لابی ایران سوئد Iran & Sweden : ایران سپیده دم ، تاریخ است . ارد بزرگ

لابی ایران سوئد Iran & Sweden : ایران سپیده دم ، تاریخ است . ارد بزرگ


سایت هموطن : سورنا

Posted: 17 Sep 2010 05:52 PM PDT

سورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان از سوی اشک سیزدهم ( ارد orod * ) پادشاه دلاور اشکانی فرماندهی کرد و رومیها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذربادگان را تصرف نموده بودند، را با شکستی سخت و تاریخی روبرو ساخت. «ژول سزار» Julius Caesar و «پومپه» Pompee و «کراسوس» Crassus سه تن از سرداران بزرگ روم بودند که کشورهای پهناوری را که به تصرف این دولت درآمده بود، اداره می‌کردند. «کراسوس» فرمانروای شام (سوریه) بود و برای گسترش دولت روم در آسیا، سودای چیرگی بر ایران و سپس هند را در سر می‌پروراند و سرانجام با حمله به ایران این نقشه خویش را عملی ساخت. «کراسوس» با سپاهی مرکب از 42 هزار نفر از لژیونهای ورزیده روم که خود فرماندهی آنان را بر دوش داشت به سوی ایران روانه شد ارد پادشاه ایران که خود در شرق ایران در حال جنگ با مهاجمین بود ، یکی از فرماندهان بسیار باهوش و شجاع خود به نام سورنا را به جنگ رومیها فرستاد. نبرد میان دو کشور در سال 53 پیش از آذربادگان آغاز و تا قلب میان رودان ادامه یافت . در جنگی که در جلگه‌های میان رودان ( بین‌النهرین ) و در نزدیکی شهر کاره Carrhae «حران» روی داد. در جنگ «حران»، سورنا با یک نقشه نظامی ماهرانه و به یاری سواران پارتی که تیراندازان چیره دستی بودند، توانست یک سوم سپاه روم را نابود و دستگیر کند. «کراسوس» و پسرش «فابیوس» Fabius در این جنگ کشته شدند و تنها شمار اندکی از رومیها موفق به فرار گردیدند. جنگ حران که نخستین جنگ میان ایران و روم به شمار می‌رود، دارای اهمیت بسیار در تاریخ است زیرا رومیها پس از پیروزیهای پی‌درپی برای نخستین بار در جنگ شکست بزرگی خوردند و این شکست به قدرت آنان در دنیای آن روز سایه افکند و نام ایران و دولت پارت را بار دیگر در جهان پرآوازه کرد.،دولت روم در پیشرفت مرزهای خود در شرق، با سد نیرومند ایرانی روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسیا، پایان پذیرفت. پس از پیروزی «سورنا» بر «کراسوس» و شکست روم از ایران، نزدیک به یک سده، رود فرات مرز شناخته شده میان دو کشور گردید و رومیها برای جلوگیری از شکستهای آینده و به پیروی از ایرانیان ناچار شدند به وجود سواره نظام در سپاه خود توجه بیشتری بنمایند.

مرگ سورنا ، باعث شد اروپائیان مرگ او را برگردن اشک سیزدهم بیافکنند تا بدین گونه انتقام از پادشاه مقتدر امپراتوری ایران بگیرند
.
و متاسفانه این دسیسه کارگر افتاد بگونه ای که زخم این نیرنگ سپاه ایران را ضعیف و ضعیف تر نمود
.
و تا پایان دوره سلسله اشکانی دیگر سپاهی به اقتدار و بزرگی دوران اشک سیزدهم پدید نیامد
.
اروپائیان هر گاه در صحنه قدرت نتوانسته اند پیش روند ، دست به حیله گری و دروغ گویی زده اند و فاحش ترین نمونه آن دسایس آنها در طی سلسله اشکانی است
...


(*)
ارد سیزدهمین پادشاه سلسله اشکانی بود او مقتدرترین حکمران آن سلسله است . فرماندهان بسیار شجاعی همچون سورنا را در اختیار داشت . در ضمن ارد نام اندیشمند و مصلح کشورمان ارد بزرگ هم هست او دارای درسهای زیادی در حوزه اخلاق و حکمت است و صاحب نظریاتی همچون قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه و ...


برگرفته از :

http://hamvatan.mahdiblog.com/article-1.html

سایت بزرگراه اطلاعات : درست صحبت كردن را بياموزيد

Posted: 17 Sep 2010 05:23 PM PDT


امروزه بسياري از نظريه‌پردازان و صاحب‌نظران علوم ارتباطات بر اين عقيده‌اند كه مهارت‌هاي ارتباطي نقش بسيار مهمي در موفقيت انسان چه در زندگي كاري و اداري و چه در زندگي شخصي آنان دارد.

به جرات مي‌توان ادعا كرد كه يكي از مهم‌ترين دلايل شكست‌هايي كه انسان در زندگي خود با آن مواجه مي‌شود اين است كه قبل از اتخاذ تصميم و مبادرت به انجام يك كار (انتخاب شغل، ازدواج، تربيت فرزند و امثال آن)‌ سعي نكرده است كه مهارت‌‌هاي ارتباطي و رفتاري لازم براي انجام آن كار را كسب كند. پژوهش‌هاي انجام شده حاكي از آن است كه مهارت‌هاي لازم براي برقراري ارتباط موثر را مي‌‌توان از طريق آموزش و تمرين ياد گرفت و البته كسب اين مهارت‌ها چندان آسان به نظر نمي‌رسد، در برقراري ارتباط با ديگران چنانچه يكي از طرفين صحبت، پيام طرف مقابل را به خوبي دريافت نكند و نفهمد كه منظور طرف مقابل از اين پيام چه بوده، ارتباط برقرار شده بي‌حاصل بوده است.

درواقع مي‌توان گفت ريشه بسياري از سوءتفاهمات، رنجش‌ها و اختلافات و همچنين منشأ بسياري مشاجرات، اختلافات و نزاع‌هاي خانوادگي، عدم وجود فهم متقابل در صحبت‌ها است، چراكه يكي از طرفين گفتگو يا بدتر از همه دو طرف گفتگو حرف يكديگر را نمي‌فهمند و برداشت درستي از پيام‌هاي ارسال شده ندارند.

درست صحبت كردن و بيان متناسب يكي از مهارت‌هاي اساسي ارتباطي در برقراري يك ارتباط موفق و موثر مي‌باشد. در بيان اهميت اين مهارت ضرب‌المثل‌هاي فراواني در ادب فارسي وجود دارد. از آن جمله «تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد» يا «پسته بي‌مغز چو دهن باز كند رسوا شود.» و از همه معروف‌تر ضرب‌المثل قديمي فارسي: «زبان سرخ، سر سبز مي‌دهد بر باد.»

به راستي آيا تاكنون به چگونگي و شيوه صحبت كردن با ديگران فكر كرده‌ايد؟

در حقيقت همه ما توانايي صحبت كردن را داريم، اما گاه لازم است براي ايجاد ارتباط يا استمرار ارتباطات خود مهارت‌هاي صحبت كردن را هم از نظر كمي و هم از نظر كيفي ارتقا دهيم. برخي از افراد از صحبت كردن با ديگران طفره مي‌روند يا نمي‌‌توانند به راحتي سر صحبت را با ديگران باز كنند و روابط موثري با ديگران داشته باشند.

روش‌هاي ساده‌اي وجود دارد كه به شما كمك مي‌كند تا بهتر با ديگران ارتباط برقرار كرده و مصاحبت و دوستي آنها را حفظ كنيد، مثلا اين كه به صحبت‌هاي طرف مقابل علاقه نشان دهيد، نظر مخالف و انتقاد خود را طوري بيان كنيد كه طرف شما ناراحت نشود، به نشانه‌هاي غيركلامي وي بيشتر توجه كنيد و مهم‌تر از همه اين كه سعي كنيد در صحبت كردن مودب باشيد.

چگونگي صحبت با افراد متفاوت

در مورد چگونگي صحبت كردن با افراد گوناگون و با ويژگي‌هاي متفاوت ابتدا بايد در نظر داشته باشيم كه طرف صحبت ما جزو كداميك از گروه‌هاي زير مي‌باشد و بعد با استفاده از رهنمودهاي ارائه شده بدانيم كه با هريك چگونه صحبت كنيم.

1 ـ تحليلگرها: معمولا تحليلگرها تمايل به كمال‌گرايي دارند، به عبارت ديگر آنها دوست دارند همه چيز را درباره يك موضوع بدانند. اطلاعات و تصميمات آنها معمولا دقيق و عاقلانه است و شايد به همين دليل آنها در تصميم‌گيري كند هستند. در ضمن آنها احساسات و عواطف خود را براي ديگران آشكار نمي‌كنند.

بنابراين در هنگام صحبت با تحليلگرها مي‌بايستي:

ـ قبل از شروع صحبت دقيقا بدانيد كه مي‌خواهيد درباره چه و چگونه صحبت كنيد.

ـ صريح باشيد و فقط درباره اصل موضوع صحبت كنيد چرا كه آنها از وقت تلف كردن بيزارند.

ـ هنگام صحبت با آنها دقيق و واقع‌بين باشيد و به آنها فرصت بدهيد تا بدانند كه شما قابل اعتماد هستيد.

ـ با آنها خودماني رفتار نكنيد، سعي كنيد رسمي باشيد و با صداي بلند نيز حرف نزنيد.

ـ آنها را تهديد نكنيد و سعي نكنيد با چرب‌زباني از آنها سوءاستفاده كنيد.

2ـ صميمي‌ها: افراد صميمي به مردم و دوستي با آنها خيلي اهميت مي‌دهند. احساسات افراد را درنظر مي‌گيرند و سعي مي‌كنند هرطور شده ديگران را ناراحت نكنند. در هنگام صحبت با اين دسته از افراد سعي كنيد:

ـ گفتگوي خود را با تعريف از آنان شروع كنيد به آنان صادقانه علاقه‌ نشان دهيد و فورا سر اصل مطلب نرويد.

ـ با آنان زياد درباره آمار و اطلاعات صحبت نكنيد چرا كه خيلي زود از شنيدن اين مسائل خسته مي‌شوند و بحث را قطع مي‌كنند.

ـ اگر با آنها مخالف هستيد، مواظب باشيد احساساتشان را جريحه‌دار نكنيد.

ـ در حين صحبت با آنها خودماني و غيررسمي باشيد.

3ـ بيانگرها: اين افراد دوست دارند اوقات خوشي داشته باشند، پرحرارت و مبتكر هستند و به سختي مي‌توانند افرادي را كه مثل خود آنها نيستند، تحمل كنند. در هنگام گفتگو و تبادل نظر با بيانگرها به ياد داشته باشيد:

ـ به آنها اجازه بدهيد كه از زمان گفتگو لذت ببرند و بخشي از زمان گفتگو را به مسائل دوستانه و آشنايي اختصاص دهيد.

ـ در مورد اهداف آنها و آنچه خوشحالشان مي‌كند، صحبت كنيد.

ـ در حين صحبت با آنان سرد و بي‌احساس نباشيد و براي آنان قانون وضع نكنيد.

ـ از آنها بخواهيد نظريات و عقايد خود را بيان كنند.

4ـ سلطه‌جوها: سلطه‌جوها افرادي قوي، قاطع و نتيجه‌گرا هستند كه گاهي اوقات نسبت به خودشان و ديگران جدي و سختگير مي‌باشند. اين افراد معمولا احساسات خود را براي ديگران آشكار نمي‌كنند و از كساني كه وقت خود را با صحبت‌هايي بي‌فايده تلف مي‌كنند نيز اصلا خوششان نمي‌آيد. در هنگام صحبت كردن با اين افراد نكات زير را در نظر داشته باشيد:

ـ فقط به اصل موضوع توجه كنيد و درباره موضوعات متفرقه صحبت نكنيد.

ـ به طور واضح و منطقي با آنان صحبت كنيد.

ـ هنگام صحبت با آنها بي‌نظم و بي‌برنامه نباشيد.

ـ سعي نكنيد به آنها دستور دهيد، چون مخالفت خواهند كرد.

ـ بعد از صحبت درباره موضوع اصلي، فورا آنها را تنها بگذاريد.

در ذيل به پاره‌‌اي از نكاتي كه به كارگيري آنها در صحبت كردن بسيار مهم مي‌باشد، پرداخته مي‌شود: به آهستگي و با ملايمت صحبت كنيد. به طوري كه شنونده به تمامي گفته‌هايتان گوش دهد و معناي صحبت‌هايتان را نيز متوجه شود. اكثر افراد خيلي تند و سريع صحبت مي‌كنند و فقط در فكر اين هستند كه هم نظر و عقيده خود را مطرح كنند و هم نظر مخاطب را جلب كنند، غافل از اين كه بااين كار مخاطب نمي‌تواند جمله‌هايش را دنبال كند و نهايتا از صحبت كردن با وي خسته مي‌شود. ملايم كردن صدا در بيان احساسات، هيجانات و حتي ترس نيز موثر واقع مي‌شود و اگر هميشه با نرمي و ملايمت صحبت كنيد، بهتر مي‌توانيد ديگران را متقاعد سازيد و مخاطب نيز افكارش را بر گفتار شما متمركز مي‌كند.هرگز آن طور كه خودتان مي‌پسنديد صحبت نكنيد، زيرا ممكن است مايل باشيد با صداي بلند صحبت كنيد، اما شنونده از صداي بلند شما بيزار باشد. بنابراين بايد بدانيد كه در چه محيطي با مخاطب صحبت مي‌كنيد و محيطي كه در آن به سر مي‌بريد ساكت است يا شلوغ، با توجه به اين مساله تن صداي خود را تنظيم كنيد.همچنين هيچ‌گاه به صورت يكنواخت و پي در پي صحبت نكنيد زيرا تن صداي شما در اين حالت براي شنونده كسل‌كننده مي‌شود. سعي كنيد با خنده، لبخند، حالت تعجب،‌ شوخي و... به آنچه كه بر زبان مي‌آوريد شكل دهيد.

نحوه صحبت كردن شما بيانگر ميزان احساساتتان از آنچه مي‌گوييد مي‌باشد به اين معنا كه وقتي شروع به صحبت مي‌كنيد،‌ هرجمله‌اي كه در صحبت‌هايتان به كار مي‌بريد، نشان‌دهنده احساسات شما از مساله مورد نظر مي‌باشد و ديگران با شنيدن صحبت‌ها و عقايد شما نسبت به آن مساله، به احساسات دروني‌تان پي مي‌برند. پس سعي كنيد هميشه از كلماتي استفاده كنيد كه مي‌دانيد در نگرش و روحيه طرف مقابل اثر مثبت مي‌گذارد و او را متقاعد مي‌سازد.تعيين حد و حدود شخصي بسيار ضروري است. برخي از افراد در حين اين كه روابط خوبي با ديگران دارند و با آنان گرم و صميمي هستند، اما اجازه نمي‌دهند كه آنان در زندگي خصوصي‌شان مداخله كنند. با توجه به اين مساله، سعي كنيد ‌هنگام گفتگو با ديگران، از مسائل خصوصي آنها كه ارتباطي به شما ندارد، صحبت نكنيد. اگر گوينده و شنونده، هر دو به اين قانون ساده احترام بگذارند و در صحبت كردن حد و حدود خود را بشناسند هميشه از بودن در كنار هم و هم‌صحبتي با يكديگر لذت خواهند برد.

توجه به اين نكته نيز ضروري است كه برقراري ارتباط با ديگران منحصر به ارتباط كلامي نمي‌شود و افراد در گفتگو با ديگران دانسته يا ندانسته پيام‌هايي را نيز به صورت غيركلامي به مخاطب ارسال مي‌كنند. عواملي چون لهجه، طنين صدا، تاكيد و تكيه‌كلام‌ها و عوامل غيركلامي چون «چشم‌ها»، «حالت چهره»، «وضعيت قرار گرفتن بدن»، «حركات و اشارات»، «تماس جسمي» و‌ «طرز لباس پوشيدن و‌ آرايش سر و صورت» در درك و فهم مخاطب از پيام‌هاي ما بسيار موثر هستند ولي متاسفانه بسياري از افراد در صحبت‌هايشان، به اين مسائل بي‌توجه هستند و تصور مي‌كنند كه درك و فهم طرف مقابل تنها از طريق پيام‌هاي كلامي حاصل مي‌شود.توجه داشته باشيد ‌هنگام صحبت كردن استفاده از برخي كلمات براي افرادي كه سطح درك پايين يا متوسطي دارند، صحيح نيست. تصور نكنيد با استفاده از اين‌گونه كلمات مي‌توانيد هوش و استعداد خود را نشان دهيد. استفاده از كلمات تزئيني و مبهم مختص افراد پرگوست، افرادي كه زياد صحبت مي‌كنند، زياد مثال مي‌آورند و از كلمات ثقيل و سنگين استفاده مي‌كنند، بتدريج، زمان و مكان صحبت را از دست مي‌دهند، مخاطب را خسته و خود نيز اصل مطلب را فراموش مي‌كنند. پس سعي كنيد تا جايي كه مي‌توانيد از جملات كوتاه، مختصر و مفيد استفاده كنيد تا هم ارزش صحبت‌تان را بالا ببريد و هم رابطه خود را با ديگران گسترش دهيد.

كلام آخر

هيچ يك از ما با مهارت‌هاي برقراري ارتباط از مادر متولد نشده‌ايم، بر خلاف تصور اكثر افراد، مهارت‌هاي ارتباطي، كاملا آموختني است و آگاهي از اين مهارت‌ها به ما كمك مي‌كند تا در برخورد با اشخاص مختلف اعم از پدر،‌ مادر،‌ همسر، فرزند، دوست يا همكار موفق‌تر ظاهر شويد.

معصومه اسدي / جام جم


شاید بهتر باشد سخنان بزرگان را در ارتباط با ادب و اخلاق که منجر به درست صحبت کردن می شود را نیز بخوانیم :

ادب نمایه آغازین خرد است .((ارد بزرگ))

اخلاق، چیز ساخته شده و حاضر آماده ای نیست، بلکه ذره ذره و روز به روز، خلق و ایجاد می گردد.((ارنالیل))

زن و شوهر یک سال بعد از ازدواج به زیبایی صورت یکدیگر فکر نمی کنند، بلکه هر دو متوجه اخلاق و رفتار هم می شوند.((اسمایلز))

ادب خویش را هیچ گاه فرو مگذار ، با وجود آنکه مورد ریشخند باشی ! .((ارد بزرگ))

صاحبان اخلاق، روح جامعه ی خویش اند.((رالف والدو امرسون))

بزرگترین عمل غیر اخلاقی این است که انسان شغلی را که از انجام آن ناتوان است بر عهده گیرد.((ناپلئون بناپارت))

با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است .((ارد بزرگ))

مردی که دارای عزمی نیرومند و اخلاقی متین است، هرگز فضیلت اخلاقی خود را فدای هوس های زندگی نمی کند. آری مردانی در این جهان زندگی کرده اند که برای تکمیل و حفظ فضایل اخلاقی، جسم و جان خود را فدا ساخته اند.((کنفسیوس))

وقتی از اخلاق یک فرد سر در نمی آوری به دوستانش نگاه کن.((مثل ژاپنی))

اخلاق باید بر هنر حکومت کند.((ایمانوئل کانت))

آدم با ادب دروازه دلها را همیشه گشوده می بیند .((ارد بزرگ))

تمام سرمایه فکری و دانش باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد، وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته خط سیر خود را بپیماید و به دریا بریزد و با وضعی اندوه بار در صحرا و ریگزارها فرو می رود.((موریس مترلینگ))

همیشه باید مراقب سه چیز باشیم : وقتی تنها هستیم مراقب افکار خود، وقتی با خانواده هستیم مراقب اخلاق خود و زمانی که در جامعه هستیم مراقب زبان خود.((مادام داستال))

کسی که معلومات جامع درباره ادبیات دارد، مطابق با قواعد فضیلت اخلاقی رفتار می کند و می تواند به جایی برسد که از خطا و لغزش به دور بماند.((کنفوسیوس))

برای جامعه، فضیلت و اخلاق از نان شب هم واجب تر است. اگر جامعه ای شکست اخلاقی بخورد با هیچ نیرویی نمی توان شکست را جبران نمود.((افلاطون))

برای آنکه کسی را با ادب بنامیم و یا وارون براین ، باید کمی درنگ کرد و زمان را به کمک گرفت.((ارد بزرگ))

ما نسلی گمشده هستیم. صبح تا شب بدون هدف سگ دو می زنیم و همیشه به دلار چشم دوخته ایم که جهت را به ما بنماید. این تنها معیاری است که می شناسیم. نه در عمق وجود خویش باوری داریم و نه مرزهای اخلاقی خود را می شناسیم.((مجله تگزاس بیزنس))

اصل و اساسی که تمام اخلاق گرایان به راستی در باب آن نظری یکسان دارند، این است : کسی را نیازار و هرچه می توانی به دیگران یاری برسان.((آرتور شوپنهاور))

ادب با پول ، دانش و آموزش بدست نمی آید ادب دارای ریشه است ریشه ایی به بلندای تاریخ .((ارد بزرگ))

نگرش، حالتی ذهنی و درونی است. چه بسا کسی که نگرش نادرست دارد مرتکب کارهای غیر اخلاقی و غیر قانونی نشود، اما نگرش نادرست او سبب از هم پاشاندن تیمی خواهد شد که در آن عضویت دارد.((جان ماکسول))

دانش بدون تکامل اخلاقی خطرناک و نابود کننده است.((هالی تربون))

داروهای تلخ را با روپوش شیرین می پوشانیم، چرا حقیقت و اخلاق را نیز با لباسهای زیبا نپوشانیم؟((شامفورت))

نقل قول نادرست اغلب معلول یک نیت ناپاک است و در نهایت، بی شرمی نفرت انگیز و فرومایگی فطرت و بدذاتی و چنین شخصی همانند کسی که دست به جعل سند می زند دیگر در اختیار خودش نیست و تا ابد اخلاق صدق و راستی را از کف می دهد.((آرتور شوپنهاور))

دانه ادب در درون ما همانند گیاهی رشد می کند روشن بینی ، آب رشد آن است و خورشید ، دوستان و همدلان.((ارد بزرگ))

آنچه ما را به نابودی خواهد کشاند از این قرار است: سیاست بدون اصول، لذت بدون وجدان، علم بدون شخصیت و تجارت بدون اخلاق.((مهاتما گاندی))

رهبر ترکیبی از استراتژی و صفتهای اخلاقی است. اگر قرار است یکی از آنها را نداشته باشید بهتر است بدون استراتژی باشید.((نورمن شوارتزکوف))

آنکه درست سخن نمی گوید داناترین هم که باشد همگان بی سوادش می پندارند.((ارد بزرگ))


برگرفته از :

http://hazhar2009.blogfa.com/post-22.aspx


انجمن ایران ست Iransat2 : @@ جملات بزرگان @@ sms

Posted: 17 Sep 2010 04:42 PM PDT

یکی از بزرگترین خوشبختی ها, خدمت بیشتر به مردم است . ارد بزرگ


شما بدون تسلط بر خود نمی توانید فاتح دیگران باشید . وو چونگ


عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست . رنه کوتی


خودت باش شاید بدترین پندی است که به بعضی ها می توان داد . تام سامسون


پشیمانی, اولین گام برای پوزش است . ارد بزرگ


جفتت اگر پرید برای پریدن عجله نکن . ارد بزرگ


ما همان میشویم که تمام روز به ان می اندیشیم . نایتینگل


گاهی تنها راه درمان روان های پریشان , فراموشی است . ارد بزرگ


موفقیت به همان اندازه شکست خطرناک است . لائو تزو


برگرفته :
http://70.38.6.163/showthread.php?p=40524

انجمن های راسخون : آزادی مصر

Posted: 17 Sep 2010 04:29 PM PDT

"اخموس" فرعون مصر( آماسیس دوم یا آمازیس دوم) در آخرین سال فرمانروایی اش دیوانه شده بود بعضی معتقدند آن سال فرعون مصر را خواب گزارانش اداره می کردند. به هر شکل او خواب دیده بود دختری با چشمانی به دو رنگ سیاه و سبز در بابل (میان رودان در عراق فعلی) که جزئی از فرمانروایی ایرانیان بود زندگی می کند و آن دختر می تواند او را از بیماری زجر آوری که به آن مبتلا شده بود نجات بخشد. یک گروه سی نفری از جاسوسان خویش را به ایران فرستاده تا آن دختر را یافته و با خود ببرند آنها هر چه کشتند پیدا نکردند اما چون از بازگشت آنهم با دست خالی می ترسیدند 10 دختر چشم سبز زیبا را پنهانی ربوده و به مصر بردند. فرعون دیوانه عصبانی شد و دستور داد آن سی نفر را غذای شیران کنند آن 10 دختر را به حرمسرای شلوغش فرستاد خبر به کمبوجیه پادشاه ایران زمین و فرزند کورش هخامنشی رسید.
رایزنان به پادشاه ایران زمین گفتند بگذارید نامه نگاری کنیم و بخواهیم اخموس دختران بابل را بازگرداند و کمبوجیه گفت این مردک دیوانه است چندین بار تا کنون به غرب ایران یورش آورده و به تعهدات همسایه گی اش پایبند نبوده و از همه مهمتر ما برای حفظ ناموس کشورمان مذاکره نمی کنیم. همان روز سپاه ایران به سوی مصر به حرکت در آمد لشکر ایران که از صحرای سینا گذشتند هیچ سپاهی در برابر خویش ندیدند اخموس و سپاهش به سرزمینهای دیگر گریخته بودند و پادشاه ایرانزمین پس از تسخیر ممفیس پایتخت مصر ، به کاخ آمازیس گام گذاشت. در آن زمان اخموس و فرزندش "پسامتیخ سوم" در جنوب مصر پنهان شده بودند و روایت هرودوت یاوه گو و مورخین مصری که می گویند : (کمبوجیه پس از ورود به کاخ ممفیس ، دستور داد جسد اخموس را از گور بیرون آوردند و نسبت به آن بی‌حرمتی کردند و چون جسد مومیائی شده بود و شکستن آن امکان نداشت، جسد او را سوزاندند!) دروغی بیش نیست آنها خصلت های باطنی خویش را به آزاد کننده بردگان مصر و رهایی دهنده مصریان از ستم روزافزون اخموس نسبت می دهند. و بقول ارد بزرگ اندیشمند فاخر ایرانی : پیشینه نویسان باختر ، شکست های خویش را پیروزی و نابکاری خویش را مردانگی نوشتند ، همانها دروغ پردازی و خوی جانورگونه خود را به ایرانیان نسبت داده اند.
یکی از نخستین اقدامات کمبوجیه هخامنشی پس از آزاد سازی مصر باز گرداندن آن 10 دختر به خانواده هایشان بود...

ياسمين آتشي


برگرفته از :

http://www.rasekhoon.net/forum/ThreadShow-54840-1.aspx

سایت رها : زنی را می شناسم من

Posted: 17 Sep 2010 04:27 PM PDT

زنی‌ را می شناسم من
سیمین بهبهانی
زنی‌ را می شناسم من
که شوق بال و پر دارد
ولی از بس که پُر شور است
دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من
که می گوید پشیمان است
چرا دل را به او بسته
کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است
زنی نوزاد غم دارد
زنی می گرید و گوید
به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر
زنی مانوس با زندان
تمام سهم او اینست:
نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن
که او شمعی ست در خانه
اگر بیرون رود از در
چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک
کنار سفره ی خالی
که ای طفلم بخواب امشب
بخواب آری
و من تکرار خواهم کرد
سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من
که رنگ دامنش زرد است
شب و روزش شده گریه
که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من
که نای رفتنش رفته
قدم هایش همه خسته
دلش در زیر پاهایش
زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من
که با شیطان نفس خود
هزاران بار جنگیده
و چون فاتح شده آخر
به بدنامی بد کاران
تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است
به دستش تاول درد است
ز بس که رنج و غم دارد
فراموشش شده دیگر
جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است
زنی نزدیکی مرگ است
سراغش را که می گیرد؟
نمی دانم، نمی دانم
شبی در بستری کوچک
زنی آهسته می میرد

زنی هم انتقامش را
ز مردی هرزه می گیرد
زنی را می شناسم من

******************************************************************************

ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود. شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج.
نیمه‌های شب صدای فریاد و ناله شنید. برخاست و از خانه بیرون آمد. صدای فریاد و ناله‌های دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش می‌رسید.
مبهوت فریادها و ناله‌ها بود که شبان دست بر شانه‌اش گذاشت و گفت: این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شب‌ها ناله‌هایش را می‌شنویم.
چون در بین ما نیست همین فریادها به ما می‌گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می‌شویم که نفس می‌کشد. ناصر خسرو گفت: می‌خواهم به پیش آن مرد روم. مرد گفت: بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد.
ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود.
مرد به آن دو گفت از جان من چه می‌خواهید؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم.
ناصر خسرو گفت: من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده، اگر عاشقی همراه من شو. چون در سفر گمشده خویش را باز یابی. دیدن آدم‌های جدید و زندگی‌های گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت. در غیر اینصورت این
غار و این کوهستان پیشاپیش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود... چون پگاه خورشید آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستی به خانه شبان بیا تا با هم رویم.
چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود. .......
سال‌ها بعد آن مرد همراه با همسری دیگر و دو کودک به دیار خویش بازگشت در حالی که لبخندی دلنشین بر لب داشت..
اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ می‌گوید: "سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان می‌کنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو... لبخند آدمیان اندیشههای سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. "
شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانه‌ای بسازند، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند.

باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند.(فردریش نیچه)


برگرفته از :
http://ayoup.persianblog.ir/post/353/

باشگاه ایران : صد کتابی که پیش از مرگ حتما باید خواند :

Posted: 17 Sep 2010 04:17 PM PDT

صد کتابی که پیش از مرگ حتما باید خواند :

  1. شاهنامه - فردوسی
  2. خسرو و شیروین - نظامی گنجوی
  3. کلیات سعدی شیرازی - سعدی
  4. ربه‌کا - دافنه دو موریه
  5. امثال و حکم - دهخدا
  6. مرد سرنوشت - جورج برنارد شاو
  7. مجموعه اشعار - سیمین بهبهانی
  8. طعم گس خرمالو - زویا پیرزاد
  9. محاکمه - فرانتس کافکا
  10. سرخ - بنیاد جهانی ارد بزرگ
  11. بابا گوریو - اونوره دو بالزاک
  12. زارا عشق چوپان - پرویز قاضی سعید
  13. خانه ارواح - ایزابل آلنده
  14. میهن پرست - صادق هدایت
  15. پاییز پدرسالار - گابریل گارسیا مارکز
  16. سیمای زنی در میان جمع - هاینریش بول
  17. سووشون - سیمین دانشور
  18. مرشد و مارگاریتا - میخائیل بولگاکف
  19. زمستان - مهدی اخوان ثالث
  20. دکتر ژیواگو - بوریس پاسترناک
  21. امیرارسلان نامدار - میرزامحمئ علی نقیب الممالک
  22. چنین گفت زرتشت - فریدریش نیچه
  23. دالان بهشت - نازی صفوی
  24. ارباب حلقه‌ها - جی. آر. آر. تالکین
  25. آخرین وسوسه مسیح - نیکوس کازانتزاکیس
  26. پیامبر - جبران خلیل جبران
  27. سلام بر غم - فرانسواز ساگان
  28. مرد پیر و دریا - ارنست همینگوی
  29. هشت کتاب سهراب سپهری
  30. طاعون - آلبر کامو
  31. جان کلام - گراهام گرین
  32. دن کیشوت - سر وانتس
  33. لبه تیغ - ویلیام سامرست موام
  34. کلیدر - محمود دولت آبادی
  35. بیگانه - آلبر کامو
  36. خوشه‌های خشم - جان استاین‌بک
  37. اورازان - جلال آل احمد
  38. زنگها برای که به صدا در می‌آیند - ارنست همینگوی
  39. تاوان عشق - فهیمه رحیمی
  40. زنان کوچک - لوئییز می آلکوت
  41. داش آکل - صادق هدایت
  42. چشمهایش - بزرگ علوی
  43. بر باد رفته - مارگارت میچل
  44. دیوان حافظ - حافظ
  45. وداع با اسلحه - ارنست همینگوی
  46. گرگ بیابان - هرمان هسه
  47. دلاور زند - نصرت ناظمی
  48. در جستجوی زمان از دست رفته - مارسل پروست
  49. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم - زویا پیرزاد
  50. قصر - فرانتس کافکا
  51. قصه های مجید - هوشنگ مرادی کرمانی
  52. سیذارتا - هرمان هسه
  53. پایبندیهای انسانی - ویلیام سامرست موام
  54. روزالده - هرمان هسه
  55. پاشنه آهنین - جک لندن
  56. مادر - ماکسیم گورکی
  57. مامور سری - جوزف کنراد
  58. سفرهای گالیور - جوناتان سویفت
  59. شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی
  60. رابینسون کروزوئه - دانیل دفو
  61. نبرد من - آدلف هیتلر
  62. ماشین زمان - هربرت جورج ولز
  63. تس - تامس هاردی
  64. تصویر دوریان گری - اسکار وایلد
  65. ژرمینال - امیل زولا
  66. ماجراهای هاکلبری فین - مارک تواین
  67. گرداب سکندر - رضا رهگذر
  68. جزیره گنج - رابرت لوئی استیونسون
  69. رباعیات خیام - محمدعلی فروغی
  70. هفت پیکر - نظامی گنجوی
  71. بازگشت بومی - تامس هاردی
  72. ثریا در اغما - اسماعیل فصیح
  73. شب سراب - ناهید . الف پژواک
  74. دور دنیا در هشتاد روز - ژول ورن
  75. همسایه ها - احمد محمود
  76. جنگ و صلح - لئون تولستوی
  77. تربیت احساسات - گوستاو فلوبر
  78. موش و گربه - عبید زاکانی
  79. آواز پر جبرئیل - شیخ شهاب الدین سهروردی
  80. آلیس در سرزمین عجایب - لوئیس کارول
  81. بینوایان - ویکتور هوگو
  82. پدران و پسران - تورگنیف
  83. گلی در شوره زار - نسرین ثامنی
  84. مادام بواری - گوستاو فلوبر
  85. هزار و یکشب - عبداللطیف تسوجی تبریزی
  86. کلبه عمو توم - هریت بیچر استو
  87. موبی‌دیک - هرمان ملویل
  88. دیوید کاپرفیلد - چارلز دیکنز
  89. بلندیهای بادگیر - امیلی برونته
  90. خواجه تاجدار - ژان گور فرانسوی
  91. کنت مونت کریستو - الکساندر دوما
  92. اولیور تویست - چارلز دیکنز
  93. دایی جان ناپلئون - ایرج پزشکزاد
  94. گوژپشت نوتردام - ویکتور هوگو
  95. سرخ و سیاه - استاندال
  96. وسوسه - جین اوستین
  97. شازده احتجاب -هوشنگ گلشیری
  98. اعترافات - ژان ژاک روسو
  99. برادرزاده رامو - دنیس دیدرو
  100. سرگذشت تام جونز: کودک سر راهی - هنری فیلدینگ



راستی !

شما چند تا از این کتابها رو خوندین ؟


برگرفته از :

http://iran.yours.tv/montada-f42/topic-t1320.htm

سایت ایران شاین : جملات قصار و زیبا از بزرگان (1)

Posted: 17 Sep 2010 04:02 PM PDT

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ

همیشه به خاطر داشته باشید که دنیا هرگز مدیون شما نیست ، زیرا قبل از شما نیز وجود داشته است . جان استیل

وقتی که شما به بدبینی عادت کنید ، بدبینی به اندازه خوشبینی مطلوب و دوست داشتنی است . آرنالد بنت

پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ

زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه

تنها زمانی می توانید چیزی را که ریشه های عمیق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببینید که آن چیز در کار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جی.هیلیس میلر

شکست های زندگی ، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ

خوشا به حال پیمان منشانی که وجودشان به پیرایه پاکی و شرم آراسته شده . بزرگمهر

حیات آدمی در دنیا همچون حبابی است در سطح دریا . جان راسکن

رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و توانایی آنها باشد . ارد بزرگ

چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم. اگوست کنت

انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان این طور استنباط می شود که آنه با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ، درباره همه چیز اظهار نظر می کنند . کولتون

آنکه نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند ارزش برتری و بزرگی ندارد . ارد بزرگ

برای تلفظ کوتاهترین کلمه "بله" یا "نه" خیلی بیشتر از یک نطق باید فکر کرد . پتیاگور


برگرفته از :

http://www.portal.iranshine.com/?p=287


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نیما ونیشام از مینا مقدادی

دسترسی به نرم افزار کتاب قوانین و مقررات فناوری اطلاعات

حکیم ارد بزرگ (پدر فلسفه اردیسم) : تاوان بزرگی ، تنهاییست.