و خود را درخور مجازات می بینم. لیکن از درگاه تو ناامید نیستم برای اینکه می دانم که اگر من در این جهان بر طبق پیروی از طبیعت خود رفتار کرده ام تو در آن جهان نسبت به من بر طبق طبیعت خود رفتار خواهی نمود."
انصاف بدهید که آیا از آغاز زندگی بشر تاکنون در جهان چیزی گفته شده است که از حیث عمق معنی بالاتر از این گفته عطار نیشاپوری باشد و به این اندازه امیدبخش باشد ؟؟؟ . موریس مترلینگ

اگر ما صد مرتبه باهوش تر و چیز فهم تر از این بودیم دنیایی که به نظر ما می رسد چندان شباهتی به دنیای کنونی نداشت و اگر هزار مرتبه از این چیز فهم تر بودیم تفاوت دنیایی که به نظرمان می رسید با این دنیا زیادتر می شد . زیرا دنیا جز خود ما و جز آنچه در خود می بینیم و از خود می فهمیم چیز دیگری است!!!
حتی خدا هم که عین هستی است نمی تواند نیستی را به وجود بیاورد . همانگونه که آفریننده قادر نیست پایان خود را ببیند زیرا اگر پایان خود را می دید آنوقت بی پایان نبود . موریس مترلینگ

فرمانروایان تنها پاسخگوی زمان حال خویش نیستند آنها به گذشتگان و آیندگان نیز پاسخگویند . حکیم ارد بزرگ

ما هیچ دلیلی در دست نداریم که بتوانیم وجود فهم و شعور را در سنگ و درخت و غیره منکر بشویم و در این صورت بعید نیست دنیاهائی وجود داشته باشد که در آنها سنگ ها و سایر جمادات مثل ما زندگی کنند و بلکه زندگی فکری آنها از ما بالاتر باشد . موریس مترلینگ

از خود می پرسیم که اگر مرگ تغییرات کنونی را به ما نمی داد یعنی جسم ما را فاسد و متلاشی نمی کرد و در پایان مبدل به یک اسکلت زشت و وحشت آور نمی شدیم و در عوض بعد از مردن جسم ما مبدل به یک گل سرخ زیبا میشد آیا این همه که امروز برای روح خود مشوش هستیم آن موقع هم مشوش میشدیم؟؟؟
هر کس که این پرسش را از خود بنماید پاسخ منفی خواهد داد و خواهد گفت که چون مبدل به گل سرخ خواهم شد برای روح خود بیمناک نیستم.
پس معلوم میشود قسمت اعظم وحشت ما ناشی از ملاحظات جسمانی است . موریس مترلینگ


برگرفته از :
http://2ba2.com/literature/words-of-elders/4956/%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D9%BE%D9%86%D8%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85

سایت انجمن علمی برق دانشگاه آزاد واحد خرم آباد

Posted: 20 Nov 2011 10:22 AM PST


پدر حکمت اردیسم (Orodism) حکیم ارد بزرگ می گوید :



جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .


برگرفته از :
http://gselectronic.ir/Forum/viewtopic.php?p=3752

جامعه مجازی ایرانیان دلداران : اردیسم

Posted: 20 Nov 2011 10:21 AM PST

مکتب اردیسم با عرض پوزش از پرسپولیسیهای محترم لطفآ بخودتون نگیرین

مكتب ارديسم:
تانیا تفرشی می نویسد: از خیابان گلگون وارد خیابان جردن شدم تصمیم دارم شیرینی تهیه کنم در ورودی قنادی دختری حدودا 18 یا 19 ساله را می بینم که او هم برای تهیه شیرینی آمده!! لباسهای شیک و سرخ رنگی به تن دارد با خنده از او می پرسم: از تیم پیروزی چه خبر؟!
می گوید : چرا پیروزی؟
می گویم : خوب مگر به خاطر تیم محبوبت سرخ پوش نشدی؟
می گوید : نه! من فوتبال را دوست ندارم.

در حالی که سفارش شیرینی را به متصدی فروش قنادی می دهیم می پرسم پس چرا سرخ پوشیدی ؟
می خندد و می گوید : به خاطر آنکه من يك اردیست هستم (تلفظ انگلیسی اش می شود Orodist).

می گویم : اردیسم چیست؟
می گوید : فلسفه ایی هست که به انسان ارزش شادی را یادآوری می کند.

جالبه من تا به حال در مورد اردیسم چیزی نمی دونستم. از او می خواهم چند دقیقه ایی از اردیسم برایم صحبت کند با خوشرویی قبول می کند و می گوید: اردیسم دارای هشت اصل هست، این هشت اصل به ما می گوید که باید شاد، آزاده، قانع، انتقاد پذیر، گریزان از گوشه نشینی، پاک زیست، رعایت كننده ادب و در نهایت میهن دوست باشیم. می گوید: هر کسی با هر مرام و اندیشه ایی می تواند یک اردیست هم باشد.

می گویم: اردیسم از کجا بوجود آمده؟ آیا در اروپاست و حالا به ایران آمده؟
می گوید: نه اردیسم بر اساس اندیشه های ارد بزرگ در کتاب سرخ ایجاد شده است.
می گویم: پس لباس سرخ شما به خاطر نام کتاب سرخ است . می گوید: نه. به خاطر نشان دادن ارزش شادیست، سرخ، رنگ هیجان و شادی است اولین اصل فلسفه اردیسم می گوید اگر پایکوبی و شادی نباشد، جهان را ارزش زیستن نیست .

می گویم: من چند کتاب از سخنان بزرگان دارم که در آنها صحبتهای ارد بزرگ هست آیا منظور شما همان است
می گوید: بله همینطوره، اندیشمند و متفکر بزرگ ایرانی.

امروز در نت در مورد اردیسم تحقیق کردم خیلی جالب بود الان مدام به لباس های قرمزم فکر می کنم و این که شاید بهتر باشد لباس های سرخ جدیدی بخرم ...


برگرفته از :
http://www.deldaran.com/01/member/2952/blog/view/17649--/

شبکه اجتماعی جامعه مجازی ما

Posted: 20 Nov 2011 10:21 AM PST




ارد بزرگ: جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است.

برگرفته از :
http://ma.myparsi.com/view/post:167821

انجمن شماره 1 شیروان : نامداران شیروان

Posted: 20 Nov 2011 10:21 AM PST


نابغه جهانی شیروان : حکیم ارد بزرگ Hakim Orod Bozorg


حکیم ارد بزرگ ( فیلسوف و متفکر جهانی شیروان )

فلسفه جهانی اردیسم ( Orodism Philosophy ) بر اساس اندیشه های او شکل گرفته و در ( کتاب سرخ ) مجموعه سخنان حکیمانه اوست . حکیم ارد بزرگ دارای هواخواهان بسیار زیادی در سطح کشورهای منطقه بخصوص کشورهای فارسی زبان تاجیکستان و افغانستان است . بسیاری از مقامات و شخصیتهای نامدار این کشورها از دوستداران او محسوب می شوند . در افغانستان گفته می شود شهید احمدشاه مسعود از دوستان قدیمی حکیم ارد بزرگ بوده است . احمد شاه مسعود می گوید : من و ارد بزرگ زاده یک سرزمین بزرگ هستیم .
و بی نظیر بوتو نخست وزیر پیشین پاکستان می گوید : ما با کشورهای منطقه و بخصوص ایران ، اساطیر ، فرهنگ و تاریخی مشترک داریم من هم همانند بزرگانی نظیر "اقبال لاهوری" و "ارد بزرگ" تمایل دارم کشورهای ما بر اساس فرهنگ و ریشه های مشترک هر روز بیشتر از پیش به هم نزدیک شوند .
حکیم ارد بزرگ ، بزرگترین افتخار تاریخ شیروان محسوب می شود و الگوی بسیاری از جوانان دانش پژوه شهر ماست .



علمی (نظیر مخترعین مهندسین ، پزشکان و...)

دکترابراهیم معین ( دارای دو مدرک دکترا در شیمی و استاد دانشگاه در آمریکا )
دکتر جوان ( دكتراي فيزيك، استاد دانشگاه تهران، طراح و رئيس يكي از بخش هاي زلزله شناسي كشور )
دکتر بهمن بهلولی (فوق دکترای مکانیک خاک)
دكتر ستاره مميشي خانلق ( عضو هيئت علمي و استاديار گروه كودكان در بخش عفوني بيمارستان مركز طبي كودكان )
پرفسور حمید شیروانی(معمار و شهر ساز استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در استانیسلاوس )
دکترنصرت ا..هدایت پور(متخصص فيزيولوژي )
پرفسور اسماعیل حسین زاده ( اقتصاددان و استاد ارشد دانشگاه دریک در آمریکا از 1988 تاکنون)
احمد عوض‌پور (نو آور )
فرهاد اکبري (نو آور )
دکتر سینا کاظمیان (دکترا در رشته عمران گرایش پی و خاک در حال حاظر در کوالالامپور دردانشگاه تدریس می کند)



سیاستمداران شیروان

عبدالرضا رحمانی فضلی
مرحوم محمد حسین شرکاء
مرحوم ناصر حسین زاده
محمدكاظم صبوری
عباس کاظمی
سیاح



خیرین شیروان

دکتر محمود رحمانی
احمد كاظمی
عزیزاله نوری دلدار ( عضو انجمن حمایت از زندانیان و عضو انجمن حمایت از بیماران کلیوی )



مدیران ( مدیران بومی و غیر بومی که برای شیروان زحمت کشیده اند)

دکتر رحمانی
وجه الله خدمتگزار ( فرماندار كرج و معاون استاندارتهران، معاون بهزيستي كشور، مديركل ثبت احوال خراسان بزرگ و فرماندار قوچان و فعلا ناظر پروژه تونل توحيد تهران )
علي مصافي ( معاون ثبت احوال خراسان بزرگ، مديركل ثبت احوال مازندران، فرماندار بابل، فرماندار نيشابور، معاون اداري مالي استانداري خراسان شمالي )
بازرگان اميري ( فرماندارشيروان،فرماندارتايباد )
اسماعیل متینی شیروان ( مستشار وزیر نفت )
آدينه محمد سويدانلويي ( رئيس آموزش وپرورش خواف، فرماندارخواف وفرماندارسرخس )
حسن فرهادي ( رئيس آموزش وپرورش شيروان، معاون فرماندار مشهد، فرماندارخواف )
علي شعباني باغان ( مديركل عشايري سيستان و بلوچستان، فرماندار فريمان ، فرماندار خاش ، مشاور استاندار سیستان وبلوچستان ، مدیر کل دفتر استانداری سیستان وبلوچستان ، مدیر کل امور اتباع خارجی استان سیستان وبلوچستان ، معاونت شهرداری زاهدان ، مدیرکل دفتربرنامه ریزی وگردشگری سازمان میراث فرهنگی کشور )
غلامرضا ابراهيمي مقدم ( رييس دانشگاه پيام نور واحد شيروان )
غلامعلي فرهادي ( رئيس دانشگاه آزاد شيروان )
فرهاد فرهادي ( اولين رئيس دانشسراي شيروان )
پيرزاده ( مديركل سابق اجراي احكام ديوان عدالت اداري )
حسين زحمت كش توپكانلو ( فوق ليسانس رياضي محض ازدانشگاه تهران ومعاون آموزشي دانشگاه آزادگرگان )
عزيزالله نوري ( اولين و قديمي ترين رئيس هلال احمر و اداره بيمه شيروان )
فيصل حسني ( قائم مقام پيام نوركشور،رئيس سابق پيام نوربيرجند ومعاون اداري مالي پيام نوركشور )
تبارك سبحاني ( مديركل كميته امدادخراسان شمالي )
رضاداورپناه ( مديركل اموراداري ومالي استاند اري خراسان شمالي )
علي آرميده ( مديركل بيمه خدمات درماني خراسان شمالي )
عبدالرضاعزيزي ( مديركل سابق بهزيستي خراسان شمالي )
بابايان ( مديركل فني حرفه اي خراسان شمالي )



صنعتگران و کارآفرینان

مهندس همتی
اسماعیل عزیزی
حسن ترخاصی



مورخین و پژوهشگران

اسماعیل مقیمی ( تالیف جغرافیای تاریخی شیروان )
کلیم الله توحدی (حرکت تاریخی کرد به خراسان )



موسیقی و نوا (نظیر آهنگسازی ، نوازندگی ، خوانندگی و...)

استاد على گل افروزگلیانی
استاد حسين ولى‌نژاد(حسین بخشی)
استاد حسين ربيعى
استاد زال رستمی (دوتار ساز و پدر علی بابا رستمی )
استاد علی بابا رستمی
استاد لطفعلی خان سرحدی (استاد رحیم خان بخشی)
استاد رحیم خان بخشی هنامه ای(سلطان دوتار)
استاد گلچهره عزیزی ( بانو شیروانی )
استاد خان محمد آدینه پور
استاد خلیل یوسفی
استاد آقا جان عطائی
استاد قربانعلی دستیار
استاد علی اصغر اسلامی
علیرضا اسلامی
علی اصغر قربانی
استاد شیخ بابا (مدیحه سرا و نوازنده دوتار )
استاد خسرو حداد
رستم مهرگان
روشن گل افروز
فريد ايماني
شهاب نطاق
حسن تایانلوبیک
محمد رمضاني
حسين ولي‌نژاد
شعبان اسلامی
علی باقری



ورزش ( نظیر بازیکنان ، دست اندرکاران باشگاهی و مدیریتی ورزش و حامیان مالی ورزش شیروان )

منوچهر لطیف (اولين داور بين‌المللي کشتي و اولین کشتی نویس ایران و برگزار کننده مسابقات کشتی چوخه )
مجید مجید نیا ( سرپرست تیم هیات والیبال شیروان )
حسین طلوعی ( رئیس هیئت والیبال شهرستان شیروان )
ابراهیم متینی شیروان ( رئیس سابق هیات کوهنوردی شیروان و مدیر ورزشی هیات کوهنوردی برق منطقه خراسان رضوی )
مصيب اكبرزاده ( حامی ورزش )
عباس کاظمی ( حامی ورزش )
ایوب حسنی ( کوراش )
پیل پا (ورزشکار )
اعظمی (ورزشکار )
علي خالق زاده (کشتی گیر)
اسماعيل نجاتيان (کشتی گیر)
موسي لطيفي (کشتی گیر)
رضا رجب‌زاده (کشتی گیر)
حميدرضا ابيري (کشتی گیر)
امير حسيني (کشتی گیر)
محمد صفایی ( بازیکن جوان والیبال )
احمد ذوالفقاري ( بازیکن جوان والیبال )
نجف قوي‌هيكل ( کشتی با چوخه )
حمزه حيدري ( کشتی با چوخه )
عباس نيك‌سرشت ( کشتی با چوخه )
يحيي برومند ( کشتی با چوخه )



نویسندگان ( نظیر نویسندگان رمان ، داستان کوتاه ، مقالات اجتماعی در نشریات و سایت های اینترنتی )

استاد صفر مرادي ( نويسنده و تهيه كننده ي بلندآوازه ي صداوسيما وتهيه كننده برنامه هاي راديويي چشمه ساران،فريادها وحكايت هاي گذران دردهه ي50 به بعد )
شادروز اماني ( نويسنده كتابهاي چوخه پوشان نامدار ومرزداران شمال خراسان )
دکتر بهرام زاده
محمد سیاح ( جامعه شناس و نویسنده مقالات اجتماعی و مدیر سایت افق شیروان )
احمد فرخي
محمدکریم صابری (نويسنده، پژوهشگر و محقق در حوزه علوم کتابداري و اطلاع رساني)



کشاورزان و دامداران ( کشاورزان و دامداران نمونه شیروان)

علی کاظمی(عضو هیأت مدیره مجمع ملی خبرگان کشاورزی ایران و عضو هیأت مدیره آببران خراسان بزرگ)
علی دامن خورشید ( کشاورز نمونه علوفه و ذرت . عزیزاله نوری دلدار کشاورز نمونه صیفی جات در سال 1384.1385 )
عزیزاله نظام خواه ( کشاورز برتر خراسان در چغندر کاری )
آذرخش رحمانیان(عضو هیأت مدیره آببران خراسان بزرگ)
مهدی محمودیان(مدیر نمونه سال 71 کشورو رییس خبرگان کشاورزی خراسان شمالی)
محمد باقری(گندمکار نمونه کشوری)



شاعران
قدرت الله شریفی ترکی
هیوا مسیح
اسماعیل حسین پور
امان الله جعفرزاده
حمیده براتزاده
کلیم الله توحدی
عزیزالله رفعت
احمد علي نيا
غلامرضا محمدي
علي طلوعي
محمدحسين ظهيريان
عزيزعلي انصاري
اعظم ثابتي
صفيه كوهي
ليلا حكاك
عصمت جلاليان بردر
محمدرضامنصوري
گوهر ریخته گر زاده
فریبا ا... وردی زاده
علی اکبر جعفرزاده باغان



هنرهای تجسمی و هنرهای دستی و سنتی

مرحوم مصطفی رحمتی ( خوشنویسی )
مهدي عباسيان ( خوشنویس )
دانایی ( خوشنویس )
شکوفه نادری (عکاس )
زهرا آشفته ( گرافیست )
سعيد رضواني ( گرافیست )
ولی قلیچی (عکاس)
عبدالرضا جدی ( عکاس ،فیلمبردار،مستند ساز،قالی باف )
علی رحیمی ( خوش نویس )
محمد مهرابی ( گرافیست ) مقام کشوری
خسرو حداد ( دوتار ساز )
بیگ زاده اوغاز ( خوش نویس )



نمایش ، سینما و انیمیشن

سعید توکلیان ( انیماتور و داور بین المللی انیمیشن )
آذر نظری ( انیماتور )
مرحوم محمود زارعی ( نمایش )
شهید امانی ( نمایش )
رمضانی (بازیگری)



گوناگون (نام داران شیروان)

خانم مهدی پور (تک رقمی کنکور)
راضيه اسماعيل زاده ( جوان برگزیده سازمان جوانان جمعيت هلال احمر کشور)
سليم برات زاده ( جوان برگزیده سازمان جوانان جمعيت هلال احمر کشور)
نیما مردانی (تک رقمی کنکور)
امین السادات طالبی (تک رقمی کنکور و دارنده دو مدال در المپیاد ریاضی دانشجویی در ایران و دومدال المپیاد ریاضی دانشجویی جهانی در کشورهای بلغارستان و مجارستان)
احمد فرخی (برگزیده سومین جشنواره کتاب سال دانش اموزی ، برگزیده سومین جشنواره کتاب خوانان و کتاب داران برتر کشور ، راه یافته به مرحله کشوری در جشنواره جوان خوارزمی)



برگرفته از :
http://shirvan2.lifeme.net/t487-topic#4033
http://shirvan2.lifeme.net

انجمن دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق تهران (شهید عباسپور)

Posted: 20 Nov 2011 10:20 AM PST

مایکل جکسون ایران دوست:دی

عبدالله عبداللطیف که مسئولیت چندین بار پذیرایی از مایکل جکسون (سلطان موسیقی پاپ آمریکا / ۱۹۵۸- ۲۰۰۹) در هنگام اقامت او را در بحرین بر عهده داشت هم اکنون در اسپانیا زندگی می کند . او از آغاز درگیری مایکل جکسون و پسر دوم پادشاه بحرین می گوید : مرحوم مایکل جکسون با شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه روابط گرم و صمیمانه ایی داشتن قرار بود مایکل جکسون چندین آهنگی که پسر پادشاه ساخته بود را بخواند .

شب پیش از آخرین سفر مایکل به بحرین ، پسر شاه به ویلای محل اقامتش آمد حالت طبیعی نداشت و کاملا مشخص بود مشروبات الکلی زیادی مصرف کرده است . سه زن بدکاره همانند همیشه همراهش بودند پسر شاه دستان مایکل را گرفته بود می گفت بیا تا برقصیم و مایکل فقط تماشایش می کرد و البته می شد تعجب را در چشمانش دید . پسر شاه می رقصید چندین میز و صندلی وارونه شد و جام های شیشه ایی بسیاری بر روی زمین افتاد و شکست . مایکل جکسون از ویلا بیرون رفت . پسر شاه بر روی مبلی ولو شد ساعتی که گذشت شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه به مایکل جکسون گفت : می خواهی کجا بروی ؟ جایی بهتر از اینجا هم هست ؟
آقای جکسون نگاهی به ظاهر آشفته و به هم ریخته پسر شاه کرد و گفت : بله هست .
پسر شاه صورتش را جلو آورد و گفت : کجا ؟
مایکل جکسون هم مختصر گفت : ایران
شیخ عبدالله بن حماد آل خلیفه غضب ناک شد و پرسید : ایران ؟!
مایکل جکسون سرش را به جهت تایید تکان داد و این جمله حکیم ارد بزرگ را گفت : ایران سپیده دم ، تاریخ است .
پسر شاه عصبانی شده بود اما چیزی نمی گفت .
مایکل جکسون رو به من کرد و در حالی که با دستش پسر شاه را نشان می داد گفت : از ایران برای این آقا صحبت کن ، همان چیز هایی که به من می گفتی .
آقای جکسون نمی دانست با این جمله اش ، من مجبور می شوم برای همیشه از ترس خاندان آل خلیفه کشورم را رها کنم . فردای آن روز پنهانی بحرین را ترک گفتم . از بانکیم ثانکی وکیل پسر شاه شنیدم که پس از آن شب دیگر روابط مایکل جکسون و عبدالله بن حماد آل خلیفه درست نشد و در نهایت به دادگاه و شکایت از سوی پسر شاه انجامید . مایکل جکسون تمام آهنگ های او را پس فرستاد و گفت من بر روی این آهنگ ها کار نمی کنم .
در چندین سفری که مایکل به بحرین داشت من برایش از ایران ، سرزمین اصلی بحرینی ها سخن گفتم از مشاهیرش و مکانهای تاریخی اش ، برایش جملات حکیم ارد بزرگ و از اشعار حکیم فردوسی می گفتم . مایکل جکسون به من چندین بار گفت : تو مرا عاشق ایران کردی ...


برگرفته از :
http://www.pwuts.com/forum/showthread.php/3293-%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84-%D8%AC%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%DB%8C

سایت پی سی پارسی : جهان دیگر

Posted: 20 Nov 2011 10:20 AM PST




مطمئن هستم داستانی که از "حکیم ارد بزرگ" رو براتون نقل قول می کنم بیشترین تغییر رو در نوع نگاهتون به مرگ ایجاد می کنه ازتون خواهش می کنم اگر دچار بیماری افسردگی هستین این مطلب رو نخونین تنها کسانی بخونن که بر خودشون مسلط هستند حکیم ارد بزرگ پدر فلسفه اردیسم هست این شما و این داستان جهان دیگر :
سالها می گذرد درختان بارها و بارها بارور می شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .
هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می زند .

باید آن را دید
باید به راز هرپاسب آزادی پی برد
آیا آن نیز همانند زمین است ؟
آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می کنند ؟
هرپاسبی که گفته می شود صدها برابر زمین است .
دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .
"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .
پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .
او خواهد رفت برای آنکه با پیامی نو باز گردد .
دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .
در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .
کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می گوید : چهار سال زمان می برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می گردی ۲۱ ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان ۱۰۰۰ سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .
و اینچنین ، زمانی نمی گذرد که کیهان پیما به پرواز در می آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می شود .
دو سال می گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر های بسیاری می بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می آورد . دستگاه ها نشان می دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می شود . احساس می کند بر روی زمین گام بر می دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت های خام ساخته شده است مردمی را می بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .
مرد جوانی به سوی پری می آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می گوید پری از دیوار پایین می آید . مرد دست پری را می گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می شود همانند پرده سینما که در درون آن می توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می بیند ، می خندد ، مرد جوان دست پری را رها می کند و پری به درون پرده پرتاب می شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می بیند آنها پری را در آغوش می کشند و می گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟
پری می گوید : اینجا کجاست ؟
پدر و مادر پری می گویند : اینجا زمین است .
پری می گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می کنید ؟
پدر می گوید : دخترم همه ما هنگامی که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .
پری می گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !
مادر می گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .
پری می گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می گوید .
پدر پری می گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می آورد پرده ایی باز می شود پری لبخند می زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می گیرند .
پیرمرد دستان پری را می گیرد و می خندد و می گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟
پری جریان را باز می گوید .
پیر مرد می گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی که اینجا می رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .
پیرمرد سکوت می کند و ادامه می دهد : به آسمان بنگر

شگفت آور است آسمان نور باران است
پیر مرد می گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .
سکوت می کند و با پریشانی به پری می گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها ۲۴ ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می بوسد پدر و مادرش را در آغوش می گیرد و می گرید و در بین شیون هایش از سختی های دوری از آنها می گوید .
پدر مادر دستان پری را می گیرند و می گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می یابند .
پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می گویند .

دو سال دیگر بر پری می گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی که پری از پلکان کیهان پیما پایین می آید با خود می گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !…


برگرفته از :
http://www.p30parsi.com/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%e2%80%9c%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%e2%80%9d.html

سایت راسخون : بانک پیامک

Posted: 20 Nov 2011 10:20 AM PST

زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ


برگرفته از :
http://www.rasekhoon.net/sms/show-6227.aspx

انجمن توپترینها : زنــدگــی چیست...!؟ (هـم انـدیـشـی)

Posted: 20 Nov 2011 10:20 AM PST

زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش مییابد. آنین نین


زندگی مانند نقش و نگارهای قالی ایرانی است که زیبا هست ولی درک معنای آن مشکل است . آلدوس هاکلی


زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ


زندگی من همواره چون فاجعه ای بوده است که هرگز اتفاق نیافتاده بود !!! . أوئستین وویک


زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد. بودا


زندگی هوس یکی شدن برای عشق ورزیدن که توی جمع باشی و هم کلامی برای خودت پیدا کنی. یکی که مکمل عشقت باشه وکاملش کنه. قرار نست که اون حتما موافق جنست باشه، قراره که عاشق باشه وهمدل باشه . بنجامین دسریل


زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایست که دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنی که آنرا امتحان کرده باشی!!! . بیورنست یئرن


زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر. جبران خلیل جبران


زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن. جان دیوئی


زندگی چیست ؟ یک مزبلۀ کثیف ، یک قتلگاه فجیع ، یک دارالمجانین بزرگ که تا کنون تحت هیچ قانون منظمی اداره نشده است . ویر


زندگی مانند لبخند ژوکوند است، در نظر اول به روی بیننده تبسّم می کند، امّا اگر در او دقیق شوی می گرید . ژری تایلر


زندگی تراژدی است برای آنکسیکه احساس میکند و کمدی است برای آنکه میاندیشد.ژان دلابرویر


زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای می نهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید . جبران خلیل جبران


زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است. رابنیندرانات تاگور


زندگی با عشق هرگز تیره نیست. لئو بولیسکا


زندگی بدون موسیقی اشتباه است . فردریش نیچه


زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد. فررد هاند هاین


زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!! . فرد هند فاین


زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست. مارک اورل


زندگی خواب است و عشق رؤیای آن . موسسه


زندگی بازیچۀ دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید از ان استفاده کرد و مغتنمش شمرد . مارون


زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست. مالرو


زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست. مارک تواین



برگرفته از :
http://tooptarinha.com/forum/showthread.php?tid=28441

انجمن دوستان هومن تنها

Posted: 20 Nov 2011 10:20 AM PST

عزرائیل در تاکسی !

دوستی می گفت می خواهم داستان واقعی برایت تعریف کنم و گفت:

مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه ، مسافر صندلی جلو میشینه

یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه : آقا منو میشناسی ؟

راننده میگه : نه

در این زمان راننده برای یک مسافر خانم که دست تکان میده نگه میداره

خانومه عقب میشینه

مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی ؟

راننده میگه : نه. شما ؟

مسافر مرد میگه : من عزرائیلم

راننده میگه : برو بابا هالو گیر آوردی ؟

یهو خانومه از عقب به راننده میگه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین ؟!!!

راننده تا اینو میشنوه شوکه میشه ترمز میزنه و از ترس فرار میکنه .

بعد زنه و مرده با هم ماشینو میدزدن… نمی دونم چرا ، اما با شنیدن این داستان ناخودآگاه یاد این جمله حکیم ارد بزرگ افتادم : در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند .


برگرفته از :
http://homan.rozblog.com/Forum/Catgory/99/Post/402

انجمن کارآفرینی

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST

پندهای فرهیختگان و بزرگان در باب سبک زندگی



شکست نتیجه خودداری از انجام عملی ( مثلاٌ زدن یک تلفن ، رفتن یک کیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است. آنتونی رابینز

هر چه بیشتر عشق و شور زندگی را از خود ابراز کنید ، برای دیگران مقاومتناپذیر تر خواهید شد و آن ها کمتر می توانند شما را نادیده بگیرند . باربارا دی

آنجلیس

کمک به همگان ، عشقی است که به برجستگان کمک می کند راه های سرفرازی را بیابند . ارد بزرگ

قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم .روچستر

مردم موفق امروز کودکان جثور دیروز بوده اند . دیسرائیلی

سعادت مانند توپ فوتبال است وقتي از ما دور مي شود دنبال آن مي دويم ووقتي مي ايستد با يك ضربه آنرا از خود دور مي سازيم .شاتو بريان

زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش مییابد. آنین نین

زندگی مانند نقش و نگارهای قالی ایرانی است که زیبا هست ولی درک معنای آن مشکل است . آلدوس هاکلی

زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ

زندگی من همواره چون فاجعه ای بوده است که هرگز اتفاق نیافتاده بود !!! . أوئستینوویک

زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد. بودا

زندگی هوس یکی شدن برای عشق ورزیدن که توی جمع باشی و هم کلامی برای خودتپیدا کنی. یکی که مکمل عشقت باشه وکاملش کنه. قرار نست که اون حتما موافقجنست باشه، قراره که عاشق باشه وهمدل باشه . بنجامین دسریل

زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایستکه دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنیکه آنرا امتحان کرده باشی!!! . بیورنست یئرن

زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر. جبران خلیل جبران

زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن. جان دیوئی

زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای مینهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید . جبران خلیل جبران

زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است. رابنیندرانات تاگور

زندگی با عشق هرگز تیره نیست. لئو بولیسکا

زندگی بدون موسیقی اشتباه است . فردریش نیچه

زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد. فررد هاند هاین

زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!! . فرد هند فاین

زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست. مارک اورل

زندگی بازیچۀ دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید از ان استفاده کرد و مغتنمش شمرد . مارون

زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست. مالرو

برگرفته از :
http://forum.kar-afarini.ir/showthread.php?t=413

سایت joljol.com

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST

اس ام اس فلسفی با ارزش از بزرگان دنیا

……………… اس ام اس فلسفی …………………

انسان های بزرگ ، در باره عقاید سخن می گویند انسان های متوسط ، در باره وقایع سخن می گویند انسان های کوچک ، پشت سر دیگران سخن می گویند

……………… اس ام اس فلسفی …………………

تو زندگی به هیچ چیز زیاد اعتماد نکن حتی سایه ات ، که جاهای تاریک تنهات می ذاره

……………… اس ام اس فلسفی …………………

فرمانروایان با تجربه از همان چشمه ایی می نوشند که مردم را سیراب می کند . . . (حکیم ارد بزرگ)

……………… اس ام اس فلسفی …………………

اگر نیـت یک ساله دارید ، برنج بکارید اگر نـیت ده ساله دارید ، درخت بکارید اگر نـیت صد ساله دارید ، آدم تربیت کنید

……………… اس ام اس فلسفی …………………

گاهى خوردن لگدى از پشت ، برداشتن گامى به جلو است

……………… اس ام اس فلسفی …………………

چارلی چاپلین میگوید:
آموخته ام که با پول میتوان خانه خرید_ولی آشیانه نه…….. میتوان رختخواب خرید_ولی خواب نه………… میتوان ساعت خرید_ولی زمان نه………… میتوان مقام خرید_ولی احترام نه……….. میتوان کتاب خرید_ولی دانش نه………. میتوان دارو خرید_ولی سلامتی نه…………. ومیتوان آدم خرید_ولی دل نه!!!؟؟؟

……………… اس ام اس فلسفی …………………

دوستانی که داری و انان را ازموده ای با قلابهای فولادین به جان و دل خود پیوسته نگه دار. (شکسپیر)



برگرفته از :
http://www.joljol.com/%d8%a7%d8%b3-%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d8%b3-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%d8%b1%d8%b2%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%86%db%8c%d8%a7.html

سایت کرکان بندرانزلی : سخنان ارزشمند بزرگان جهان

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST



اُرد بزرگ : تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است .

امیل زولا : بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند .

اُرد بزرگ : تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نیست ، برسان روشنایی .

آندرو متیوز : تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آنها وحشت داریم.بنابراین اگر از تنهایی بترسید تنهایی را برای خود به ارمغان می آورید. اگر از بدهکار بودن بترسید به احتمال زیاد با تمام زیر و بم آن آشنا خواهید شد. اگر از دستپاچگی و پریشان حالی واهمه داشته باشید همان را تجربه خواهیدکرد. این، روش زندگی برای تشویق ما انسانها به رشد کردن است.

جورج ولز : شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است .

جواد فاضل : آرزوهای ما ، امید های ما ، عشقها و هوسها و حتی وفای ما هم موجی بیش نیستند که بر می خیزند و رشد می کنند و بالا می روند و بالاخره نقش زمین می شوند و در کرانه های زندگی لای شنها و ریگها فرو می روند .

بزرگمهر : خرد در نظر گاه مردمان آزاده و نیکخو جهان پر از شادی و شکوه می نماید . بهره خردمندان و امید واران همیشه شادکامی است .

فردریش نیچه : زمستان بدون بهار قلب عاشق شکست خورده است.

نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .

جمالزاده : چون نیک بنگری دنیا و مافیها را چون ترازویی خواهی یافت که سنگش کرسنگی و پاره سنگش شهوت است . پر کردن معده و خالی کردن کیسۀ شهوت جذر و مد این قلزم بی نام و ننگ هزار رنگی است که نامش زندگی است .


برگرفته از :
http://karkan.ir/post-1753

جامعه مجازی زنجانی ها : سخنان ماندگار

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST


بزرگواری ، بی مهر و دوستی بدست نمی آید . ارد بزرگ

برگرفته از :
http://zanjanblog.com/view/post:35323



در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . اُرد بزرگ

برگرفته از :
http://zanjanblog.com/view/post:35401



تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند . ارد بزرگ

برگرفته از :
http://zanjanblog.com/view/post:35331

فیس بوک ایرانی ها | فیس بوکی ها

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST


افکار عمومی جایگاه آدمها را مشخص می کنند نه بر تخت نشینان . . . حکیم ارد بزرگ


برگرفته از :
http://www.facebookiha.com/farsi/view/post:1877543

نتایج جستجو در سایت فیس بوکی ها را هم ببینید :
http://www.facebookiha.com/index.asp/search/tab:posts/ptypes:link,image,video,file,comments/s:%D8%A7%D8%B1%D8%AF+%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

سایت : شیروان - انجمن شماره 1 شیروان

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST

حزب وطن افغانستان و ادامه حمله به "بزرگ شیروان"

این روزها حزب مارکسیستی ، کمونیستی وطن افغانستان مدام به شخصیت "بزرگ شیروان" (حکیم ارد بزرگ) می تازد جدید ترین مقاله به قلم وليد طرزی بود که آنقدر دشنام و ناسزا گفته بود که هر جوری سعی کردم آماده اش کنم برای اطلاع رسانی ، نشد که نشد برایتان مطلبی در همین ارتباط از سایت ماندانا می گذارم :

حزب وطن افغانستان بدنبال چیست ؟
حزب وطن افغانستان با شاکله ایی از نیروهای ورشکسته کمونیست ازبک در افغانستان سعی در بروز و ظهور دوباره دارد با سقوط دولت غیر مردمی نجیب الله در سال 1371 خورشیدی عملا این حزب منحل شد نیروهای این حزب بعضا از افغانستان گریخته و یا به جمع هواداران ژنرال دوستم پیوستند . طی سال های گذشته نیروهای ازبک حزب وطن سعی دوباره ایی را آغاز نموده اند تا بتوانند دوباره به عرصه قدرت بازگردند .
آنچه آنها را دلسرد کرده است عدم رغبت عمومی نسبت به آنهاست . شعارهای کمونیستی خود را به شعارهای دموکراتیک و بعضا لیبرالیستی تغییر دادند اما باز هم پاسخی نگرفتند .
مردم افغانستان حزب وطن را ریشه گرفته از سازمان مخوف "خاد" می دانند چون موسس آن یعنی محمد نجیب الله در سال 1358 خورشیدی سمت ریاست سازمان استخباراتی رژیم کمونیستی کارمل (خاد) را تا شش سال بر عهده داشت در طی این سالها نجیب الله در زندانهای مخوف کابل مشغول شکنجه و بازجویی مبارزین راه آزادی افغانستان بود .
با این سابقه تیره حزب وطن نمی تواند در بین مردم افغانستان جایی برای خود باز کند از این روی با کمک همان شم سازمان سابق استخباراتی رژیم دست نشانده شوری سابق در حال اجرای سناریوی مخوف و خطرناک دیگری می باشد .
آنها از طرفی خود را طرفدار صلح معرفی می کنند و از طرفی شهید صلح افغانستان شهید برهان الدین ربانی را به مضحکه می گیرند .
آنها از طرفی خواستار گفتگو با همه گروههای سیاسی افغانستان هستند و از طرفی جنبش شمال افغانستان را زیر مجموعه نظام ایران و پشتون ها را به پاکستان منتسب می کنند .
آنها سعی تمام دارند که بین ایران و پاکستان بر سر افغانستان اختلاف افکنی کنند و مدام از هندوستان به نیکی یاد می کنند .
اگر برای هندوستان پایگاهی بخواهیم در بین نیروهای سیاسی متصور شویم مطمئنا آن پایگاه همین حزب وطن افغانستان است .
حزب وطن با تمام اقداماتش باز هم نتوانسته برای خود در افغانستان جایی باز کند از این رو به اقداماتی دست یازیده که بسیار عجیب است . این حزب می داند تا وقتی نام احمد شاه مسعود می درخشد جایی برای ستاره مفلوک آنها یعنی نجیب الله پیدا نمی شود برای همین تا می تواند مقالات متعدد در رد و حمله به شخصیت احمدشاه مسعود بوسیله قلم بمزدانی نظیر دکتر جلال بایانی و وليد طرزی می نویسد و در نهایت باز هم راه به جایی نمی برد برای همین نوک پیکان حمله خویش را به سوی حکیم ارد بزرگ فیلسوف ایرانی و از دوستان احمدشاه مسعود نشانه گرفته است تا بدین طریق با منتسب کردن احمدشاه مسعود به ایرانیان و اینکه او و همچنین حکیم ارد بزرگ در فکر تجزیه افغانستان و الحاق به ایران بوده اند بتوانند شکافی برای ورود به عرصه معادلات قدرت افغانستان بیابند .
البته مواردی که بر شمردم نمایه بیرونی این حزب بود . اما شاید بد نباشد نگاهی به نیمه پنهان این حزب هم بیفکنیم مثلا از نقش کمونیستها و حزب وطن در ترور شهید برهان الدین ربانی و یا از نقش این حزب در تجارت مواد مخدر به اروپا و آمریکا برای تامین هزینه های خود ، که این همه ، وقت و نوشته ایی دیگر می طلبد که در موردش خواهیم نوشت .

منبع :
http://iransarzaminpak.blogspot.com/2011/11/blog-post_35.html

برگرفته از :
http://shirvan2.lifeme.net/t488-topic#4034

سایت .:: IEMU ::.

Posted: 20 Nov 2011 10:19 AM PST



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .


برگرفته از :
http://iemu.ir/post-105.aspx

سایت ایران بیست : عسل یگانه

Posted: 20 Nov 2011 10:18 AM PST

کدامیک درست می گویند ؟ دکتر علی شریعتی و یا حکیم اُرُد بزرگ



http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/images/ali_shariati_5.jpg
http://tradea.org/uploads/o/orodism/1648.jpg




حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .



کدامیک درست می گویند ؟

دکتر علی شریعتی و یا حکیم اُرُد بزرگ



برگرفته از :
http://www.iran20.com/article.php?article_id=73752

شبکه اجتماعی مردمک mar2mak.ir

Posted: 20 Nov 2011 10:18 AM PST

حکیم #ارد بزرگ اندیشمند و فیلسوف #ایرانی است . - در سراسر نوشته های ارد بزرگ حس میهن پرستی و توجه ویژه به انسانیت و اخلاق دیده می شود. - تا کنون در دهها کتاب به اشکال گوناگون به طرح نظریات و افکار او پرداخته اند . - ارد بزرگ دو نظریه #مشهور دارد به نام های قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه . - نظریه قاره کهن حوزه تمدنی ایران را در قالب یک قاره جدید مطرح می‌کند قاره ایی از کشمیر و پامیر تا مدیترانه این قاره شامل بیست کشور می‌شود. تا کنون بحث‌های بسیاری برای تحقق این خواست انجام شده و همچنان ادامه دارد و صد البته بزرگترین مخالفین این نظریه تجزیه طلبان کشورهای این محدوده هستند چرا که آنها از روح همگرایی و نزدیکی کشورهای منطقه احساس خطر می‌کنند. ارد بزرگ جایگاه #ایران در قاره کهن را همانند یونان در اروپا می‌داند یعنی یک مادر فرهنگی بزرگ که بخش اصلی گنجینه #تاریخی و فرهنگی قاره را در خود دارد.




او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان یاد کرده‌است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می‌گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می‌نمودند برای تصاحب این سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر این قاره نهاده‌است) را می‌کشند. و او می‌گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده‌است. در نظریه قاره کهن ارد بزرگ قاره‌های آسیا و اروپا متجاوزین به حریم قاره کهن معرفی شده‌اند. قاره کهن از کوهستان پامیر و کشمیر آغاز و تا مدیترانه ادامه می‌یابند و ۲۰ کشور در داخل آن قرار می‌گیرند . کشورهای قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال غربی هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، جنوبی ترین بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا جنوب اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان در قاره کهن جای می گیرند . برای مطالعه متن کامل نظریه قاره کهن اینجا کلیک کنید .

- نظریه کهکشان اندیشه
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی مارشال مک لوهان کانادایی است او با دلایل مستدل ثابت می‌کند جهان رو به انفجار اندیشه‌های گوناگون است. ارد بزرگ پیش بینی نموده که تعداد وبلاگها و سایتها بزودی چندین برابر جمعیت کل جهان بشود و برای هر سئوالی دهها راه حل پیدا می‌شود که بعضا مغایر هم هستند .

او رشد ترجمه داده‌ها را باعث تشدید جریان حاضر می‌داند و در نهایت معتقد است رستاخیز و انقلابی در صحنه اندیشه در حال شکل گیری است. و در آخر بر این اصل پای می‌فشارد که ایرانیان بخاطر پیشینه سترگ و بزرگشان و همچنین خلاقیت و نو آوری در صحنه اندیشه می‌توانند پاشاهان آینده این کهکشان باشند.


برگرفته از :
http://mar2mak.ir/view/post:546470

سایت انجمن شماره 1 شیروان

Posted: 20 Nov 2011 10:18 AM PST

نام حکیم ارد بزرگ یا به قول ما شیروانی ها "بزرگ شیروان" یاد آور هم گرایی منطقه ایی 20 کشور حوزه تمدنی ایران باستان است (1). از طرفی بسیاری حکیم را به جملات و سخنان پند آموز می شناسند از این رو طرف دیگر سکه وجود حکیم ارد بزرگ خرد ، حکمت و اندیشه والاست .

تعدادی از مشهورترین جملاتی که در مورد حکیم ارد بزرگ تا کنون بیان شده است را تقدیمتان می کنم :


احمد شاه مسعود می گوید :
من و ارد [حکيم ارد بزرگ ايراني] زاده يک سرزمين بزرگ هستيم .



بی نظیر بوتو می گوید :
ما با کشورهای منطقه و بخصوص ایران ، اساطیر ، فرهنگ و تاریخی مشترک داریم من هم همانند بزرگانی نظیر "اقبال لاهوری" و "ارد بزرگ" تمایل دارم کشورهای ما بر اساس فرهنگ و ریشه های مشترک هر روز بیشتر از پیش به هم نزدیک شوند .



دکتر شبرنگ عطایی (پژوهشگر و محقق افغانستان) می گوید :

ارد بزرگ اسطوره عصر درعرصه وحدت دوباره فرهنگ والای پارسی درمنطقه است . پارسی زبانان امروز بیشتر از هر وقت بوجود شخصیت هایی چون ارد در ایران و شکوه شهید گشته احمد شاه مسعود در افغانستان که دوست و همفکر ارد بزرگ بود ضرورت دارند .دولت ها و مردم فرهنگ دوست ارین باید نظریه های این دو شخصیت تاربخ عصر حاضر را در عمل پیاده کنند.



شکوهه عمرانی (فعال اجتماعی کشور سوییس ، شاعر و مترجم کتاب آرمان نامه ارد بزرگ به زبان فرانسوی) می گوید :

اندیشه ها و افکار ارد بزرگ بسیار متعالی است و امیدوارم روزی خواسته های وی در مورد همگرایی ، اتحاد و حقوق تاریخی به مرحله ی اجرا در آید و آنروز روز سربلندی و غرور هر فرد ایرانی و وطن دوست خواهد بود و بازگشت ایران به عظمت و شکوه دیرین و بازیابی جایگاه واقعی خویش در دنیا . بسیار خوشوقتم که موفق به ترجمه ی بخشی از سخنان ارد بزرگ گردیدم .



اليان ايژن هير (رئیس انجمن هنری ارت کلوب و رئیس انجمن دفاع از منافع منطقه ی شامپل در ژنو) می گوید :

در بین سخنان ارد بزرگ ، هنگامیکه از صلح و هارمونی برای همگان صحبت می کند بيشتر بر دلم نشسته است .



نیما اسماعیل پور (شاعر ، پژوهشگر و مولف کتاب رهایی بی نقص) می نویسد :

بزرگمردی که کلامش از خردی ناب و خالص سرچشمه می گیرد و ھمیشه سعی دارد از زھدان ھستی رازی تازه و با طراوت به دنیا آورد تا به ادراک آدمی تفکری درست و پویا ھدیه کند که این خاصیت بزرگان تاریخ است نکتهء بسیار مھم در سخنان این بزرگوار این است که کمترین و یا شاید ھیچ تناقضی در گفتار وی مشاھده نمی کنیم بی شک پشت پردهء این افکار پرسشگری ھای بسیاری نھفته است که به گفته خود او پرسشگری حس کودکانه ای است که تا پایان زندگی باید ھمراھش داشت .
آدمی تنھا زمانی دربند رویدادھای روزمره نخواھد شد که در اندیشه ایی فراتر از آنھا در حال پرواز باشد . "ارد بزرگ" ...
اندیشه پروازگر است جایی فرودش آوریم که زیبایی خانه دارد . "ارد بزرگ"



امیر همدانی (جامعه شناس و گردآورنده کتاب آرمان نامه ارد بزرگ) می گوید :

از هنگامی که با اندیشه های ارد بزرگ آشنا شده ام ، بی اغراق تاثیر گذارترین شخصیت زندگیم بوده است . نظریاتی همچون قاره کهن و کهکشان اندیشه او ، مرا از چالش درونی ام جدا ساخت و هر روز بیشتر مشتاق شناخت اندیشه هایش شدم .



فرزانه شیدا (سراینده مقیم کشور نروژ و نویسنده کتاب یازده جلدی بُعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ) می گوید :

چیزی که انسان نیازمند آن در طول راه سفر عمر خویش است و در درون « خویش» خود همواره در این باور زندگی میکند که امید و آرزو را می توان رنگی از حقیقت داد و بر اساس خواسته های زندگی خود گام برمی دارد و در راه سرنوشت انسان می بایست فانوس وچراغی از سخنان *ارد بزرگ ,این عالم بزرگ اندیشه را در سیاهی های دنیای ناشناخته ای که به شناخت آن نیازمندیم به همراه داشته باشد وحتی کلمه به کلمه ی آنرا به خاطر و دل بسپارد و هر کجا در جائی و منطقه ای از زندگی دچار سستی و نا امیدی شد به مرور دوباره ی افکار و ایده های ارد بزرگ بنشیند چرا که تمامی این جملات طلائی و این پندهای زّرین به «معرفت انسانی »در میدان خرد یک به یک , جنبه علمی و کاربردی ثابت شده ای را در علوم پایه زندگی داراست و بر این اساس می توان «*ارد بزرگ را اسطوره راه و اندیشه » نامید.



دکتر شهناز خاتمی (پزشک ایرانی مقیم اتریش) :

ده سال از آشنایی من با فلسفه و اندیشه حکیم ارد بزرگ می گذرد ، در مورد آراء و نظرات ایشان مقالات بسیاری نوشته ام پس از این مدت ، به این نتیجه رسیده ام که ظرفیت معنایی واژگان ایشان بسیار عمیق تر از حد توان یک فرد و یا حتی یک تیم مختصص برای شرح و بسط می باشد . حکیم ارد بزرگ را آیندگان بسیار بیشتر از ما خواهند شناخت و به وجودش افتخار خواهند کرد همانگونه که امروز ما به حکیم فردوسی ، ابوعلی سینا و یا حکیم خیام نیشابوری افتخار می کنیم .



مسعود اسپنتمان (پژوهشگر و نویسنده کتاب میهن نامه ی ارد بزرگ) می نویسد :

درباره ی اُرُد بزرگ، گفته ھا بسیارند و ناگفته ھا، بسیارتر
اُرُد بزرگ از آن دسته اندیشمندان است که ریشه ھای بالندگی میھنی خویش را به درستی میشناسد. سپس دل شما را نشانه گرفته و درست به ھمانجا میزند. اُرُد شما را با آنچه از آن برآمده اید آشنا میسازد، روانتان را با خاک میھن می آمیزد و در برآیندی با آسمان آن، عشق به ایران را در ھستی تان روان میسازد.
اُرُد یگانه است؛ این گفته را باور دارم، به سادگی، چون اُرُد، دومی ندارد. او راھی را برگزیده که آمیخته با اسطوره ھا از زمان و زمین فراتر میرود؛ و در این بی زمانی و بی زمینی، تردستی ھایی میکند که شعبده نیست.
اُرُد دلاورانه، ریش سفیدان را به جایگاه برین برمیکشاند و بر دیوانسالاران واپسگرا نفرین میفرستد. او بیش از ھمه ی ما میداند که باختری بودن و خاوری بودن با بھتر بودن یکی نیست، که این را به تجربه و با کار دریافته است ... اُرُد بزرگ ھنوز ھست، با ما می ماند و خواھد ماند، شاید تا ھمیشه؛ پس چه لزومی دارد که زیر تیغ تشریح، اندیشه ای چنان تنومند چون اندیشه ھای اُرُد را واکاویم و از پی و رگ آن نمونه برداریم. شاید بھتر باشد تا با او روان شویم و از چشمه ی زلال اندیشه اش، نھال خویشتن خویش را آبیاری کنیم ...



یاسمین آتشی (مورخ ، داستان نویس و رییس بنیاد جهانی ارد بزرگ) می گوید :

در مورد اندیشه ها و افکار ارد بزرگ مطالعات فراوانی داشته ام و به شخصه فکر می کنم ایشان بزرگترین متفکر حال حاضر ایران هستند . صدها جمله از ایشان را در حافظه دارم و سعی می کنم با جملات حکیمانه اشان وجه معنایی داستانهایم را بالا ببرم .


------------------------------------------
(1)- نظریه قاره کهن :
حوزه تمدنی ایران را در قالب یک قاره جدید مطرح می‌کند قاره ایی از کشمیر و پامیر تا مدیترانه این قاره شامل بیست کشور می‌شود. تا کنون بحث‌های بسیاری برای تحقق این خواست انجام شده و همچنان ادامه دارد و صد البته بزرگترین مخالفین این نظریه تجزیه طلبان کشورهای این محدوده هستند چرا که آنها از روح همگرایی و نزدیکی کشورهای منطقه احساس خطر می‌کنند. ارد بزرگ جایگاه ایران در قاره کهن را همانند یونان در اروپا می‌داند یعنی یک مادر فرهنگی بزرگ که بخش اصلی گنجینه تاریخی و فرهنگی قاره را در خود دارد.

او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان یاد کرده‌است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می‌گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می‌نمودند برای تصاحب این سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر این قاره نهاده‌است) را می‌کشند. و او می‌گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده‌است. در نظریه قاره کهن ارد بزرگ قاره‌های آسیا و اروپا متجاوزین به حریم قاره کهن معرفی شده‌اند. قاره کهن از کوهستان پامیر و کشمیر آغاز و تا مدیترانه ادامه می‌یابند و ۲۰ کشور در داخل آن قرار می‌گیرند . کشورهای قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال غربی هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، جنوبی ترین بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا جنوب اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان در قاره کهن جای می گیرند .



برگرفته از :
http://shirvan2.lifeme.net/t486-topic#4032

تارنگار دانشنامه : سخنان یک بازیچه حزب وطن افغانستان و وليد طرزی

Posted: 20 Nov 2011 10:18 AM PST


استعمال بیشتر کلمه خراسان و حکیم ارد بزرگ و احمد شاه مسعود و امثالهم کار ستمی هاست. اگر افغانستان را میخواهید از همچو بر اسامی دست بردارید. اگر افغانستان ده پارچه شود بازهم ملیت های مختلفی در هر قسمت آن زنده گی می کنند. شما با آنها چه معامله خواهید کرد. بهتر است فکر ملیت پرستی و تفرقه افگنی را از سر دور کنید اگر افغان هستید. اگر افغان نیستید باز هم این آرمان را با خود بگور خواهید برد که یک ملیت را از صفحه هستی نا بود کنید. شوروی نتوانست ملیت افغان و پشتون را نابود کند و هتلر نتوانست یهود را پس شما که در برابر آنها پشه ی بیش نیستید.

به لحاظ خدا افکار جوانان تانرا منحرف نکنید برایشان وسعت نظر و تحمل دیگران را بیاموزید. امروز اروپا به یک کشور مبدل شده اما ما وشمای آله ی دست دیگران ولایت به ولایت خود را تقسیم می کنیم. ارد بزرگ و احمدشاه مسعود و خراسان بزرگ را فراموش سازید . بهتر است انرژی تانرا در دیگر فعالیت های سازنده صرف کنید.

بلال


هموطن صحبت کردن از احمدشاه مسعود و حکیم ارد بزرگ باعث افتخار و موهبت است عمیق تر باشید !

برگرفته از :
http://afghanistanhistory.blogfa.com/post-32.aspx

سایت 2ba2.com : حکیم ارد بزرگ Orod Bozorg

Posted: 20 Nov 2011 10:18 AM PST




ارد بزرگ در شهر مشهد بدنیا آمد پدر او محمد تقی و پدر بزرگش "بابا شرکاء" ( از بزرگان و ریش سفیدان شهر شیروان در خراسان شمالی ) بوده است . مادرش "فاطمه جاهد طبسی" است او فرزند یکی از خوانین ایل قشقایی شیراز است که پس از درگیریهای مشروطیت مدتی به شهر طبس می رود و فامیل خویش را به "جاهد طبسی" تغییر می دهد و در نهایت عازم مشهد می شود . شاید یکی از بیشترین انگیزهای فعالیت های اجتماعی او را عمویش "محمد حسین شرکا" ( از ریش سفیدان برجسته پیش از انقلاب در شهرستان شیروان ) بوجود آورده باشد هر چند حکیم ارد بزرگ بارها از استاد "محمد ابراهیم حمیدی" ( از چهره های شاخص فرهنگ و هنر کشورمان ) به عنوان استاد یاد کرده است .



- ارد بزرگ حکیم و فیلسوف ایرانی است .

- در سراسر نوشته های او حس میهن پرستی و توجه ویژه به انسانیت و اخلاق دیده می شود .

- در کتاب سرخ حکیم ارد بزرگ بر روی سه موضوع ارزش گذاری بیشتری شده است که عبارتند از : شادی ، آزادی و میهن . فلسفه و یا حکمت اردیسم ( ORODISM ) بر همین اساس شکل گرفته است .

در سایت لغت نامه دهخدا می خوانیم :
« ارد بزرگ ( به ضم ا) از مشاهیر برجسته معاصر ایران دارای نظریه قاره کهن و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه‌است. زادگاه وی شهر توس نو (مشهد ) می باشد ولی پدر وی از اهالی شیروان بوده است. کتاب آرمان نامه حاوی جملات حکیمانه اوست. او از دوستان نزدیک احمد شاه مسعود وزیر دفاع افغانستان بوده‌ است ارد بزرگ در آسیای میانه و بخصوص در بین مقامات و دانشگاهیان افغانستان و تاجیکستان هواداران بسیاری دارد.»

شهرت ارد بزرگ از دو بعد قابل طرح است نخست به خاطر نظریه قاره کهن اوست ، و دیگر سخنان و پندهای حکیمانه اش است که تقریبا در اکثر سایت های فارسی زبان دیده می شود .

اندیشه های او وجوه مختلفی دارند که قوی ترین وجه آن توجه ویژه اش به اخلاقیات و پاک زیستی انسان است . توجه ویژه ارد به اخلاقیات باعث نمی شود رازهای زندگی مدرن امروز را در نظر نگیرد ، فرآیند و بازده اندیشه خردگرایانه او موجب پیراستن ناراستی هاست .

حوزه فلسفه اجتماعی اش ریشه در سنت ایران باستان دارد می توان او را میهن پرست ترین اندیشمند صد ساله اخیر ایران دانست جایی که می گوید :

ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند .
و یا :
میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر .

در دیگر کشورهای فارسی زبان (افغانستان و تاجیکستان) اندیشه های ارد بزرگ خواستاران بسیار دارد . این مسئله به جوانان و محیط های دانشگاهی ختم نمی شود گاهی در بین سیاستمداران و افراد نام آشنای کشورهای آنها هم می توان کسانی را دید که به جهات مختلف به او دل بسته اند


برگرفته از :
http://2ba2.com/cultural/celebrities/6619/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-orod-bozorg


انجمن تفریحی آواکس چت : سخنان جنجالی حکیم ارد بزرگ و دکتر علی شریعتی در باره ی وطن!

Posted: 20 Nov 2011 10:17 AM PST

تجلیل حکیم ارد بزرگ از ایران و تاریخش درست است ؟ و یا بی اهمیت دانستن دکتر علی شریعتی ؟ کدامیک؟



حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .


برگرفته از :
http://www.avacs-chat.ir/showthread.php?tid=139

باشگاه دانشجویان سبزوار - وبلاگ محمد - حکیم ارد بزرگ یا دکتر علی شریعتی

Posted: 20 Nov 2011 10:17 AM PST

http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/images/ali_shariati_5.jpg
http://tradea.org/uploads/o/orodism/1648.jpg



حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس .


برگرفته از :
http://www.cloob-sttu.com/mohamadkhan19/blog/7748/

باشگاه دانشجویان سبزوار - وبلاگ محمد

Posted: 20 Nov 2011 10:17 AM PST

حکیم ارد بزرگ یا دکتر علی شریعتی


حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .


دکتر علی شریعتی : خلاصه ، این بازگشت خویشتن تاریخی که می گوییم بازگشت به گذشته گرایی نیست . بازگشت به کهنگی، به سنگ گرایی، بازگشت به جُل الاغ نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : شورانگیزترین عشق ، دلدادگی به میهن است .


دکتر علی شریعتی : اگر بازگشت به نژاد بشود ، راسیسم است ، فاشیسم است ، نازیسم است ، یک نوع شوینیسم احمقانه جاهلی است ، بازگشت به حصارهای تنگ نظرانه ی سنت پرستی است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به خطر می افتد .


دکتر علی شریعتی : به نژاد نمی خواهیم برگردیم ، به حصارهای بومی کلاسیک نمی خواهیم برگردیم و انسان را به پرستش خاک و خون نمی خواهیم برانیم .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...


دکتر علی شریعتی : اگر به خویشتن نژادی برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی نژادی دچار شده ایم و این یک بازگشت ارتجاعی است.

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .


دکتر علی شریعتی : آن خویشتن هخامنشی و باستانی و قدیم ما ، خویشتنی است که در تاریخ ، مورخین ... آن خویشتن را می توانند کشف بکنند ، بخوانند و بفهمند . ولی ملت ما آن خویشتن را به عنوان خویشتن حس نمی کند و قهرمانان ، شخصیت ها ، نبوغ ها ، و افتخارات و اساطیر آن دوره در میان مردم ما حیات و حرکت و تپش ندارد .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .


دکتر علی شریعتی : ما یک خویشتن باستانی داریم ، مال هخامنشی ، دوره ی ساسانی ، دوره ی اشکانی ، و دوره ی پیش از آن ها . آیا به آن ها برگردیم ؟ ...آن خویشتن خویش کهن است ، خویش قدیمی است . خویشتنی است که در تاریخ ثبت شده است . خویشتنی است که فاصله ی طولانی قرن ها پیوند ما را با آن ها گسسته است .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... آن خویشتنی است که زنده است . آن خویشتن ، خویش باستانی که بر اساس استخوان های پوسیده مبتنی است ، نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


دکتر علی شریعتی : بازگشت به خویشتن ... کلاسیسیسم مرده ی باستان شناسی نیست .

«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»



حکیم ارد بزرگ : ایران سپیده دم ، تاریخ است .


دکتر علی شریعتی : من نمی خواهم بگویم که هنر نزد ایرانیان است و بس



برگرفته از :
http://www.cloob-sttu.com/mohamadkhan19/blog/7748/

سایت : تک نوشت

Posted: 20 Nov 2011 10:17 AM PST

سالها می‌گذرد درختان بارها و بارها بارور می‌شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می‌گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .
هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می‌زند .
باید آن را دید
باید به راز هرپاسب آزادی پی برد
آیا آن نیز همانند زمین است ؟
آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می‌کنند ؟
هرپاسبی که گفته می‌شود صدها برابر زمین است .
دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .

"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .
پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .
او خواهد رفت برای آنکه با پیامی‌نو باز گردد .
دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .
در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می‌خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .

کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می‌گوید : چهار سال زمان می‌برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می‌گردی ۲۱ ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان ۱۰۰۰ سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل‌های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .

و اینچنین ، زمانی نمی‌گذرد که کیهان پیما به پرواز در می‌آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می‌شود .

دو سال می‌گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر‌های بسیاری می‌بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می‌آورد . دستگاه‌ها نشان می‌دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می‌شود . احساس می‌کند بر روی زمین گام بر می‌دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت‌های خام ساخته شده است مردمی‌را می‌بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .

مرد جوانی به سوی پری می‌آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می‌گوید پری از دیوار پایین می‌آید . مرد دست پری را می‌گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می‌آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می‌شود همانند پرده سینما که در درون آن می‌توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می‌بیند ، می‌خندد ، مرد جوان دست پری را رها می‌کند و پری به درون پرده پرتاب می‌شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می‌بیند آنها پری را در آغوش می‌کشند و می‌گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟
پری می‌گوید : اینجا کجاست ؟
پدر و مادر پری می‌گویند : اینجا زمین است .
پری می‌گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می‌کنید ؟
پدر می‌گوید : دخترم همه ما هنگامی‌که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .
پری می‌گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !
مادر می‌گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی‌نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می‌نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می‌کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی‌دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی‌دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می‌تواند همچون شبنمی‌کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می‌پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .

پری می‌گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می‌گوید .
پدر پری می‌گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می‌گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می‌آورد پرده ایی باز می‌شود پری لبخند می‌زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می‌گیرند .
پیرمرد دستان پری را می‌گیرد و می‌خندد و می‌گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟
پری جریان را باز می‌گوید .
پیر مرد می‌گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی‌که اینجا می‌رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می‌اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .
پیرمرد سکوت می‌کند و ادامه می‌دهد : به آسمان بنگر

شگفت آور است آسمان نور باران است
پیر مرد می‌گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .
سکوت می‌کند و با پریشانی به پری می‌گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها ۲۴ ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می‌شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می‌بوسد پدر و مادرش را در آغوش می‌گیرد و می‌گرید و در بین شیون‌هایش از سختی‌های دوری از آنها می‌گوید .
پدر مادر دستان پری را می‌گیرند و می‌گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می‌یابند .
پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می‌گویند .

دو سال دیگر بر پری می‌گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می‌کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی‌که پری از پلکان کیهان پیما پایین می‌آید با خود می‌گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !…

* هَرپاسپ : سیاره
* هرپاسبان : سیارات



برگرفته از :

http://taknevesht.com/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1/?utm_source=feedburner&utm_medium=feed&utm_campaign=Feed%3A+tknvsht+%28%D8%AA%DA%A9+%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%29

جامعه مجازی پی سی پارسی

Posted: 20 Nov 2011 10:17 AM PST

حکیم ارد بزرگ : عشق به میهن نشان پاکی روان آدمی ست .




برگرفته از :
http://my.pcparsi.com/view/post:763130

جامعه مجازی ایرانیان مردمک - مردمکـــ اولین موسسه فرهنگی مجازی فارسی

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST

ارد بزرگ کجایی که ببینی شیفتگان تو مطالب و پندهای تو را سرلوحه خویش قرار داده اند

1390/08/09 - 15:00 در ارد بزرگ اندیشمند تاریخ ایران




برگرفته از : پـــــارســـــــا
Parsa-MNet
http://mar2mak.ir/view/post:542753

انجمن كتابخانه آريا

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST





زندگی نامه و بیوگرافی ارد بزرگ :

ارد بزرگ ( "مجتبی شرکا" ) در شهر مشهد بدنیا آمد پدر او محمد تقی و پدر بزرگش "بابا شرکاء" ( از بزرگان و ریش سفیدان شهر شیروان در خراسان شمالی ) بوده است . مادرش "فاطمه جاهد طبسی" است او فرزند یکی از خوانین ایل قشقایی شیراز است که پس از درگیریهای مشروطیت مدتی به شهر طبس می رود و فامیل خویش را به "جاهد طبسی" تغییر می دهد و در نهایت عازم مشهد می شود . شاید یکی از بیشترین انگیزهای فعالیت های اجتماعی او را عمویش "محمد حسین شرکا" ( از ریش سفیدان برجسته پیش از انقلاب در شهرستان شیروان ) بوجود آورده باشد .
مسلما باید هر انسان برجسته ایی را استادی شاخص باشد . آنگونه که ارد بزرگ می گوید استاد "محمد ابراهیم حمیدی" (از دانشمندان و فرهیختگان معاصر) در بالندگی او نقشی بی مانند داشته است .
شُهرت ارد بزرگ از دو بعد قابل طرح است نخست به خاطر نظریه قاره کهن اوست ، و دیگر سخنان و پندهای حکیمانه اش است که تقریبا در اکثر سایت های فارسی زبان دیده می شود .
اندیشه های او وجوه مختلفی دارند که قوی ترین وجه آن توجه ویژه اش به اخلاقیات و پاک زیستی انسان است . توجه ویژه ارد به اخلاقیات باعث نمی شود رازهای زندگی مدرن امروز را در نظر نگیرد ، فرآیند و بازده اندیشه خردگرایانه او موجب پیراستن ناراستی هاست .
حوزه فلسفه اجتماعی اش ریشه در سنت ایران باستان دارد می توان او را میهن پرست ترین اندیشمند صد ساله اخیر ایران دانست جایی که می گوید :
ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند .
و یا :
میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر .
در دیگر کشورهای فارسی زبان (افغانستان و تاجیکستان) اندیشه های ارد بزرگ خواستاران بسیار دارد . این مسئله به جوانان و محیط های دانشگاهی ختم نمی شود گاهی در بین سیاستمداران و افراد نام آشنای کشورهای آنها هم می توان کسانی را دید که به جهات مختلف به او دل بسته اند بمانند .


خاطره ای از احمد شاه مسعود و ارد بزرگ :
این خاطره حکایت از روابط نزدیک این دو تن دارد که در طی سالهای تنهایی "احمد شاه مسعود" و ظهور و قدرت دو چندان طالبان ، که کابل ، هرات و مزار در اختیار طالبان و نیروهای متجاوز پاکستان بود . هر روز دهها بار مناطق اندک باقی مانده بمباران می شدند و در آن هنگامه ، که افکار عمومی می پنداشت شیر تنگه پنجشیر ( مسعود ) به زانو در خواهد آمد، و اندک نیروی مردم افغانستان هم قربانی سیاستهای آمریکایی دولت پاکستان و عربهای متجاوز امارات واقع شود .ارد بزرگ ، احمد شاه مسعود را مورد حمایت خویش قرار می دهد و چنانچه در آن خاطره می خوانیم احمد شاه به شدت تحت تاثیر روح بزرگ او قرار می گیرد. در این خاطره زیبا می خوانیم ارد بزرگ هدیه ای برای احمد شاه مسعود می فرستد .آن هدیه در واقع یکی از آثار هنرمندانه اوست. تابلویی فوق العاده زیبا ، با تمی شگفت انگیز ...در آنجا شیر سنگی است که پایش زخم برداشته و آهوی ظریف و کوچک ، گونه خویش را بر زخم گذاشته تا خون بیرون نزند ... این تشبیه و استعاره زیبا گویای درک عمیق ارد بزرگ از شرایط نه چندان مناسب احمد شاه مسعود را داشت . و در ادامه آن خاطره می خوانیم وقتی احمد شاه آن اثر را از پیک ارد بزرگ ، در طی مجلسی دریافت می کند شدیدا منقلب و دگرگون می شود و چهره آرام و متین او به هم می ریزد او در آن جا از خواب شب قبل خود به نزدیکانش سخن می گوید بله خوابی که از ارد بزرگ ، یک اسطوره می سازد و برای قوم افغان آشنایی دیرین می شود ...
احمد شاه می گوید "خواب می دیدم پایم در نبرد زخمی شده و در آن هنگامه تنهایی مردی با لهجه ایرانی می گفت احمد شاه ناراحت نباش ، تو فرزند ایرانی !! . و در ادامه می گوید آن مرد بزرگ بسرعت پایم را می بست تا جراحتم التیام یابد"
این خاطره زیبا از جهات گوناگون قابل ارز یابیست نگاه عمیق و مسئولیت شناس یک هنرمند را نشان می دهد.او خود می اندیشد ، احساس مسئولیت می کند و بدون آن که منتظر این و آن باشد دست به عمل می زند شاید امروز این خاطره با همان آدمهای اندکی که از آن خبر داشتند هیچ گاه گفته نمی شد و این راز همچون راز مرگ احمد شاه در دل تاریخ مدفون می شد ، اما! اما ارد مسئولیت خویش را پیش وجدان و آرمانهای خویش به انجام رسانیده است.او به هنر ایرانی به عنوان ابزاری می پردازد که می تواند قسمتی از خلقت انسانی که نیروی ست آسمانی ، را برای رهایی و کمال بشر بکار گیرد آثار او مادی نیستند و با نگاه مادی هم غیر قابل تفسیراند ، بقول دکتر مهرانفر برای شناخت ارد لازم است تائو ، فردوسی بزرگ و خیام فیلسوف را بشناسیم او از تائو لطافت و گذرایی و از فردوسی بزرگ هدف و آرمان مقدس و از خیام فیلسوف جهان فانی و بی ارزش را آموخته است.
احمد شاه مسعود به گفته یارانش در سفرها و منزلش در کنار قرآن دیوان حضرت حافظ را هرگز از خود جدای نمی کرد و ارادت خواصی به حافظ گرانمایه داشت .
اندیشمند و متفکر ایرانی که نظریات شگفت انگیز او موجب جلب و گرایش بسیاری از علاقمندان به علوم انسانی و بعضا علوم سیاسی شده است . ارد بزرگ به نوعی معمار است ، او از آینده ایی سخن می گوید که می تواند ایران را به جایگاه اصلی خود باز گرداند . شاید مهمترین نظریه او یعنی قاره کهن خود به تنهایی بتواند بیشترین تغییرات را در سطح روابط خارجی ایران و 19 کشور اطراف آن بوجود آورد . او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر منطقه ای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را می کشند . و او می گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است . و چین با شروع بحث جاده ابریشم بدنبال افکار استعماری است حال آنکه این جاده ، راه انتشار فرهنگ غنی ایران به شرق و غرب بوده است و نمونه آن افکار میترایزم و شاهنامه فردوسی ماست که هر دو را با جعل اسامی چینی ها از آن خود می دانند .
او به ساختارهای سیاسی کشورهای محدوده قاره کهن نظری ندارد او همه را دعوت به همگرایی می کند او با دلایل بسیار ثابت می کند اگر این 20 کشور دست در دست یکدیگر بگذارند ساختاری بسیار قدرتمندتر از اتحادیه اروپا خواهند یافت .

نقشی که ارد بزرگ برای ایران در قاره کهن قائل است نقشی فرهنگی و تاریخی نظیر یونان در اروپاست .
قاره کهن امروز اسیر آسیا و اروپاست .
تاریخ و فرهنگ در شرق به چین ختم می شود و در غرب به یونان .
یکی از وجوه جالب و بارز این نظریه ایجاد همگرایی بیشتر منطقه ایی است که خود موجب خلع سلاح تجزیه طلبان در سطح کشورهای منطقه می گردد .
ارد بزرگ با نظریه قاره کهن خود پرده از حقیقتی برداشته که تا کنون هیچ اندیشمندی به آن توجه نکرده بود .
یکی دیگر از ایده های او نظریه کهکشان بزرگ اندیشه است. که دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی است او با دلایل مستدل ثابت می کند جهان رو به انفجار اندیشه های گوناگون است و پیش بینی می نماید بزودی تعداد سایت های اینترنتی به چندین برابر جمعیت کره زمین برسند . او ثابت می کند جهان غرب با ابزار رسانه و اینترنت نمی تواند با تزریق فرهنگش یکپارچگی مورد نظر خویش را فراهم سازد .
با اینکه ایده های ارد بسیار جذاب است اما آنچه موجب شهرت روزافزون او گشته نصایح و پندهای حکیمانه اوست . پندهای او شامل تاکیدات مستمرش بر راستی ، احترام به ریش سفیدان ، پاسداشت اسطوره ها و میهن دوستی می گردد .
دهها مقاله و کتاب در مورد اندیشه های ارد بزرگ نگاشته شده است . بعضی او را علامه اقبال لاهوری عصر حاضر می دانند و عده ایی همپای فردریش نیچه در فلسفه و کسانی معتقدند جبران خلیل جبران امروز است . و البته جالب خواهد بود که بدانیم ارد بزرگ و جبران خلیل جبران هر دو در 17 دی ماه زاده شده اند.




منابع:
روزنامه ی ندای هرمزگان ،کتاب مهین نامه ی ارد بزرگ



برگرفته از : ariyanaz
http://www.aryapdf.com/forum/f455/%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-15999/


جامعه مجازی پی سی پارسی

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST

خوشرویی هدیه ای ست ، که کادو ندارد . حکیم ارد بزرگ


برگرفته از :
http://my.pcparsi.com/view/post:741308

شبکه اجتماعی قـم توییت

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST

در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . اُرد بزرگ


برگرفته از :
http://www.apadanet.ir/view/post:31359

جامعه مجازی پی سی پارسی

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST

من و ارد [حکیم ارد بزرگ ایرانی] زاده یک سرزمین بزرگ هستیم . احمد شاه مسعود


برگرفته از :
http://my.pcparsi.com/view/post:735128

سایت نیک صالحی : اس ام اس فلسفی( جملات کوتاه زیبا)

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST

فکر نو بسیار ظریف و حساس است ،با یک ریشخند کوچک می میرد و کنایه ای کوچک آن را بسختی مجروح می کند. هربرت اسپنسر



هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است .کارلایل



رایزنی که کار ، اجرایی می کند ، قابل اعتماد نیست . ارد بزرگ


آدم بی مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بی سرمایه است .پاسکال

بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. امرسون


آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند . ارد بزرگ

تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. لورنس دورل

سربر گریبان فرو بر، از دل خویش بپرس آنچه را که مى داند. شکسپیر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه بسیار گردن کشانی که به آنی دچار زبونی شدند . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نشانه مهارت، دانستن بیشترین ها در مورد کوچک ترین ها است . اچ لاسکى

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اولین گام در راه آگاهى، درک جهل است . بى پیماستر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رایزن کسی است که می تواند از درون پیچیده ترین مشکلات ، ساده ترین و بهترین راهها را بیابد . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداوندا، نمى توانیم از تو چیزى بخواهیم که تو نیازهاى ما را مى دانى، پیش از اینکه در ما پدیدار شود . جبران خلیل جبران

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فرهنگ رودخانه اى است به قدمت تاریخ. یونگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بی گمان اولین باژ ، آخرین باژ نخواهد بود . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آزادی ابر انسان تنها در صورتی واقعی است که در زمان فراشد و در ساختن آینده یی بر پایه گذشته عملی شود . فردریش نیچه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خوشبختی میان پرده بدبختی است . دن مارکی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بازده ساختار بیمار ، درد و سیاهی ست . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسی خردمند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به خاطر داشته باشید که امروز همان فردایی است که دیروز درباۀ آن نگران بودید . از خود بپرسید اقلاً این چیزی که درباره اش نگرانم به وقوع خواهد پیوست یا خیر ؟ . استرن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ هنجاری نمی تواند فراتر از جان بی گناهی باشد چه باژ باشد و چه غیر آن . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق حیات عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است . آلفونس کار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد . فردوسی خردمند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


در هستی جنبش حشرات هم چهار چوبی دارد . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


تجربه را بر روی رختخواب نرم معطر و متکای پر قو نمی توان بدست آورد . اوری پید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


زن همیشه سن خود را از تاریخ ازدواج حساب می کند ، نه تاریخ تولد . ارهارد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


اگر هنجار ها و کارآگان سست باشند همان بهتر که باژ را بدهی . ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


آدمی شاگردی است که درد و اندوه او را تعلیم می دهد و هیچکس بدون احساس این معلم قادر به شناسایی خود نیست . آلفرد دوموسه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


حیات خوابی است ، و محبت رؤیای آن . آلفرد دوموسه



گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
http://www.tanz.niksalehi.com/view/031412.php

شبکه اجتماعی jikjiku : سخنی از احمد شاه مسعود

Posted: 20 Nov 2011 10:16 AM PST


من و ارد [حکيم ارد بزرگ ايراني] زاده يک سرزمين بزرگ هستيم . احمد شاه مسعود



برگرفته از : mahak
http://www.jiku.ir/view/post:305788

شبکه اجتماعی jikjiku

Posted: 20 Nov 2011 10:15 AM PST

آغاز اُرُد ، پايان کسي نيست . آغاز ارد ، بهار انديشه يي ست که به آن وابسته است ، آن را خزان و زمستان نيست ، چون ميوه باغي ست در کام اُرُد هاي ديگر ... . حکيم ارد بزرگ


برگرفته از :
http://www.jiku.ir/view/post:305870

سایت فیس بوک : جهان دیگر

Posted: 20 Nov 2011 10:15 AM PST

حکیم ارد بزرگ می نویسد :

سالها می گذرد درختان بارها و بارها بارور می شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .

هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می زند .

باید آن را دید

باید به راز هرپاسب آزادی پی برد

آیا آن نیز همانند زمین است ؟

آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می کنند ؟

هرپاسبی که گفته می شود صدها برابر زمین است .

دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .

"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .

پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .

او خواهد رفت برای آنکه با پیامی نو باز گردد .

دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .

در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .

کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می گوید : چهار سال زمان می برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می گردی 21 ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان 1000 سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .

و اینچنین ، زمانی نمی گذرد که کیهان پیما به پرواز در می آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می شود .

دو سال می گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر های بسیاری می بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می آورد . دستگاه ها نشان می دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می شود . احساس می کند بر روی زمین گام بر می دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت های خام ساخته شده است مردمی را می بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .

مرد جوانی به سوی پری می آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می گوید پری از دیوار پایین می آید . مرد دست پری را می گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می شود همانند پرده سینما که در درون آن می توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می بیند ، می خندد ، مرد جوان دست پری را رها می کند و پری به درون پرده پرتاب می شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می بیند آنها پری را در آغوش می کشند و می گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟

پری می گوید : اینجا کجاست ؟

پدر و مادر پری می گویند : اینجا زمین است .

پری می گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می کنید ؟

پدر می گوید : دخترم همه ما هنگامی که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .

پری می گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !

مادر می گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .

پری می گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می گوید .

پدر پری می گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می آورد پرده ایی باز می شود پری لبخند می زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می گیرند .

پیرمرد دستان پری را می گیرد و می خندد و می گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟

پری جریان را باز می گوید .

پیر مرد می گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی که اینجا می رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .

پیرمرد سکوت می کند و ادامه می دهد : به آسمان بنگر

شگفت آور است آسمان نور باران است

پیر مرد می گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .

سکوت می کند و با پریشانی به پری می گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها 24 ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می بوسد پدر و مادرش را در آغوش می گیرد و می گرید و در بین شیون هایش از سختی های دوری از آنها می گوید .

پدر مادر دستان پری را می گیرند و می گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می یابند .

پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می گویند .

دو سال دیگر بر پری می گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی که پری از پلکان کیهان پیما پایین می آید با خود می گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !...

* هَرپاسپ : سیاره

* هرپاسبان : سیارات


برگرفته از :
http://www.facebook.com/pages/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1/278965395468735

شبکه اجتماعی فیس بوک ایرانی ها - فیس بوکی ها - فیس بوک فارسی

Posted: 20 Nov 2011 10:15 AM PST


همواره تنهایی ، توانایی به بار می آورد . اُرد بزرگ



برگرفته از :
http://www.facebookiha.com/farsi/view/post:1831045

سایت www.jokes.nega.ir : داستان کوتاه “جهان دیگر”

Posted: 20 Nov 2011 10:15 AM PST

dastan amozande داستان کوتاه جهان دیگر

مطمئن هستم داستانی که از "حکیم ارد بزرگ" رو براتون نقل قول می کنم بیشترین تغییر رو در نوع نگاهتون به مرگ ایجاد می کنه ازتون خواهش می کنم اگر دچار بیماری افسردگی هستین این مطلب رو نخونین تنها کسانی بخونن که بر خودشون مسلط هستند حکیم ارد بزرگ پدر فلسفه اردیسم هست این شما و این داستان جهان دیگر :
سالها می گذرد درختان بارها و بارها بارور می شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .
هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می زند .
باید آن را دید
باید به راز هرپاسب آزادی پی برد
آیا آن نیز همانند زمین است ؟
آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می کنند ؟
هرپاسبی که گفته می شود صدها برابر زمین است .
دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .
"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .
پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .
او خواهد رفت برای آنکه با پیامی نو باز گردد .
دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .
در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .
کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می گوید : چهار سال زمان می برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می گردی 21 ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان 1000 سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .
و اینچنین ، زمانی نمی گذرد که کیهان پیما به پرواز در می آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می شود .
دو سال می گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر های بسیاری می بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می آورد . دستگاه ها نشان می دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می شود . احساس می کند بر روی زمین گام بر می دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت های خام ساخته شده است مردمی را می بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .
مرد جوانی به سوی پری می آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می گوید پری از دیوار پایین می آید . مرد دست پری را می گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می شود همانند پرده سینما که در درون آن می توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می بیند ، می خندد ، مرد جوان دست پری را رها می کند و پری به درون پرده پرتاب می شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می بیند آنها پری را در آغوش می کشند و می گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟
پری می گوید : اینجا کجاست ؟
پدر و مادر پری می گویند : اینجا زمین است .
پری می گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می کنید ؟
پدر می گوید : دخترم همه ما هنگامی که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .
پری می گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !
مادر می گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .
پری می گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می گوید .
پدر پری می گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می آورد پرده ایی باز می شود پری لبخند می زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می گیرند .
پیرمرد دستان پری را می گیرد و می خندد و می گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟
پری جریان را باز می گوید .
پیر مرد می گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی که اینجا می رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .
پیرمرد سکوت می کند و ادامه می دهد : به آسمان بنگر

شگفت آور است آسمان نور باران است
پیر مرد می گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .
سکوت می کند و با پریشانی به پری می گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها 24 ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می بوسد پدر و مادرش را در آغوش می گیرد و می گرید و در بین شیون هایش از سختی های دوری از آنها می گوید .
پدر مادر دستان پری را می گیرند و می گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می یابند .
پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می گویند .

دو سال دیگر بر پری می گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی که پری از پلکان کیهان پیما پایین می آید با خود می گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !…


برگرفته از :
http://jokes.nega.ir/?tag=%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

سایت دلشکسته - میکروبلاگ اجتماعی دلشکسته دات کام

Posted: 20 Nov 2011 10:15 AM PST

فرمانروایان بی خرد ، مردم را شاگرد خویش می پندارند . ارد بزرگ


برگرفته از :
http://delshekaste.com/view/post:9294379

سایت فیس بوک : حکمت جهانی اردیسم World Wisdom Orodism

Posted: 20 Nov 2011 10:14 AM PST

حکمت اردیسم برای نسل جوان امروز جذابترین فلسفه محسوب می شود این فلسفه در عین حالی که خصوصیت های اخلاق سنتی و ارزش های مربوط به آن را داراست شفافیت و درخشش خاصی برای زندگی مدرن امروز نیز در خود دارد .
اردیسم همان گونه که می گوید :

تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم .

بر این باور است که :

اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست .

بسیاری از سنت گرایان رقص و بزم را تا سر حد گناه ! ، شرم آور می دانند حال آنکه حکیم ارد بزرگ در کتاب سرخ ، شادی و پایکوبی را عین زندگی می داند . نسل خسته امروز با پیوستن به فلسفه اردیسم خود را از بسیاری از محدودیت هایی که با سرشت انسانی در تضاد است می رهاند و بدنبال آزادی بیشتر است همان چیزی که در فلسفه اردیسم اینگونه بیان می شود : زندگی بدون آزادی ، شرم آور است .

شادی و پایکوبی گناه نیست شادی و پایکوبی عملی غیر اخلاقی نیست موسیقی شراب و سحر و جادو نیست . این باور اشتباه در اندیشه اردیسم تا سر حد شکنجه گر بشریت معنی و مفهوم می یابد . و این گونه است که حکیم ارد بزرگ می گوید : آنکه شادی را پاک می کند ، روان آدمیان را به بند کشیده است .

اردیسم تابوی پلید بودن شادی را می شکند و به جوانان می گوید : زندگی ، پیشکشی است برای شاد زیستن .

فلسفه اردیسم شادی را گناه نمی داند از دیدگاه این فلسفه غم گناه است و غم نابود کننده روان بشر است و غم با سرشت انسانی سازگاری ندارد . این باور حکیم ارد بزرگ رهبر اردیست های جهان است که می گوید :
«کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند .
آنکه ترانه زاری کشت می کند ، تباهیدن زندگی اش را برداشت می کند .
از مردم غمگین نمی توان امید بهروزی و پیشرفت کشور را داشت .»

فلسفه اردیسم ، حکمت شاد بودن است ، شادی آگاهانه و بینا و از این جهت می گوید : شادی کجاست ؟ جای که همه ارزشمند هستند .




برگرفته از :
http://www.facebook.com/pages/%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%B3%D9%85-World-Wisdom-Orodism/280009022011642

سایت گلزار کرج

Posted: 20 Nov 2011 10:14 AM PST

شاگرد معمار ، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است. روزی برای سلمانی به راه افتاد دید سلمانی مشغول است و کسی را موی کوتاه می کند. فرصت را مناسب شمرده و باز از هنر خویش بگفت و اینکه کسی قدر او را نمی داند و او هنوز نتوانسته خانه خوبی برای خویش دست و پا کند. به اینجای کار که رسید کار سلمانی هم تمام شد. مردی که مویش کوتاه شده بود رو به جوان کرده و گفت آیا چون هنر داری دیگران باید برایت اسباب آسایش بگسترند ؟! جوان گفت : آری مرد تنومند دستی به موهای سفیدش کشید و گفت : اگر هنر تو نقش زیبای کاشانه ایی شود پولی گیری در غیر اینصورت با گدای کوچه و بازار فرقی نداری. چون از او دور شد جوانک از استاد سلمانی پرسید او که بود که اینچنین گستاخانه با من سخن گفت. استاد خندید و گفت سالار ایرانیان ، ابومسلم خراسانی. جوان لرزید و گفت : آری حق با او بود من بیش از حد پر توقع هستم. اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : "آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود." ابومسلم خراسانی با این حرف به آن جوان آموخت هنر بدون کار هیچ ارزشی ندارد و هنرمند بیکار و بی ثمر هم با گدا فرقی ندارد


برگرفته از :
http://karaj-golzar.needz.ir/1390/07/29/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/

سایت شبکه اجتماعی و میکروبلاگ "ایران شر"

Posted: 20 Nov 2011 10:14 AM PST

آنکه سختی نکشیده ، نرمی و بهکامی نخواهد داشت . ارد بزرگ


برگرفته از :
http://iranfb.ir/view/post:426176

شبکه اجتماعی فیس نما

Posted: 20 Nov 2011 10:14 AM PST

حکیم ارد بزرگ : به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...



برگرفته از :
http://facenama.com/view/post:27956151

شبکه اجتماعی چهار راه

Posted: 20 Nov 2011 10:14 AM PST

آرمان را نباید فراموش ساخت اما می توان هر دم ، به روشی بهتر برای رسیدن به آن اندیشید . ارد بزرگ


برگرفته از : معصومه
sadeghabad
http://www.4rah.com/view/post:264832

سایت نایس تو نت | داستان کوتاه “جهان دیگر”

Posted: 20 Nov 2011 10:13 AM PST

dastan amozande داستان کوتاه جهان دیگر

مطمئن هستم داستانی که از "حکیم ارد بزرگ" رو براتون نقل قول می کنم بیشترین تغییر رو در نوع نگاهتون به مرگ ایجاد می کنه ازتون خواهش می کنم اگر دچار بیماری افسردگی هستین این مطلب رو نخونین تنها کسانی بخونن که بر خودشون مسلط هستند حکیم ارد بزرگ پدر فلسفه اردیسم هست این شما و این داستان جهان دیگر :
سالها می گذرد درختان بارها و بارها بارور می شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .
هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می زند .
باید آن را دید
باید به راز هرپاسب آزادی پی برد
آیا آن نیز همانند زمین است ؟
آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می کنند ؟
هرپاسبی که گفته می شود صدها برابر زمین است .
دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .
"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .
پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .
او خواهد رفت برای آنکه با پیامی نو باز گردد .
دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .
در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .
کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می گوید : چهار سال زمان می برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می گردی 21 ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان 1000 سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .
و اینچنین ، زمانی نمی گذرد که کیهان پیما به پرواز در می آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می شود .
دو سال می گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر های بسیاری می بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می آورد . دستگاه ها نشان می دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می شود . احساس می کند بر روی زمین گام بر می دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت های خام ساخته شده است مردمی را می بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .
مرد جوانی به سوی پری می آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می گوید پری از دیوار پایین می آید . مرد دست پری را می گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می شود همانند پرده سینما که در درون آن می توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می بیند ، می خندد ، مرد جوان دست پری را رها می کند و پری به درون پرده پرتاب می شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می بیند آنها پری را در آغوش می کشند و می گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟
پری می گوید : اینجا کجاست ؟
پدر و مادر پری می گویند : اینجا زمین است .
پری می گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می کنید ؟
پدر می گوید : دخترم همه ما هنگامی که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .
پری می گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !
مادر می گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .
پری می گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می گوید .
پدر پری می گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می آورد پرده ایی باز می شود پری لبخند می زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می گیرند .
پیرمرد دستان پری را می گیرد و می خندد و می گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟
پری جریان را باز می گوید .
پیر مرد می گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی که اینجا می رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .
پیرمرد سکوت می کند و ادامه می دهد : به آسمان بنگر

شگفت آور است آسمان نور باران است
پیر مرد می گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .
سکوت می کند و با پریشانی به پری می گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها 24 ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می بوسد پدر و مادرش را در آغوش می گیرد و می گرید و در بین شیون هایش از سختی های دوری از آنها می گوید .
پدر مادر دستان پری را می گیرند و می گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می یابند .
پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می گویند .

دو سال دیگر بر پری می گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی که پری از پلکان کیهان پیما پایین می آید با خود می گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !…

برگرفته از :
http://www.nice2net.com/2382/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1.html

http://www.nice2net.com/tag/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

سایت : جامعه مجازی پی سی پارسی

Posted: 20 Nov 2011 10:13 AM PST


آنچه رخ داده را باید پذیرفت اما آنچه را روی نداده ، می توان به میل خویش بنا نمود . حکیم ارد بزرگ

برگرفته از :
http://my.pcparsi.com/view/post:683382

مردمک جامعه مجازی ایرانیان : ارد بزرگ اندیشمند تاریخ ایران

Posted: 20 Nov 2011 10:13 AM PST



ارد بزرگ برجسته ترین اندیشمند حال حاضر ایران و ریشه خانوادگی او را از شهر شیروان در شمال خراسان بزرگ می دانند هر چند او زاده شهر مشهد است



برگرفته از :
http://mar2mak.ir/orodbozorg

انجمن رپصدا

Posted: 20 Nov 2011 10:13 AM PST

جهان دیگر


مطمئنم داستانی که از "حکیم ارد بزرگ" رو براتون نقل قول می کنم بیشترین تغییر رو در نوع نگاهتون به مرگ ایجاد می کنه ازتون خواهش می کنم اگر دچار بیماری افسردگی هستین این مطلب رو نخونین تنها کسانی بخونن که بر خودشون مسلط هستند حکیم ارد بزرگ پدر فلسفه اردیسم ( orodism ) هست این شما و این داستان جهان دیگر :
*
سالها می گذرد درختان بارها و بارها بارور می شوند ، کیهان شناسان ایرانزمین از هرپاسب * (سیاره) دوری سخن می گویند ، آنرا تازه یافته اند و نام زیبای "آزادی" را بر آن نهاده اند .
هرپاسب "آزادی" در آن سوی کهکشان سو سو می زند .
باید آن را دید*
باید به راز هرپاسب آزادی پی برد*
آیا آن نیز همانند زمین است ؟
آیا موجودات زنده ایی در آن زیست می کنند ؟*
هرپاسبی که گفته می شود صدها برابر زمین است .
دانشمندان "کیهان پیمایی" ساخته اند که شتاب آن چندین برابر پرش نور است .*

"پری" دختری ایرانیست که چشم همه به اوست .*
پدر و مادر خویش را در کودکی از دست داده است او دانش پژوهی نامدار در دانش کیهان شناسی است .
او خواهد رفت برای آنکه با پیامی نو باز گردد .
دختری تیزهوش و نجیب همانند همه دختران ایرانزمین .
در نخستین روز بهار در پایگاه کیهانشناسی ایرانزمین صدها دانشمند گرد هم آمده اند آنها اخترشناسان و کارشناسان کارکشته ای هستند که می خواهند نگینی از ایرانزمین را به جایی دور بفرستند به آن سوی کهکشان .*

کیهان شناس سالخورده ایی که پری را برای این کار بزرگ برگزیده به او می گوید : چهار سال زمان می برد تا به هرپاسب آزادی برسی و بازگردی ، پس تو چهار سال از زمین دور خواهی بود آنگاه که باز می گردی 21 ساله شده ایی ، اما برای ما که در زمین هستیم این زمان 1000 سال خواهد بود پس ما زنده نیستیم تا به پیشوازت بیاییم ، نسل های پس از ما به پیشوازت خواهند آمد و از اندوخته دانشت بهره خواهند گرفت .**

و اینچنین ، زمانی نمی گذرد که کیهان پیما به پرواز در می آید و به آنی هزاران کیلومتر از زمین دور می شود .*

دو سال می گذرد کیهان پیما در آستانه نشستن بر روی هرپاسب آزادیست ، پری شهر های بسیاری می بیند کیهان پیما را در کنار یکی از این شهرها فرود می آورد . دستگاه ها نشان می دهند که این هرپاسب هم همانند زمین دارای هوا و کشش همگن است همه چیز همانند زمین است ، از کیهان پیما پیاده می شود . احساس می کند بر روی زمین گام بر می دارد از بالای دیواری پهن و کوتاه که با خشت های خام ساخته شده است مردمی را می بیند که به هر سو روانند . همه آنها تن پوشی به رنگ خردلی بر تن دارند تن پوشی که از سر تا به پا کشیده شده است . پوشش همه همانند هم است .*

مرد جوانی به سوی پری می آید و به زبان و گویشی ناآشنا با او سخن می گوید پری از دیوار پایین می آید . مرد دست پری را می گیرد و دست دیگر خود را در برابر پری بالا و پایین می آورد ناگاه در پس دست مرد ، پرده ایی باز می شود همانند پرده سینما که در درون آن می توان چیزهای زیادی دید ناگاه پری پدر و مادر خویش را می بیند ، می خندد ، مرد جوان دست پری را رها می کند و پری به درون پرده پرتاب می شود و خویش را در برابر پدر و مادرش می بیند آنها پری را در آغوش می کشند و می گویند : دختر زیبایمان به ما پیوستی ؟
پری می گوید : اینجا کجاست ؟
پدر و مادر پری می گویند : اینجا زمین است .*
پری می گوید : نه اینجا زمین نیست من آمده ام به هرپاسب آزادی شما اینجا چکار می کنید ؟
پدر می گوید : دخترم همه ما هنگامی که اینجا آمدیم همین اندیشه را داشتیم .
پری می گوید : شما سالها پیش درگذشته اید ! اما من نمرده ام !*
مادر می گوید : هیچ مرگی در کار نیست دخترم بخند و شاد باش که به هم رسیدیم . آنزمان در کتاب سرخ خوانده بودیم که "ارد بزرگ" گفته است : جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . زمان و مکان صفر برای آغاز گیتی وجود ندارد همان گونه که شماره ایی برای انتهای آن نیست . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود پویش و رشد را دنبال می کند بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز ما خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم . پرتاب به سوی جایی و مکانی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با تمام فراخنایی خود می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .

پری می گوید : به حرفهایم گوش کنید و برای آنها آنچه را رخ داده است می گوید .
پدر پری می گوید : بگذار برویم به سوی همان کیهان شناس پیری که تو را به این سفر فرستاده است ، به او فکر کن ، پدر و مادر پری دو دست او را می گیرند و پدر دستش را همانند همان مرد جوان بالا و پایین می آورد پرده ایی باز می شود پری لبخند می زند و هر سه در برابر کیهان شناس پیر قرار می گیرند .*
پیرمرد دستان پری را می گیرد و می خندد و می گوید چه جوان برگشتی زمین ؟ چه شد ؟ چه حادثه ایی برایت رخ داد ؟*
پری جریان را باز می گوید .
پیر مرد می گوید : یعنی هرپاسب آزادی همین جاست ؟! شگفت آور است ، آه آری همه ما هنگامی که اینجا می رسیم سرمای بسیاری وجودمان را فرا گرفته است همه ما می اندیشیم دوباره از آسمان به زمین باز گشته ایم .
پیرمرد سکوت می کند و ادامه می دهد : به آسمان بنگر*

شگفت آور است آسمان نور باران است*
پیر مرد می گوید : همه این نورها آدمیانی هستند در حال فرود آمدن .*
سکوت می کند و با پریشانی به پری می گوید تو باید شتاب کنی و بازگردی ، چون در برنامه ریزی ما برای کیهان پیما تنها 24 ساعت دیرکرد پیش بینی شده است و اگر این زمان بگذرد و به زمین نرسی کیهان پیما خودکار خاموش می شود و اینگونه زحمات همه ما بی نتیجه خواهد ماند .

پری دست استادش را می بوسد پدر و مادرش را در آغوش می گیرد و می گرید و در بین شیون هایش از سختی های دوری از آنها می گوید .
پدر مادر دستان پری را می گیرند و می گویند به کیهان پیما فکر کن و از همان پرده به آنی کیهان پیما را می یابند .
پدر و مادر با چشمان لبریز از اشک دختر خویش را بدرود می گویند .

دو سال دیگر بر پری می گذرد و در سپیده دم نخستین روز بهار مردم ایرانزمین جشن بازگشت فرزند خویش را برگزار می کنند . آری پری باز گشته است و چه بازگشت سخت و غم انگیزی . هنگامی که پری از پلکان کیهان پیما پایین می آید با خود می گوید کاش پدر و مادر خویش را باز گردانده بودم !...

دوستان


یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود. من از مدرسه به خانه بر می گشتم که یکی از بچه های کلاس را دیدم. اسمش مارک بود و انگار همه*ی کتابهایش را با خود به خانه می برد.
با خودم گفتم: 'کی این همه کتاب رو آخر هفته به خانه می بره. حتما ً این پسر خیلی بی حالی است!'
من برای آخر هفته ام برنامه* ریزی کرده بودم. (مسابقه*ی فوتبال با بچه ها، مهمانی خانه*ی یکی از همکلاسی ها) بنابراین شانه هایم را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم.*
همینطور که می رفتم،* تعدادی از بچه ها رو دیدم که به طرف او دویدند و او را به زمین انداختند. کتابهاش پخش شد و خودش هم روی خاکها افتاد.
عینکش افتاد و من دیدم چند متر اونطرفتر، *روی چمنها پرت شد. سرش را که بالا آورد، در چشماش یه غم خیلی بزرگ دیدم. بی اختیار قلبم به طرفش کشیده شد و بطرفش دویدم. در حالیکه به دنبال عینکش می گشت، *یه قطره درشت اشک در چشمهاش دیدم.
همینطور که عینکش را به دستش می*دادم، گفتم: ' این بچه ها یه مشت آشغالن!'
او به من نگاهی کرد و گفت: ' هی ، متشکرم!' و لبخند بزرگی صورتش را پوشاند. از آن لبخندهایی که سرشار از سپاسگزاری قلبی بود.
من کمکش کردم که بلند شود و ازش پرسیدم کجا زندگی می کنه؟ معلوم شد که او هم نزدیک خانه*ی ما زندگی می کند. ازش پرسیدم پس چطور من تو را ندیده بودم؟
او گفت که قبلا به یک مدرسه*ی خصوصی می رفته و این برای من خیلی جالب بود. پیش از این با چنین کسی آشنا نشده بودم. ما تا خانه پیاده قدم زدیم و من بعضی از کتابهایش را برایش آوردم.
او واقعا پسر جالبی از آب درآمد. من ازش پرسیدم آیا دوست دارد با من و دوستانم فوتبال بازی کند؟ و او جواب مثبت داد.
ما تمام اخر هفته را با هم گذراندیم و هر چه بیشتر مارک را می شناختم، بیشتر از او خوشم می*آمد. دوستانم هم چنین احساسی داشتند.
صبح دوشنبه رسید و من دوباره مارک را با حجم انبوهی از کتابها دیدم. به او گفتم:' پسر تو واقعا بعد از مدت کوتاهی عضلات قوی پیدا می کنی،*با این همه کتابی که با خودت این طرف و آن طرف می بری!' مارک خندید و نصف کتابها را در دستان من گذاشت.
در چهار سال بعد، من و مارک بهترین دوستان هم بودیم. وقتی به سال آخر دبیرستان رسیدیم، هر دو به فکر دانشکده افتادیم. مارک تصمیم داشت به جورج تاون برود و من به دوک.
من می دانستم که همیشه دوستان خوبی باقی خواهیم ماند. مهم نیست کیلومترها فاصله بین ما باشد.
او تصمیم داشت دکتر شود و من قصد داشتم به دنبال خرید و فروش لوازم فوتبال بروم.
مارک کسی بود که قرار بود برای جشن فارغ التحصیلی صحبت کند. من خوشحال بودم که مجبور نیستم در آن روز روبروی همه صحبت کنم.
من مارک را دیدم. او عالی به نظر می رسید و از جمله کسانی به شمار می آمد که توانسته اند خود را در دوران دبیرستان پیدا کنند.
حتی عینک زدنش هم به او می آمد. همه*ی دخترها دوستش داشتند. پسر، گاهی من بهش حسودی می کردم!
امروز یکی از اون روزها بود. من میدیم که برای سخنرانی اش کمی عصبی است. بنابراین دست محکمی به پشتش زدم و گفتم: ' هی مرد بزرگ! تو عالی خواهی بود!'
او با یکی از اون نگاه هایش به من نگاه کرد( همون نگاه سپاسگزار واقعی) و لبخند زد: ' مرسی'.
گلویش را صاف کرد و صحبتش را اینطوری شروع کرد: ' فارغ التحصیلی زمان سپاس از کسانی است که به شما کمک کرده اند این سالهای سخت را بگذرانید. والدین شما، معلمانتان، خواهر برادرهایتان شاید یک مربی ورزش... اما مهمتر از همه، دوستانتان...
من اینجا هستم تا به همه ی شما بگویم دوست کسی بودن، بهترین هدیه ای است که شما می توانید به کسی بدهید. من می خواهم برای شما داستانی را تعریف کنم.'
من به دوستم با ناباوری نگاه می کردم، در حالیکه او داستان اولین روز آشناییمان را تعریف می کرد. به آرامی گفت که در آن تعطیلات آخر هفته قصد داشته خودش را بکشد. او گفت که چگونه کمد مدرسه اش را خالی کرده تا مادرش بعدا ً وسایل او را به خانه نیاورد.
مارک نگاه سختی به من کرد و لبخند کوچکی بر لبانش ظاهر شد.
او ادامه داد: 'خوشبختانه، من نجات پیدا کردم. دوستم مرا از انجام این کار غیر قابل بحث، باز داشت.'
من به همهمه* ای که در بین جمعیت پراکنده شد گوش می دادم، در حالیکه این پسر خوش قیافه و مشهور مدرسه به ما درباره*ی سست ترین لحظه های زندگیش توضیح می داد.
پدر و مادرش را دیدم که به من نگاه می کردند و لبخند می زدند. همان لبخند پر از سپاس.
من تا آن لحظه عمق این لبخند را درک نکرده بودم.
هرگز تاثیر رفتارهای خود را دست کم نگیرید. با یک رفتار کوچک، شما می توانید زندگی یک نفر را دگرگون نمایید: برای بهتر شدن یا بدتر شدن.


پرنده ، نرم وزیبا



مادر : نمی تواند جای دیگری برود آخر پیدایش می کنی غصه نخور!


گفتم : آخه چطوری؟ اون پرنده ایی زیبا بود که پرواز کرد و رفت.
مادر گفت برادرت گوش به بازیست ، بدل نگیر او عاشق پرنده تو بود نمی دانست پرنده قفس را دوست ندارد و خواهد پرید .
باز هم باید شاد باشی که پنجره بسته بود .
در خیالم صدای پرنده را آهسته شنیدم* که می گفت :
در قفس هستم !
دست دراز کن و مرا بردار
دست دراز کردم و پرنده را برداشتم و به مادر نشان دادم. چه نرم و زیبا بود! آرام در گوش
پرنده زمزمه کردم :
عجب کلکی هستی!!


برگرفته از :
http://rap3da37.com/forum/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87/16011-%DB%9E%DB%A9%DB%9E%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%BE3%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DB%9E%DB%A9%DB%9E-3.html

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نیما ونیشام از مینا مقدادی

دسترسی به نرم افزار کتاب قوانین و مقررات فناوری اطلاعات

حکیم ارد بزرگ (پدر فلسفه اردیسم) : تاوان بزرگی ، تنهاییست.