میدان دوستی از سایت : قطره تا دریا
هزار گل تقديم به آينه شکسته اي که لبخند تورا هزار بار تکرار مي کند
زيباترين حكمت دوستى، به ياد هم بودن است نه دركنار هم بودن
"ددم وای" چیست؟کلمه ایست که خیلیها از آن هنگام رانندگی در پیچها، تقاطع ها، جاده های لغزنده و شیب های تند بجای ترمز استفاده میکنند!
دل مؤمن به ذلت آشنا نيست *به داغ نااميدی مبتلا نيست * نميترسد ز طوفان حوادث * چو داند ناخدايش، جز خدا نيست
در اين زمانه كه شرط حيات نيرنگ است دلم براي رفيقان بي ريا تنگ است..
اگرباگريه دريايي بسازم اگرباخنده رويايي بسازم اگرخنده شوددرمن فراموش اگرگريه شودبامن هم اغوش توراهرگزنخواهم كردفراموش؟;-)¿?
شيطان كه رانده شد،جزيك خطا نكرد/خودرابراي سجده آدم رضا نكرد/شيطان هزار بار بهتر ز بي نماز/كه او سجده بر آدم و اين سجده بر خدانكرد
مدتی کشمکش افتاد میان من ودل، تاشدازپرده برون راز نهان من ودل.
محبت تنها جوشكاري است كه قلب شكشته را رايگان جوش ميدهد،
مثل شقايق زندگي كن كوتاه اما زيبا .مثل پرستو كوج كن فصلي اما هدف مند. مثل پروانه بمير درد ناك اما عاشقانه
مثل آسمون كه تنها اميدش چند ستاره است ديدن دوباره تو واسه من عمر دوباره است .
مثل آسمون عجيبىشبى آبى شبى قرمزولى هررنگى كه هستى منو دوست داشته باش
مادرهيچ سرزمينيزندگي نميكنيم منزل هميشه ما قلب كسيست كه دوستش داريم.
ما را که درد عشق وبلای خمار کشت یا وصل دوست یا می ساقی دوا کند
چروك لبتيم،بخند نابودشيم!
گرمترين احساساتت را نصيب كسي كن كه در سردترين لحظه ها به ياد توست!
ميگن خدابه اندازه دل آدما بهشون ميده مگه دل من چقدربزرگه كه خدا دوستى مثل توبهم داد
ميگن تنها چيزي كه عادلانه تقسيم شده، عقله.چون كسي نميگه عقل من كمه!
میدونی صفای ما پا برهنه ها چیه؟ اینکه ریگی به کفشمون نیست
ميدوني بني ادم اعضاي يكديگرند يعني چي؟يعني مثلا من جيگر توام.
میخ نگاهت لاستیک دلم راپنچرکرد
الهی میدان بشی وانت بشم دورت بگردم
میتوانستیم باهم آسمان راهم بلرزانیم، پس چرا کشتی توهم مانند من بغض رسایت را؟ توهمینی،سرکش ومغرور،شاید موج،شاید کوه،درهیاهوی سکوت خویش می پیچی صدایت را
مي دوني كوچكترين ذره كه تودنياكشف شده چيه؟دل منه چون برات يه ذره شده!
من كاغذتم احساساتتو روم بنويس عصبانيتتو روم خط خطي كن اشكاتو بام پاك كن سردت شد منو بسوزون اما هرگز دورم ننداز
من غریب دیروز،آشنای امروز فراموش شدہ فردایم، پس در آشنایی امروز می نویسم تا درفراموشی فردا یادم کنی..
من عاشق آن دیده چشمان سیاهم بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم گر مستی چشمان سیاه تو گناه است من طالب آن مستی و خواهان گناهم...
من سرراه تو دامي ازعشق پهن كردم ولي تو به سرعت از كنار ان رد شدي و گفتي:ميگ ميگ.
من بیشمارمرغ گرفتار دیده ام،امایکی چنان تو اسیرقفس نبود،من سرگذشت تلخ فراوان شنیده ام،امابه تلخکامی توهیچکس نبود.
من آهنگ غريب روزگارم غمي در انتهاي سينه دارم تمام هستي ام يک قلب پاک است كه ان را زير پايت مي گذارم
من الان توتعميرگاهم ,ميدوني چرا؟چون خرابتم!!
اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ میگوید: "سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان میکنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو. لبخند آدمیان اندیشههای سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. "
شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانهای بسازند، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند.
ادامه در آرس زیر
http://azghatretadarya.blogfa.com/post-114.aspx
نظرات