آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

Link to لابی ایران سوئد Iran & Sweden

الگوي شما در زندگيتان کيست؟

Posted: 12 Sep 2010 09:32 AM PDT


تحقيقات اخير دانشمندان حاکي از آن است که مغز انسان از روابط رياضي براي
ذخيره علايق و احساسات استفاده مي کند.

بدون نگاه کردن به جواب ها اين تست را انجام دهيد.
1- يک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنيد.
2- آنرا در عدد ۳ ضرب کنيد.
3- حاصل را بعلاوه ۳ کنيد.
4- دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنيد.
5- يک عدد ۲ يا ۳ رقمي بدست آورده ايد.
6- ارقام عدد خود را با هم جمع کنيد (مثلا اگر عددتان 52 است 5 را با 2 جمع کنيد)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.



حالا با توجه به عدد بدست آمده و ليست زير ، ببينيد الگوي شما در زندگيتان کيست.


1- پور سینا
2- فردوسی
3- نلسون ماندلا
4- هادی ساعی
5- جمشید مشایخی
6- بيل گيتس
7- ارد بزرگ
8- بهرام رادان
9- پت و مت
10- امیرکبیر

مي دونم ، مي دونم چه حالی داری ...
اون يه تاثير خاصي روي ما داره ....
يه روز هم تو مي توني مثل اون بشی ....
باور کن !
اوه راستی ...
اينقدر عددهاي متفاوت رو هي امتحان نکن ....
باهاش کنار بيا ....




برگرفته از :
http://connect115.blogspot.com/2010/09/blog-post_4203.html

ایران در سخن ارد بزرگ

Posted: 12 Sep 2010 07:44 AM PDT






ایران بهشت ماست ، ایران تنها بهانه بودن است . ارد بزرگ


کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند . ارد بزرگ


در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد . ارد بزرگ


رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است . ارد بزرگ


ایران سپیده دم ، تاریخ است . ارد بزرگ


ایرانیان هرگاه پُشتکار داشته اند شگفتی ها آفریده اند . ارد بزرگ


نجابت برجسته ترین خوی ایرانیان است . ارد بزرگ


رویش نخستین تمدن باشکوه جهان ، از گره خوردن سه تبار ایرانی ماد ، پارس و پارت سرچشمه گرفته است .ارد بزرگ


پیشینه نویسان باختر ، شکست های خویش را پیروزی و نابکاری خویش را مردانگی نوشتند ، همانها دروغ پردازی و خوی جانورگونه خود را به ایرانیان نسبت داده اند .ارد بزرگ

اوزون برون خزر در حال انقراض است

Posted: 12 Sep 2010 04:04 AM PDT

تنوع زيستي
اوزون برون خزر در حال انقراض است
مرواريد سياه در بازارهاي جهاني و روي ميز صبحانه طبقه‌ اشراف و اعيان جايگاه ويژه‌اي دارد. مرواريد سياه‌ يا خاويار در اصل تخم ماهيان خاوياري يا استروژن است. درياي خزر در شمال ايران را مي‌توان بزرگ‌ترين منبع توليد خاويار دانست؛ به گونه‌اي كه بيش از 93 درصد خاويار جهان را تامين مي‌كند. درياي خزر براي اين كه بتواند اين جايگاه ممتاز را براي خود حفظ كند، 5 گونه از ماهيان خاوياري در خود جاي داده است. ما ايرانيان همواره همه ‌اين 5 گونه را به نام ‌«اوزون برون‌» صدا كرده‌ايم؛ در حالي كه اين‌گونه نيست و اوزون برون فقط يكي از اين 5 گونه و اتفاقا كوچك‌ترين آنهاست. به همين دليل كوچكي، خاويار اين ماهي از گونه‌هاي ديگر هم ارزان‌تر است، اما گوشت لذيذي دارد و بسياري به خوردن كباب اوزون‌برون علاقه دارند. آن هم از نوع طبيعي‌اش.

اوزون برون با همه‌ شهرتي كه دارد، اكنون در معرض خطر انقراض قرار گرفته است؛ گونه‌اي كه اگر روند شكار و صيد آن به همين منوال ادامه يابد، بايد نسل اين ماهي لذيذ و نسبتا با ارزش را تا چند سال آينده فراموش شده دانست. اين ماهي دماغ دراز (به تركي اوزون = دراز و برون = دماغ) و ديگر همخانواده‌‌هايش از عصر ژوراسيك تاكنون زندگي كرده‌اند، آنها از قديمي‌ترين موجودات دريايي و زنده‌ دنيا هستند؛ به گونه‌اي كه مي‌توان به آنها لقب فسيل‌هاي زنده داد، اما اكنون پس از چند ميليون سال زندگي آنها در معرض انقراضند. اوزون برون‌ها حداكثر تا 1.5 متر رشد مي‌كنند و حداقل در 12 سالگي به بلوغ مي‌رسند، اين يعني كه‌ يك ماهي اوزون برون از لحظه‌ تولد تا زماني كه قابليت تخمگذاري و زاد و ولد داشته باشد، حداقل 12 سال زمان نياز دارد و هر اتفاقي كه در اين مدت براي او بيفتد، به انقراض نسلش مي‌انجامد بي‌آن كه حتي يك بچه ماهي توليد كند. براي همين طرح‌هاي حفاظت از اين ماهي بسيار زمانبر بوده و حوصله و برنامه‌ريزي دقيق نياز دارد.از سوي ديگر اوزون برون مانند ديگر ماهيان خاوياري از گونه‌ ماهيان آنادرم (كوچ رود) هستند. آنها براي زاد و ولد بايد به مناطق بالا دست رودخانه‌ها مهاجرت و آنجا تخم‌ريزي كنند. حال تصور كنيد كه آلودگي رودخانه‌ها، بستن سد‌هاي متعدد بر اين رودها و صيد تفريحي مسافران كنار رودخانه چه بلايي بر سر آنها مي‌آورد. امروزه وظيفه‌ مديريت و حفظ و رهاسازي ماهيان خاوياري در درياي خزر به عهده‌ ايران است اما صيد غير مجاز همه‌ ساحل‌نشينان و آلودگي‌هاي زياد اين منطقه، بيشتر طرح‌هاي ايران را با شكست مواجه كرده است.دماغ درازان دوست داشتني و قديمي خزر در حال انقراض هستند و زماني كه شما مشغول كباب كردن يكي از اوزون برون‌هاي خزر هستيد، داريد سرعت اين انقراض را افزايش مي‌دهيد. باور كنيد خوردن ماهي كباب شده‌ پرورشي (هرچند كه پرورش ماهيان خاوياري چندان موفقيت‌آميز نبوده) چندان هم بد نيست. آن را امتحان كنيد و بيشتر از آن كه از مزه‌ كباب ماهي لذت ببريد، از نقشي اندك كه در نجات اين ماهي داشته‌ايد، لذت ببريد.

طغيان طبيعت پاسخي به سركشي انسان

Posted: 12 Sep 2010 04:02 AM PDT


كارشناسان معتقدند تغييرات اقليمي را نمي‌توان به عنوان تنها دليل براي اين كه بارندگي‌هاي متناوب در پاكستان تا اين حد خسارت‌بار و فاجعه‌آميز بوده‌اند به حساب آورد. جنگل‌زدايي گسترده، پراكنش و رشد بي‌قاعده و بيش از حد مناطق شهرنشيني به نحو چشمگير و معني‌داري تاثير تشديدكننده بر وقوع سيل‌هاي خانمان‌برانداز و بدتر كردن اوضاع و احوال مناطق مصيبت ديده داشته‌اند. در اين ميان مديريت بهتر دشت‌هاي سيلابي مي‌تواند هزينه‌هاي انساني و اقتصادي بلاياي طبيعي از اين دست را تا حد قابل ملاحظه‌اي محدود و مهار كند.

تغييرات اقليمي ممكن است نقشي را در سوابق بارندگي‌هاي ويران‌كننده و فاجعه‌بار آسيا بازي كند، اما كارشناسان زيست‌محيطي معتقدند براي شدت و خشونت طغيان‌هاي خانمان‌برانداز فعلي بايد بيش از هر چيز انگشت اتهام را به سوي تخريب و تباهي زيست‌بوم‌ها نشانه گرفت. در اين ميان، كارشناسان برنامه‌هاي زيست‌محيطي و حفاظت از منابع طبيعي سازمان ملل خاطرنشان مي‌كنند عواملي همچون جنگل‌زدايي‌هاي گسترده و فراگير منطقه، تبديل و تغيير آبخيزها و تالاب‌ها به مزارع، گسترش بي‌پروا و بي‌قاعده نواحي شهري و انباشته‌سازي و انسداد سيستم‌هاي زهكش طبيعي با حجم روزافزون زباله و ضايعات تنها برخي از فاكتورهاي تشديدكننده اثرات فاجعه‌آميز سيل‌ها و طغيان‌هاي آبي در منطقه به شمار مي‌روند.
در همين رابطه، گانش پانگرا از هسته تايلندي هماهنگ‌كننده تالاب‌ها و آب‌هاي منطقه‌اي سازمان ملل براي برنامه حفاظت از طبيعت، معتقد است اكنون كه بيشتر نواحي منطقه و بخصوص پاكستان به دنبال وقوع طغيان‌هاي پي در پي در وضعيتي فاجعه‌آميز به سر مي‌برند و حتي شرايط آتي و ابعاد بيشتر آن نيز قابل پيش‌بيني نيست، نمي‌توان تنها طبيعت را مقصر قلمداد كرد؛ در واقع اين انسان‌ها بوده‌اند كه با تجاوز و دست‌اندازي بر دشت‌هاي سيلابي، منطقه را آبستن وقوع طغيان‌هاي مهار نشدني با چنين عمق خسارت‌باري كرده‌اند. در اين ميان، با توجه به ساختارهاي ضعيف توسعه پايدار در منطقه و عدم توجه به اصول پايدار حفاظت از منابع طبيعي و زيست‌بوم‌ها كه خود مساله‌اي بنيادي است و همچنين پتانسيل بالقوه بالاي منطقه آسيا به لحاظ برخورداري از باران‌هاي موسمي و فراواني اراضي پست و جلگه ها، بديهي است اعمال مديريت مطلوب دشت‌هاي سيلابي مي‌تواند در محدود ساختن و كاهش بار هزينه‌هاي انساني و اقتصادي بلاياي طبيعي نقش بالقوه موثري ايفا كند. توجه به نقشي كه مديريت صحيح منابع طبيعي در منطقه به لحاظ پايين آوردن نرخ خسارات‌هاي جاني و مالي بلاياي طبيعي همچون سيل‌ها در پي خواهد داشت در حالي است كه تلفات جاني برآورد شده بارندگي‌هاي اخير و طغيان‌هاي متعاقب آن در پاكستان رقمي نزديك به 1400 كشته و آوارگي ميليوني را گزارش مي‌كند. كارشناسان منطقه‌اي سازمان ملل در بخش تالاب‌ها و آب‌هاي برنامه جهاني حفاظت از طبيعت معتقدند زير ساخت‌هاي طبيعي بايد محافظت شوند و اين موضوع مهمي است كه همگي ما ناگزير از تامين و تضمين آن هستيم؛ چرا كه در غير اين صورت توسعه در آسيا چهره پايداري به خود نخواهد گرفت.
دستاويز قرار ندادن تغييرات اقليمي به عنوان مقصر اصلي وقوع رخدادهاي طبيعي در منطقه در حالي مطرح مي‌شود كه برخي از كارشناسان و محققان حوزه اقليم و شهرهاي پايدار در منطقه معتقدند تغييرات اقليمي به بهانه دست اول و روش ساده دولت‌هاي آسيايي براي تبرئه كردن خودشان به هنگام مصيبت ديدن از وقوع بلاياي طبيعي بدل شده است. اين مساله كه با رخداد هر گونه طغيان‌هاي بزرگ، عامل تغييرات اقليمي به رويكردي پيش پا افتاده و معمولي براي مقصر قلمداد شدن بدل مي‌شود در حالي است كه در حقيقت بسياري از مشكلات در سطح محلي و منطقه‌اي ثبات‌پذير و حل شدني هستند. كارشناسان زيست‌محيطي معتقدند در واقع فرقي نمي‌كند موقعيت جغرافيايي كجا باشد؛ چه در پاكستان، تايلند، اندونزي يا فيليپين باشيم يك مشكل اساسي و بنيادي با مديريت نامطلوب ضايعات و پسماندها، مديريت نامطلوب اراضي و منابع طبيعي و همچنين گسترش تهاجمي و غيراصولي شهرنشيني داريم.
در همين رابطه، كارشناسان به خرابي و انهدام قابل توجه سال گذشته در مانيل به هنگام وقوع توفان استوايي كتسانا اشاره مي‌كنند كه سنگين‌ترين بارندگي‌ها طي 4 دهه اخير را در پي داشت و پايتخت فيليپين را فلج كرد. به نحوي كه 80 درصد شهر غرق آب شد و زير ارتفاعي از سيلاب فرو رفت و بيش از 400 نفر نيز جان خود را از دست دادند. در آن زمان نيز هر چند مقامات فيليپيني عامل تغييرات اقليمي را به عنوان مقصر اصلي شدت و سختي آن توفان معرفي و برجسته نمايي كردند، اما در واقع اين فاكتورهاي با منشاء مستقيم انساني بودند كه براي خسارت مرگبار سيل بايد هدف انتقاد قرار گيرند.
بررسي‌هاي هسته‌هاي منطقه‌اي بخش تالاب‌ها و آب‌هاي طرف همكاري برنامه حفاظت از طبيعت سازمان ملل نشان مي‌دهد طي دهه‌هاي اخير ميليون‌ها نفر از سكنه كشورهاي مصيبت‌ديده از سيلاب‌هاي بزرگ، خانه‌هايشان را در طول دشت‌هاي سيلابي بنا كرده‌اند، همين موضوع مهم به اضافه تخريب و انهدام جنگل‌هاي بالادست رودخانه و همچنين ازدياد قابل توجه زباله و ضايعات انساني كه موجب مسدود شدن آبراهه‌ها شده است در مجموع تصوير بزرگ و فاجعه‌باري براي اين بلاي طبيعي درپي داشته است. در اين ميان، زيرساخت‌هاي شهري از اولين اهداف در معرض تهديد سيلاب‌ها به شمار مي‌روند، به نحوي كه زيرساخت مترو به عنوان شاهرگ حياتي حمل و نقل و ارتباط درون و برون‌شهري براي مراكز پرجمعيت كشورهايي همچون تايلند، فيليپين و اندونزي ازجمله مراكز حياتي شهري به شمار مي‌رود كه بايد بار سنگين پيامدهاي برنامه ريزي واقعا نامناسب كشورها درخصوص مديريت‌هاي ضعيف زيست‌محيطي را به جان بخرد، اما در نهايت به نظر مي‌آيد كه وقوع چنين بلاياي طبيعي به تغييرات عمده‌اي در خط‌مشي‌هاي مديريت شهري اين شهرهاي آسيب‌پذير منجر نشده است.بروس دان، از كارشناسان حرفه‌اي زيست محيطي و همكار اداره توسعه پايدار و منطقه‌اي بانك توسعه آسيا نيز در تاييد همين نتايج و گمانه‌زني‌ها، تخريب و انهدام جنگل‌ها در منطقه آسيا را به عنوان يكي از عوامل اصلي تقويت‌كننده آثار سيل و عواقب كلان آن معرفي مي‌كند. مرجع علمي اظهارنظر اين كارشناس خبره محيط زيست، تحقيقاتي است كه از سوي دانشگاه داروين استراليا و دانشگاه ملي سنگاپور صورت گرفته و نتايج آن حاكي از اين واقعيت است كه كاهشي 10 درصدي در جنگل‌ها منجر به كثرت وقوع سيلاب‌هايي بين 4 و 28 درصد مي‌شود. اين آمار و ارقام تكان‌دهنده در حالي است كه در مسير به ظاهر برگشت‌ناپذير كشورهاي منطقه در جهت حركت به سوي بدترين تخريب و آسيب زيست‌بومي كه آسيا تاكنون به خود ديده است، باز هم نشانه‌هايي از برخي موارد پيشرفت و بهبود مشاهده مي‌شود كه به نوبه خود دلگرم‌كننده هستند. به عنوان نمونه، اقدامات و كوشش چيني‌ها درخصوص برنامه احياي جنگل‌ها كه به دنبال صدمه شديد اين كشور از وقوع سيلاب‌هاي انبوه و فراگير دهه 1980 شروع شده ازجمله مثال‌هاي اصلاح شيوه‌هاي مديريت زيست‌محيطي در آسيا به شمار مي‌رود. چين در آن بازه زماني عظيم‌ترين سطوح جنگل‌زدايي در جهان را تجربه مي‌كرد و هيچ برنامه و خط‌مشي مشخصي براي مديريت كلان زيست‌محيطي وجود نداشت، اما اكنون و به لحاظ پوشش جنگلي، منطقه آسيا به واسطه برنامه كلان احياي جنگل چيني‌ها از برخي افزايش‌ها در ركوردهاي زيست محيطي بهره‌مند شده است. با اين اوصاف، آنچه ‌ كارشناسان منطقه‌اي برنامه حفاظت از طبيعت سازمان ملل نيز به آن معترفند اين واقعيت است كه سرمايه‌گذاري در ‌زيرساخت طبيعي‌ تنها راه حفاظت مردم منطقه از اثرات بالقوه سيل‌هاي ناشي از تغييرات اقليم است. در اين ميان، به رغم اخبار اسفبار تلفات انساني و آوارگي ميليوني و همچنين پيامدهاي متعاقب سيل‌هايي همچون سيل اخير پاكستان كه وقوع آن براي كشورهايي از اين دست به منزله چالشي ملي و منطقه‌اي محسوب مي‌شود، ايجاد ساختمان‌هاي بتوني و ديوارهاي مستحكم براي متوقف ساختن تهديد سيلاب‌ها فقط پاك كردن صورت مساله است و نه جواب آن؛ حوادثي از اين دست بخوبي نشان مي‌دهد كه ما ناگزير از سرمايه‌گذاري در زيرساخت‌هاي طبيعي ازجمله جنگل‌ها، حوضه‌هاي آبگير رودخانه، بركه‌ها و درياچه‌ها و تالاب‌ها هستيم تا از سرمايه‌هاي خود در آينده بهتر محافظت كنيم.
پاكستان قبل و بعد از سيل










تصوير ماهواره‌اي، گرفته شده از مدار زمين مربوط به سال گذشته از پاكستان











تصوير ماهواره‌اي، گرفته شده از مدار زمين مربوط به سيل تابستان امسال در پاكستان در همان منطقه
منبع: Discovery / مترجم :مهريار ميرنيا

ربات‌ها هم عاشق مي‌شوند

Posted: 12 Sep 2010 04:01 AM PDT

بزرگراه گمشده
ربات‌ها هم عاشق مي‌شوند

استانتون ايده ساخت يك فيلم را در ذهنش داشت (البته در آن موقع هنوز هيچ داستاني در ذهن نداشت و همه چيز فقط در حد يك ايده بود)؛ ايده او اين بود كه نسل بشر كره زمين را ترك كند و براي ادامه زندگي به يك نقطه ديگر در فضا نقل مكان كند، ولي يك ربات كوچولو را جا بگذارد و آن ربات هم كار خود را صادقانه انجام بدهد؛ چرا؟ چون چون يك نفر فراموش كرده كه دكمه خاموش آن را بزند.
حالا پس از گذشت 14 سال آن ايده در قالب يك فيلم انيميشن به نام «وال - ئي»(Wall-E) در سالن‌هاي سينما نمايش داده مي‌شود. استانتون 42 ساله در ساخت بيشتر انيميشن‌هاي پيكسار دست داشته، ولي «وال - ئي» تازه دومين فيلم او در مقام كارگردان است. اولين تجربه كارگرداني او، در سال 2003 به نام «در جستجوي نيمو» جايزه اسكار بهترين فيلم انيميشن را برايش به ارمغان آورد.

وال - ئي داستاني عاشقانه دارد؛ عشق بين دو شيء بي‌جان. شخصيت اصلي فيلم همان «روبات كوچولوي جا مانده» است. وظيفه روزانه اين ربات جمع‌آوري زباله‌ها، فشرده كردن و قرار دادن آنها در تل‌هاي مرتب و منظمي از زباله‌ها است، انسان‌هايي كه 700‌سال پيش او را روي كره زمين جا گذاشتند و حالا در يك ايستگاه فضايي در كهكشان راه شيري به سر مي‌برند و منتظر هستند تا زمين يك بار ديگر قابل سكونت شود. وال ئي در ميان اين زباله‌ها چيز‌هايي مي‌يابد و از طريق آنها به افكار و احساسات انسان‌ها پي مي‌برد. ولي موثرترين چيزي كه او در ميان زباله‌ها پيدا مي‌كند، يك نوار VHS از فيلم Hello Dolly است؛ او بي‌وقفه اين فيلم را تماشا مي‌كند و با تماشاي آن چيز‌هايي درباره عشق و تنهايي ياد مي‌گيرد.

در ادامه داستان سر و كله يك ربات «مونث» با نام مناسب «EVE) »Eve در زبان انگليسي به معناي «حوا» است) پيدا مي‌شود؛ مأموريت اين ربات كه از فضا و از طرف انسان‌ها آمده، اين است كه نشاني از زندگي روي كره‌زمين پيدا كند تا معلوم شود كه آيا زمين بار ديگر قابل زندگي شده يا نه؟ در اين بين، انسان‌ها كه در ايستگاه فضايي زندگي مي‌كنند، چاق و تنبل و نامنسجم شده‌اند؛ آنها قربانيان «مصرف‌گرايي» خود هستند كه در واقع توسط ماشين‌ها و ربات‌هايي محصول تكنولوژي پيشرفته كه دور و برشان را احاطه كرده‌اند، بلعيده شده‌اند. آيا ربات قهرمان ما مي‌تواند انسان‌ها را نجات بدهد و در عين حال به «دختر» مورد علاقه‌اش برسد؟

روبات ها هم دروغ مي‌گويند

Posted: 12 Sep 2010 04:00 AM PDT

حفاظت از اطلاعات
روبات ها هم دروغ مي‌گويند
جام جم آنلاين: محققان موسسه تکنولوژي جورجيا نرم افزاري را براي روبات ها ابداع کرده اند که مي تواند به منظور حفظ اطلاعات و جلوگيري از دست گير شدن در ميدان هاي جنگ به آنها فريب دادن و دروغ گفتن بياموزد.

به گزارش مهر، دروغگويي و فريب دادن جزء رفتارهاي ناپسندي به شمار مي روند که به تازگي به روبات ها آموزش داده مي شوند. محققان ارتش آمريکا روباتي خلق کرده اند که از توانايي فريب دادن و دروغ گفتن برخوردار است.برنامه جديد به روبات ها اين توانايي را مي دهد که دروغ هاي ديگر روبات ها را کشف کرده و از ساده لوحي طرف مقابل براي فريب دادن وي و دروغ گفتن استفاده کند.به گفته محققان موسسه تکنولوژي جورجيا ، اين روبات حتي از توانايي فريب دادن انسان به شيوه اي مشابه برخوردار است.

اين ابداع جديد مي تواند منجر به پيشرفت هاي نظامي در زمينه توليد روبات هايي شود که مي توانند بمب ها را خنثي کرده و مجروحان جنگي را به پناهگاه ها حمل کنند.درک روبات ها از دروغگويي و فريب دادن، از دستگير شدن آنها و يا از سوخت شدن اطلاعاتي که در روبات ها ذخيره شده است ، جلوگيري خواهد کرد.با اين حال برخي از متخصصان روباتيک از اينکه چنين تکنولوژي بتواند وجهه روباتها را براي عموم مردم خدشه دار کند و يا به ساخت روباتهاي ناهنجار ديگري که مي توانند شکار کنند منجر شود ابراز نگراني کرده اند.در حال حاضر يکي از مشکلات صنعت روباتيک جلب اطمينان مردم است و در صورتي که روبات ها فريب دادن را بياموزند ، اين مشکل بسيار جدي تر خواهد شد.

رويان ، نگاه متفاوت مسوولان را مي‌طلبد

Posted: 12 Sep 2010 03:59 AM PDT

با دكتر گورابي ، رئيس پژوهشگاه رويان
رويان ، نگاه متفاوت مسوولان را مي‌طلبد
جام جم آنلاين: پژوهشگاه رويان كه به عنوان يكي از مراكز پيشرو در ارائه خدمات درمان ناباروري در سال 1369 تأسيس شد،در حال حاضر با گذشت نزديك به دو دهه،‌ به يكي از معتبرترين مراكز ارائه خدمات تخصصي و فوق تخصصي در خاورميانه تبديل شده است.


البته رويان طي چند سال اخير از فعاليت صرف در درمان نازايي وناباروري فراتر رفته و به عرصه تحقيقات سلول‌هاي بنيادي وشبيه سازي هم وارده شده است.
موفقيت‌هاي پژوهشگاه رويان جهاد دانشگاهي در عرصه‌هاي مختلف باعث شد تا مقام معظم رهبري اواخر سال گذشته در ديدار جمعي از مسوولان و محققان اين مركز، انتخاب دقيق مساله و استفاده از علم و دانش و تلاش در پرتو ايمان براي حل مساله را رمز موفقيت اين نهاد علمي بدانند.
هرچند به اعتقاد دكتر حميدرضا گورابي با وجود تاييد دستاوردها وتاكيد بر ادامه مسير رو به رشد اين پژوهشگاه توسط رهبر و رئيس‌جمهور، آنچنان كه بايد به رويان اجازه حركت ورشد داده نمي‌شود.
همچنين رئيس پژوهشگاه رويان در گفتگويي كه با ما داشت با اشاره به توانمندي‌هايي كه رويان در طول اين سال‌ها كسب كرده چندين بار تكرار كرد ما آمادگي داريم تا اگر از ما كمكي براي حل مشكلات مختلف موجود در كشور بخواهند با ارگان‌هاي مختلف همكاري كنيم.
در حدود 2 دهه از فعاليت پژوهشگاه رويان مي‌گذرد و در طول اين مدت به عنوان مركزي موفق در طب توليد مثل و درمان نازايي و ناباروري شناخته شده است. اما چه اتفاقي باعث شده تا رويان وارد فاز شبيه‌سازي و سلول‌درماني هم بشود؟
كارهاي جديد ما براساس تجربياتي است كه در طب ناباروري كسب كرده‌ايم. شاخه‌اي از پزشكي درمان ناباروري است كه ارتباط تنگاتنگي با روش‌هاي آزمايشگاهي دارد. در درمان ناباروري آزمايشگاه و قسمت‌هايي كه ما به نام علوم پايه مي‌شناسيم كاملا درگير مي‌شوند و تجربيات مفيدي كسب مي‌شود كه مي‌توانيم از آنها براي كارهاي مشابه ديگري استفاده كنيم. به عنوان مثال با تحولي كه صورت گرفته جنين را توانسته‌ايم در محيط آزمايشگاهي توليد كنيم. به موازات اين دستاورد قاعدتا فرصتي هم ايجاد مي‌شود تا بتوانيم روي جنين كارهايي انجام بدهيم. در شبيه‌سازي هم به همين ترتيب اگر پايه علوم آزمايشگاهي نبود، دستكاري تخمك ممكن نبود. مهم اين است كه اين موضوعات با هم در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند و مي‌شود از تجربياتي كه در شاخه‌هاي ديگر هست استفاده كرد.
پس در واقع طب توليد مثل پيش‌زمينه‌اي بوده تا بتوانيد در عرصه‌هاي ديگر هم وارد شويد؟

بله، البته ممكن است برعكس هم باشد، مثلا در شبيه‌سازي‌ دستاوردهايي داشته‌ايم كه از آنها در ناباروري هم استفاده كرده‌ايم.
با توجه به اين‌كه پژوهشگاه رويان همراه با مراكز تحقيقاتي مطرح دنيا حركت مي‌كند آيا براي ورود بر حوزه سلول‌هاي بنيادي و شبيه‌سازي، عملكرد مراكز مشابه ديگر هم مدنظر شما بوده‌اند؟ به عبارت ديگر آيا شما در اين زمينه از الگوي خاصي پيروي كرده‌ايد؟

اين طور نبوده، رويكرد ما اين بوده كه حالا كه ما اين دانش را داريم مي‌توانيم از وجود آن و نيروهاي متخصص خود كه در اين حوزه توانمندي دارند، استفاده كنيم.
آيا ورود به حوزه سلول‌هاي بنيادي و شبيه‌سازي باعث كاهش تمركز بر روي فعاليت اصلي رويان نشده است؟‌

سعي كرديم همه جوانب را حفظ كنيم شايد بعضي از مراكز ديگر دنيا اين كار را نكرده باشند اما ما علاوه بر درمان بيماراني كه به ما مراجعه مي‌كنند، به درآمدي كه از اين طريق كسب مي‌كنيم نياز داريم براي اين كه از اين طريق مي‌توانيم هزينه‌هاي تحقيقاتمان را مرتفع كنيم. اگرچه اخيرا براي كارهاي تحقيقاتي به ما بودجه‌اي داده شده، اما پيش از اين از طريق كسب درآمدهايي كه داشتيم سعي مي‌كرديم اين كار را انجام دهيم. هرچند چون تعرفه‌هاي ما بالا نيست اين درآمد ناچيز است اما ما در نهايت به فكر بيماران هستيم. برنامه و باور ما اين است كه بخش ناباروري و درمان ناباروري خودكفا شود و از بودجه دولت به هيچ وجه به سمت درمان نرود.
يكي از اصلي‌ترين محاسن مركز شما همين امكان ارتباط مستقيم داشتن با مردم است اين درحالي است كه معمولا طرح‌هاي دانشگاهي و تحقيقاتي تا رسيدن به مصرف كننده موانع زيادي دارند.

اين هدف‌گذاري بوده است كه از ابتدا انجام شده و احساس ما اين است كه بايستي به همين شيوه باشد، اما مردم بايد ببينيد كه بودجه دولتي كه به ما اعطا شده چگونه توانسته كمكي به زندگيشان بكند. اگر صرفا مقاله‌اي چاپ كنيم و بگوييم مركز معتبري شده‌ايم اين را مردم درك نمي‌كنند، مردم زماني احساس رضايت مي‌كنند كه نتيجه آنچه كه ماليات مي‌دهند و آنچه كه از درآمد كشور صرف تحقيقات وپژوهش مي‌شود را در عمل ببينند.
البته به نظر مي‌رسد با توجه به ارجاع زوج‌هاي نابارور از كل ايران به پژوهشگاه رويان و گرفتن نتيجه مثبت از اينجا در مجموع اين رضايتمندي وجود دارد.

به هر حال با اين كه مراجعان زيادي داريم اما بيشتر آنها به خاطر هزينه‌ها (با وجود اين‌كه كمتر از جاهاي ديگر است) از ما ناراضي هستند. اكثريت مراجعان ما از اقشار ضعيف جامعه هستند. ضمن آنكه كساني كه به مراكز ديگري مراجعه كرده‌اند و درمان نشده‌اند در حالي به ما مراجعه مي‌كنند كه ديگر پولي براي ادامه درمان ندارند و ما شرمنده هستيم چون اين بخش خودكفاست و مجبوريم هزينه‌ها را دريافت كنيم و بيمه‌اي براي اين افراد در نظر گرفته نشده. در اين صورت است كه مردم از ما ناراضي مي‌شوند.
اما آيا تمام افرادي كه به مركز شما مراجعه مي‌كنند در صورتي كه مشكل مالي نداشته باشند و در ضمن دوره درماني را بدون آن كه نااميد شوند ادامه دهند مي‌توانند نتيجه مثبت بگيرند؟

اين موضوع يك جراحي ساده نيست كه بيمار بعد از جراحي بهبود يابد چون هزاران هزار مساله مختلف با هم درگير هستندكه جنيني كه در آزمايشگاه توليد شده بتواند در رحم مادر جايگزين شود و حاملگي رخ دهد هنوز در هيچ جاي دنيا موفقيت اين روش‌ها به بالاي 50 درصد نرسيده و اگر جايي خلاف اين موضوع را ادعا كرد بايد مراحل آماري‌اش را بررسي كرد چراكه برخي از اين مراكز مراجعان بالاي 37 سال يا بيماري‌هايي را كه پيش آگهي كمي دارد مانند آندومتريوز، را حذف مي‌كنند و سپس آمار خود را ارائه مي‌دهند.
اما اگر به طور كلي بخواهيد بررسي كنيد شايد شانس موفقيت در اين كار 40 ـ‌30 درصد باشد. ضمن آن كه هر بيمار بايد 2 تا 3 دوره تحت درمان قرار گيرد تا بخواهد به شانس 100 درصد برسد. البته بيماراني هستند كه حتي بعد از 3 بار هم اين موفقيت برايشان وجود نداشته و اين روش‌ها كمكشان نكرده است.
پس شما با اين باور عمومي مبني بر پايان كابوس نازايي و ناباروري موافق نيستيد و به اعتقاد شما هنوز نمي‌شود گفت اين مشكلات صد در صد درمان‌پذير هستند؟

زماني تعريف عقيم بودن يك چيز بود و الان چيز ديگري. بالاخره با روش‌هايي كه وجود دارد مي‌توان بخشي از اين بيماران را درمان كنيم. اما بخشي ديگر را هنوز نمي‌توان با اين روش‌ها درمان كرد. ضمن آن كه رحم اجاره‌اي و استفاده از تخمك ديگري را نمي‌توانيم موفقيت قلمداد كنيم، موفقيت اين است كه از سلول‌هاي جنسي خود فرد استفاده شود.
ما به زوج‌هايي كه موفقيتشان در اين روش‌ها تقريبا ناممكن است، پيشنهاد مي‌كنيم كه كودكي را به فرزندي بپذيرند. البته اكثر اين افراد از شرايط سخت اين كار شكايت مي‌كنند و خيلي‌ها تا بخشي از راه رفته‌اند اما در نهايت موفق نشده‌اند. اين شرايط سخت‌تر از گرفتن جنين اهدايي است در حالي كه اين كار هم گرفتن يك فرزند است منتهي قبل از تولد. به نظر من بايد مانند كشورهاي اروپايي و آمريكايي و كشورهاي پيشرفته شرايط را براي گرفتن فرزند تسهيل كرد. در عوض مددكاري اجتماعي را تقويت كرد و به صورت متوالي به زوج‌هايي كه فرزندي آورده‌اند مراجعه شود و عملكرد آنها را بررسي كرد. ما اين روش‌ها را كنار گذاشته‌ايم و مي‌خواهيم اين كنترل‌ها را از پشت ميزها انجام بدهيم. در چنين شرايطي قاعدتا بايد مقررات سخت‌تري را در نظر گرفت و وضع كرد.
به نظر من اگر اين مسائل تسهيل شود خيلي‌ها به دنبال فرزندخواندگي مي‌روند. ما اين مساله را جدا از درمان ناباروري نمي‌بينيم. چون ضررهايي كه يك خانم به دليل قرار گرفتن در سيكل ناباروري متوالي متحمل مي‌شود به‌گونه‌اي است كه ممكن است در آينده دچار مشكلاتي شود. بايد به نظر من همه اينها را كنار هم ديد و در مجموع مشكلات را بررسي كرد.
‌هدف به فرزند خواندگي ختم شود؟

اگر راه‌هاي درماني به نتيجه نرسد بله اين‌گونه بهتر است.
‌با توجه به اين نكته، آيا هماهنگي بين شما و سازمان بهزيستي برقرار شده تا حداقل اين افراد با شرايط آسان‌تري مراحل فرزند خواندگي را طي كنند؟

براي اين كار از ما هم گواهي‌هايي مي‌خواهند. اما در كل شرايط خيلي سخت است. اين در حالي است كه اگر شرايط سخت نباشد اين زوج‌ها هم مي‌توانند پدر و مادر شوند و در چنين حالتي براي فرزنداني كه دور از پدر و مادر هستند هم فكري كرده‌ايم. به نظر من مي‌شود اين مسائل را كنار هم گذاشت و مشكل صاحب فرزند شدن را حل كرد. صرفا روش‌هاي درماني نمي‌تواند پاسخگو باشند.
جهاددانشگاهي قسمت‌هاي مختلف دارد اما اين سوال مطرح است كه چرا در قسمت نازايي و درمان ناباروري 2 مركز مستقل دارد؛ يعني شما و ابن‌سينا، فكر نمي‌كنيد كه با توجه به اهداف مشترك دچار نوعي موازي‌كاري شده‌ايد؟

در نظر بگيريد چندين بيمارستان وزارت بهداشت، در حال انجام يك كار هستند. جهاد دانشگاهي هم از مدت‌ها قبل يعني از سالي كه رويان تاسيس شد تخصص خوبي را در اين زمينه به دست آورده است بالاخره نيروهايي تربيت كرده كه اين پتانسيل را داشته‌اند كه مراكز جديدي را بازگشايي كنند و به خصوص اين‌كه وجود چنين مراكزي مورد نياز هم بوده است.
‌آيا اين دو مركز مستقل نمي‌توانستند در قالب يك مجموعه‌ و با همكاري يكديگر كار كنند؟

بالاخره ما نمي‌خواهيم بگوييم رقابت اما هر مركزي براساس نيروهايي كه دارد، تلاش مي‌كند. مثلا مركز ديگري براي ناباروري است كه در زمينه‌هايي كار مي‌كنند كه تخصص ما نيست و ما به آن ورود نكرده‌ايم و همين طور آنها هم به همين ترتيب عمل مي‌كنند. مديريت جهاد دانشگاهي در آن زمان خاص كه پژوهشكده ابن‌سينا افتتاح شد، فكر مي‌كرد مي‌تواند با ايجاد يك مركز ديگر ناباروري كار دوجانبه‌اي انجام دهد. در كل ما احساس مي‌كنيم اتفاق بدي نيفتاده است و چنين اتفاقي به نفع مردم است. جالب اين است كه غير از اين 2 پژوهشكده در شهرستان‌ها هم جهادهاي دانشگاهي به دنبال ورود به كارهاي درمان ناباروري هستند، مثلا در قم ما خودمان قبلا مركزي را اداره مي‌كرديم. الان جهاد دانشگاهي قم خودشان مركز ناباروري تاسيس كرده‌اند و كارشان را انجام مي‌دهند. در اهواز از ما خواستند كمك‌هاي فني بهشان بدهيم و در حال كمك‌رساني هستيم كه مركز درمان ناباروري‌شان را به‌پا كنند و ساختمان آنها در حال تكميل و آموزش نيروي انساني به پايان رسيده است. در اراك با استانداري مذاكراتي كرده‌اند و ساختماني را تهيه كرده‌اند. در استان گلستان مقامات استانداري علاقه‌مند بودند اين اتفاق انجام شود. در استان اردبيل خيلي از كارهايشان انجام شده و استانداري كمك‌هاي خوبي كرده است. نمي‌شود، گفت كه موازي است؛ اما اتفاق خوبي است. تهران هم با وجود جمعيت 13 ـ 10 ميليوني كه دارد، ايجاب مي‌كند كه اين مراكز در كنار هم وجود داشته باشد.
آقاي دكتر به بانك خون بندناف رويان بپردازيم كه چندي پيش كار خودش را شروع كرد و اعلام شد داوطلبان عضويت در آن مي‌بايست هزينه‌اي را به صورت سالانه پرداخت كنند. در نقطه مقابل سازمان انتقال خون هم بانكي مشابه را راه‌اندازي كردالبته با اين تفاوت كه اين مركز بانكي عمومي و رايگان است.

اولين مركز خون بند ناف اوايل دهه 80 برحسب ضرورتي كه وجود داشت در بيمارستان شريعتي مركز تحقيقات سرطان و مغز و استخوان تاسيس شد. بعضي از بيماران براي درمان بيماريشان به آن مركز مراجعه مي‌كردند و در ادامه خون بندناف اطرافيان آنها را مي‌گرفتند اگر با بيمار مطابقت ‌داشت استفاده مي‌شد و اگر نه درمركز نگهداري مي‌شد.
بعد از آن، موضوع بانك خون بندناف خصوصي نه به عنوان ساختار اقتصادي‌اش بلكه به سبب اين‌كه اگر فردي علاقه‌مند بود بتواند خون بندناف نوزادش را نگه دارد مطرح شد كه ما آن را تاسيس كرديم كه در اين بانك فرد متقاضي مبلغي را پرداخت مي‌كند، خون نگهداري مي‌شود، حالا ممكن است كاربرد كمي هم داشته باشد؛ اما مانند بيمه است كه فردي ماشين خود را بيمه بدنه مي‌كند و حالا ممكن است 10 سال هم از بيمه بدنه‌اش استفاده نكند.ما نبايد بگوييم اين بانك به درد نمي‌خورد، كمااين‌كه در دنيا متداول است.
نكته مهم اين است كه نمونه‌هاي موجود در اين بانك همگي شناسنامه‌دار هستند كساني كه در اينجا خون بندناف نوزادشان را سپرده‌اند، رضايت داده‌اند اگر بيماري پيدا شد كه نيازمند بود، به آنها اعلام كنيم. مواردي كه مورد نياز است، به ما اعلام مي‌شود و ما در بانك جستجو مي‌كنيم و اگر انطباق داشت، با آن فرد تماس مي‌گيريم، اگر رضايت داشت كم‌كم وارد پروسه مي‌شويم كه اين اهدا صورت بگيرد.
از طرفي ديگر، اين بانك برحسب طرحي است كه مرحوم دكتر كاظمي آشتياني به سازمان مديريت آن زمان داده بودند. بودجه‌اي براي تجهيز اين بانك به ما اعطا شد. ما تجهيزات را خريديم و در ادامه حتي مي‌توانستيم كار را انجام ندهيم، صحبت‌هايي كرديم تا جا و مكاني در اختيار ما قرار دهند متاسفانه فضايي در اختيار ما قرار نگرفت و همان ساختمان قديم تحقيقات رويان را براي اين كار گذاشتيم.
فكر مي‌كنم در مدت 6 ـ 5 ماهه توانسته‌ايم بيش از 1000 مورد را فراهم كنيم. در حال حاضر هر خون بندنافي را كه مي‌خواهيم ذخيره كنيم، 400ـ300 هزار تومان هزينه دارد. اين را بايد پرداخت كنيم. ما بودجه‌اي نداريم، در تمام دنيا دولت پرداخت اينها را بر عهده دارد يا خيريه‌ها كه متاسفانه ما از هيچ كدام آنها نفعي در اين قضيه نبرده‌ايم.
آيا اين امكان وجود ندارد كه ذخاير موجود در اين بانك را به سازمان انتقال خون انتقال دهيم؟

شايد بشود. ما در رويان دست به هر چه مي‌زنيم طلا مي‌شود! شايد اگر به دنبال اين مساله نمي‌رفتيم فرد ديگري به دنبال آن نمي‌رفت و كار روي زمين مي‌ماند، اما خوشبختانه با ورود ما به اين قضيه و رقابتي كه ايجاد شد، بقيه هم در اين جريان حضور پيدا كردند.
جلسه‌اي در حدود 3 سال پيش برگزار شد و نهايتا 3 مركز بيمارستان شريعتي، رويان و سازمان انتقال خون براي انجام اين كار انتخاب شدند سازمان انتقال خون با وضعيتي كه دارد، بايد اين كار را انجام دهد. نهايتا ما حاضر هستيم وقتي بانكمان تكميل شد اگر سازمان انتقال خون آمادگي‌اش را داشت به آنها تحويل دهيم. هيچ اصراري نداريم كه انها را نگهداري كنيم.
اما مورد ديگري كه هست، حدود و ظرفيت تعداد خون بندنافي است كه در كشور بايد نگهداري شود. اگرچه بعضي‌ها معتقدند 10 هزار نمونه كافي است، اما عده‌اي ديگر براساس جمعيت و بافت‌هاي جمعيتي كشور اين تعداد را تا 70 هزار نمونه برآورد كرده‌اند. اين درحالي است كه هنوز مجموع اين 3 مركز نتوانستند ظرفيت 70 هزار نمونه را نگهداري كنند.
برخي منتقدان از همان ابتداي كار بانك خون بند ناف معتقد بودند نمونه‌هاي ذخيره شده بعد از مدتي ويژگي‌هاي لازم براي استفاده‌هاي مورد نظر را از دست مي‌دهند و به همين دليل جمع‌آوري خون بند ناف را ادعايي مي‌دانند كه علي رغم دريافت هزينه نگهداري، در نهايت به نتيجه‌ نمي‌رسد.

ما روش‌هاي كنترل كيفي داريم. نمونه‌هايي را كه متعلق به فرد خاصي نيست را از همان ابتدا نگهداري مي‌كرديم و هر چند وقت يك بار آنها را مورد بازنگري قرار مي‌دهيم. همه اين كنترل‌ها را مانند هر مركز ديگري انجام مي‌دهيم و اين تعهد را مي‌دهيم كه هر وقت اين سلول‌ها مشكلي داشته باشد هزينه‌ها را برگردانيم و به هيچ وجه اين گونه نيست كه مبلغي را دريافت كنيم و تعهدي در قبالش نداشته باشيم.
در حال حاضر در بانك عمومي‌ شايد 5 ـ3 نمونه گرفته مي‌شود سپس تعداد سلول‌ها و حيات آنها بررسي شده و بهترين نمونه‌ها نگهداري مي‌شوند.ولي وقتي نمونه متعلق به يك فرد خاص باشد. ديگر بايد همان را فريز كرد. البته به داوطلب گفته مي‌شود اگر تعداد سلول‌ها از مقداري كه مورد تاييد است كمتر شود به نفعش نيست كه نگهداري شود چون براي درمان شايد كفايت نكند، اين است كه شرايط خاص خود بيمار است و نمي‌توانيم كاري انجام دهيم.
در صورتي كه كيفيت سلول‌هاي فريزشده تاييدشده باشد تا چند سال مي‌توان آنها را نگهداري و استفاده كرد؟

براساس دانش كنوني استفاده از آنها تا 20 سال تضمين شده است. هرچند ممكن است مانند هرچيز ديگري كه زمان خاصي براي استفاده داشته باشد پس از آن هم بتواند مورد استفاده قرار گيرد. ما فردي را براي انجام اين كار ترغيب نمي‌كنيم. اين در واقع نوعي امكان است كه در اختيار مردم قرار دارد و مردم هم بايد از آن مطلع باشند درحال حاضر بيشتر مشتريان ما افراد تحصيلكرده‌اي هستند كه خودشان با يك جستجوي ساده مي‌فهمند اين كار به نفعشان هست يا نه؟
افرادي كه تمكن مالي‌ دارند اما دلايل مراجعه به اين بانك را نمي‌دانندبا چه منطق و دلايلي براي عضويت در اين بانك متقاعد مي‌شوند؟

اگر مشابه همين خون بند نافي را كه براي يك نفر ذخيره كرده‌ايد را بخواهيد در بانك‌هاي جهاني پيدا كنيد و بياوريد، بايد 40 ـ 30 هزار دلار هزينه كنيد، اما با عضويت در بانك خصوصي و پرداخت 600 ـ 500 هزار تومان هزينه اوليه و سالي 100 هزار تومان شارژ، فرد داوطلب براي 20 سال حدود 2 تا 5‌/‌2 ميليون تومان مي‌پردازد. بنابراين پرداخت هزينه براي نگهداري خون بند ناف خود فرد پوچ نيست. اگر از اين جنبه نگاه كنيد شايد فردي كه اين هزينه‌ها را كرده است ضرر نكرده باشد.
آقاي دكتر بسياري معتقدند به كمك علم شبيه‌سازي مي‌توان پارك ژوراسيك را دوباره ايجاد كرد. شايد رسيدن به اين رويا قدري دور از ذهن باشد اما حالا كه در كشور با بسياري از گونه‌هاي در معرض انقراض روبه‌رو هستيم مي‌خواهم بدانم آيا شما در كنار شبيه سازي بز،گاو و گوسفند به فكر احيا و نجات شير يا يوزپلنگ ايراني فكر كرده‌ايد؟
وقتي وارد بحث شبيه‌سازي شديم، بحث ما شبيه‌سازي درماني بوده است. يعني از اين روش استفاده مي‌كنيم تا سلول بنيادي ايجاد كنيم كه متعلق به خود بيمار باشد. در واقع در كار ما دو پروژه سلول بنيادي و شبيه‌سازي با هم تلفيق شده است. درسلول بنيادي سلول از جنين استخراج شده و بعد متمايز و به بافت‌هاي مختلف تبديل مي‌شود، از طرف ديگر هم در شبيه‌سازي جنين شبيه‌سازي شده توليد مي‌شود. هم‌اكنون تلاش مي‌كنيم تا از سلول‌ بنيادي جنين شبيه‌سازي شده بتوانيم استفاده كنيم تا بافت نهايي دقيقا با بافت بدن بيمار مطابقت داشته باشد.
به هر حال اگرچه هدف اوليه جنبه پزشكي و درماني كار بوده است اما در كنار آن شما اين توانايي را كسب كرده‌ايد.

كار شبيه‌سازي كه در ابتداي كار در حيوانات انجام مي‌داديم، به صورت نمادي بود كه ببينيم جنيني كه ما به صورت شبيه‌سازي درست مي‌كنيم قابليت‌هاي مورد نظر به عنوان يك موجود زنده را دارد يا خير. ولي همزمان با تولد رويانا به دو مشكل برخورد كرديم. بايد از تخمك انساني استفاده مي‌كرديم كه اين كار مسائل اخلاق پزشكي را در پي داشت.در ضمن در دنيا روشي به نام سلول‌هاي بنيادي اهدايي ابداع شد كه جهش بسيار بزرگي در اين چند سال اخير بود كه استفاده از روش شبيه‌سازي درماني را منتفي كرد. اما به هرحال براي توانايي كه كسب كرده‌ايم استفاده‌هاي متفاوت ديگري وجود دارد كه يكي از آنها حفظ نسل حيوانات در حال انقراض است. از طرفي ديگر ديديم كه قبل از اين كه بخواهيم آن سلول را از حيوان شبيه‌سازي كنيم، در درون آن تخمك قرار دهيم بياييم دستكاري ژنتيكي كنيم و داخل ژن يك حيوان يك ژن خارجي قرار دهيم. اين يك استفاده بهينه بود از دانشي كه در شبيه‌سازي به دست آورده‌ايم.
خوب حالا كه اين امكانات را داريد براي موجودات در حال انقراض كشورفكري كرده‌ايد؟

شبيه‌سازي حيوانات وحشي و در حال انقراض عرصه متفاوتي است. دسترسي سخت است و فقط سازمان‌هاي خصوصي و محيط‌زيست مي‌توانند به اينها دسترسي داشته باشد.
يعني با توجه به توانمندي شما در اين حوزه پيشنهادي از طرف سازمان‌هاي مسوول به شما ارجاع داده نشده است؟

اظهار علاقه‌هايي شده است. منتهي كار جدي روي اين عرصه نشده است. راحت‌ترين كار در حال حاضر براي اين كه در آينده دچار مشكلي نشويم اين است كه سلول‌هايي را از حيوانات بگيريم و آنها را به طور مطمئن نگه داريم تا در آينده اين موجودات را شبيه‌سازي كنيم حتي اگر نسل‌هايشان منقرض شده باشد. يكي از كارهايي كه نيروهاي ما انجام مي‌دهند فريز كردن اسپرم اسبچه خزر و منتقل كردن آنها به رحم اسب ماده است. همچنين ما با همكاري محيط‌زيست روي قوچ قميشلو كه يك گونه در حال انقراض در استان اصفهان است، كار مي‌كنيم.حتي تلاش‌هايي هم براي شبيه‌سازي بين‌گونه‌اي انجام داده‌ايم. البته در عرصه شبيه‌سازي نمي‌توان راحت به نتيجه رسيد، مثلا تخمك پلنگ ماده را نداريم تا بتوانيم اين گونه را شبيه‌سازي كنيم براي اين منظور بايد از گونه‌هاي مشابه استفاده كنيم يا از روش‌هايي براي به دست آوردن تخمك استفاده كنيم.
‌آيا استفاده از گونه‌هاي مشابه باعث نمي‌شود تا نتيجه نهايي نسبت به موجود مورد نظر تفاوت‌هايي داشته باشد؟
وقتي شما ماده ژنتيكي را از تخمك خارج مي‌كنيد ديگر موجود اوليه به لحاظ ژنتيكي نقشي ندارد و تنها DNA باقي مي‌ماند، در عوض شما سلول موجود مورد نظر را در آن تخمك قرار مي‌دهيد. اگر كار خوب پيش برود موجود حاصل هماني است كه انتظارش را داريم. البته اين عرصه‌ها هر روز در حال رشد است و همانند سلول‌هاي بنيادي در اين بخش هم نبايد به دستاوردهاي فعلي اكتفا كنيم و وقتي اين امكان را داريم كه سلول‌ها را نگهداري كنيم مطمئنا در آينده هزاران تكنيك جديد ديگر براي حل مشكلات پيدا خواهيم كرد. مثل الان كه اعلام كرده‌اند مي‌توانند سلول مصنوعي درست كنند.
اين كارها شدني است هرچند سازمان‌هايي كه متكفل اين قضايا هستند عمدتا خودشان مي‌خواهند با روش خودشان اين كار را انجام بدهند خوب اين مستلزم اين است كه ساليان طولاني كسب تجربه كنيم. ولي ما هم مي‌توانيم در اين عرصه كمك كنيم معمولا سازمان‌هايي كه نظارتي هستند مانند سازمان محيط‌زيست نبايد حالت نظارتي بودن را از دست بدهند و وارد چنين عرصه‌هايي بشوند.
‌متاسفانه عدم همكاري بين بخش‌هاي مختلف علمي مشكل بزرگي است كه كشور ما ساليان سال است با آن درگير است، هرچند هيچ وقت اين ارتباط بين دانشگاه وصنعت برقرار نشده است.

يك راه اين است كه سازمان‌هاي توليدي فقط به كار توليدي بپردازند و سيستم‌هاي نظارتي كار نظارتي خودشان را انجام بدهند، سيستم‌هاي تحقيقاتي نيز تبديل به R&D شوند و كارها را بهبود بخشند، اين گونه تعامل باعث مي‌شود كه محقق دانشگاهي احساس كند كار مثبتي انجام مي‌دهد و عده‌اي منتظر هستند تا از نتيجه كار او استفاده كنند. الان متاسفانه محققان دانشگاهي ما احساسشان اين است كه براي تبديل به استاديار يا دانش‌يار شدن تنها بايد چند تا مقاله بدهند. براي همين در اتاقش فكر مي‌كند و سوال را خودش طرح مي‌كند. اما در كشورهاي پيشرفته اين گونه نيست. سوال را بخش توليدي وباليني كه با مشكلات دست به گريبان هستند مطرح مي‌كنند و به پژوهشگر يا محقق ارجاع مي‌دهند و به اين ترتيب اين شكاف بين دانشگاه و صنعت از ميان برداشته مي‌شود.
‌پژوهشگاه رويان به دليل موفقيت‌هايي كه در درمان نازايي و ناباروري داشته و همچنين با توجه به رعايت قوانين اسلامي مورد توجه بسياري از بيماران غيرايراني بخصوص در حوزه خليج فارس و كشورهاي مسلمان قرار گرفته است. آيا آمار و ارقامي از اين بخش از توريسم پزشكي داريد؟

ما هر سال تعداد مناسبي مراجعان خارجي داريم. خيلي تبليغ نمي‌كنيم و نمي‌خواهيم ظرفيتي را كه براي بيمارانمان هست براي بيماران خارجي اختصاص دهيم ولي هميشه گفتيم كه اگر كمكي شود مي‌توانيم بخش مجزايي را تاسيس كنيم و در آن خدماتي به بيماران خارجي بدهيم و از اين طريق ارز هم وارد كشور مي‌شود. اما هرچه فكر مي‌كنيم نمي‌توانيم ظرفيت بيماري كه از شهرستان مي‌آيد و پشت در اين جا مي‌خوابد را اختصاص به خارجيان بدهم. ما جا براي بيماران خودمان نداريم. از طرفي اگر من مي‌توانستم 2 برابر اين تعرفه را بگيرم مي‌توانستم اين فضاي خوب را ايجاد كنم. كمبود امكانات براي خود بيمار ايراني هم محسوس است، وقتي بيمار خارجي مي‌آيد توقع‌اش چيز ديگري است. توقع دارد فضايي داشته باشد كه بنشيند، هتلي باشد استراحت كند. خوب صحيح هم نيست من هتل را به بيمار خارجي بدهم و بيمار ايراني بماند. وظيفه من اين است كه كاري كنم اين شخص براي درمان‌ به ايران بيايد، به موازات ما هتل‌ها و مراكز اقامتي، موزه‌ها و... هم بايد كار خودشان را بكنند.
به نظر مي‌رسد در اين بخش هم به‌دليل عدم همكاري بخش‌هاي مختلف ديگر همچون سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نتوانسته‌ايد از ظرفيت‌هاي موجود استفاده كنيد.

به هر حال اگر از ما بخواهند، استقبال مي‌كنيم چنان‌كه هميشه اين توقع را از مسوولان بالادست داشته‌ام. در حالي كه تا الان كسي نيامده و از من مدير رويان بپرسد اينجا چه كار مي‌كنيد؟ تا چه حد موسسه را جلو برده‌ايد؟
اين ساختمان را با وام بانك تجارت تهيه كرده‌ايم. ما دولتي نيستيم اما بخش خصوصي هم نيستيم و توقع داشتيم وقتي كاري صورت گرفته است دولت امكاناتي را در اختيار ما قرار بدهد. ما براي اين كار وام گرفته‌ايم. كمكي نداريم و از درآمدهايمان استفاده مي‌كنيم تا اقساط را پرداخت كنيم. ما نياز به كمك بيشتري داريم. وقتي مي‌توانيم در آينده خدمات سلول درماني انجام دهيم با وجود تاكيدات رهبري و رئيس‌جمهور؛ من چرا بايد به دنبال زمين مناسب براي احداث مكان آن بدوم. متاسفانه در بدنه ساختار اداري كه وارد مي‌شويم احساس مي‌كنيم بيشتر به جاي اين‌كه مشكلي از ما حل شود، سعي مي‌شود كاري را كه ما به دنبالش هستيم به طرق ديگر وبه نام ديگران انجام دهند. مثلا اگر ما به عرصه سلول درماني وارد شده‌ايم بقيه‌هم مي‌خواهند زودتر به اين عرصه وارد شوند و بيمارستان سلول درماني را زودتر خودشان انجام دهند.
‌يكي از اهداف معاونت علم و فناوري رياست جمهوري از ميان برداشتن همين روند‌هاي دست و پاگير و رسيدن به نتيجه از راه‌هاي ميان‌بر بوده است هرچند به نظر مي‌رسد آنچنان كه بايد در رسيدن به اين اهداف موفق نبوده است.

ما مدت‌هاست از معاونت وقت مي‌خواهيم اما هنوز موفق نشده‌ايم. براي ما زمان بسيار مهم است. دنيا خيلي با سرعت در حال پيشروي است و حيف است جوان ايراني كه مي‌تواند در كشور خودمان كار كند را به كار نگيريم. بايد محيط‌هايي ايجاد كنيم كه بتوانيم از اين قابليت‌ها استفاده كنيم. ما در رويان محققاني داريم كه همه آنها از هاروارد و كمبريج و... دعوتنامه دارند و در حال حاضر تنها آنها را با عرق ملي، اسلامي و ميهني نگه داشته‌ايم. اگر 19 سال پيش بود كه مي‌خواستيم رويان را افتتاح كنيم نبايد از دولت توقع مي‌داشتيم كه به ما كمك كنند اما الان امتحان خود را پس داده‌ و نشان داده‌ايم كه مي‌توانيم در اين عرصه‌ها پيشرفت كنيم. ما در پزشكي توليد مثل سابقه داريم و در برنامه‌ريزي‌ دكتري اين رشته مشاركت داشته‌ايم اما به مراكزي مثل رويان و ابن‌سينا، اجازه حركت و رشد نمي‌دهند. ما دانشجويان را براي تحصيل به كشورهايي مثل مالزي مي‌فرستيم و بعد استخدامشان مي‌كنيم ولي چرا نبايد به ما اجازه دهند كه دكترا داشته باشيم. به نظر من مسوولان بايد به اين مراكز جور ديگري نگاه كنند، سيستم نواقصي دارد كه به پيشرفت كشور ضربه مي‌زند.
بهاره صفوي
گروه دانش

چهارمين المپياد جهاني نجوم و اختر فيزيك در چين آغاز شد

Posted: 12 Sep 2010 03:58 AM PDT

چهارمين المپياد جهاني نجوم و اخترفيزيك از امروز در شهر بيجينگ چين آغاز و تا سي‌ام شهريور ماه ادامه دارد.

دكتر يعقوب حسين زاده، معاون باشگاه دانش پژوهان جوان در گفت‌وگو با خبرنگار «علمي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اشاره به آغاز چهارمين المپياد جهاني نجوم و اخترفيزيك كه از 21 تا 30 شهريور ماه جاري در شهر بيجينگ چين برگزار مي‌شود، گفت: اعضاي تيم ملي اعزامي به مسابقات جهاني را احسان ابراهيميان، علي ايزدي راد، محمد صادق رياضي، امير رضا صداقت و بهراد طوقي تشكيل مي دهند.

وي با بيان اين كه حدود 21 تيم در مسابقات جهاني نجوم و اختر فيزيك شركت كرده اند، خاطرنشان كرد: اعضاي دوم ايران را نبيل اتحادي، كاميار عزيززاده، سينا فاضل، فواد مطهري و اسما كريمي تشكيل مي دهند.همچنين دكتر ليلا رمضان و دكتر سيد محمد صادق موحد به عنوان سرپرست، تيم دانش پژوهان ايران را همراهي مي كنند.

به گفته حسين زاده، سيد امير سادات موسوي، دارنده دو مدال طلاي جهاني نجوم به عنوان ناظر علمي در اين رقابتها حضور دارد.

گفتني است، تيم المپياد دانش‌اموزي نجوم و اخترفيزيك جمهوري اسلامي ايران سال گذشته با كسب چهار نشان طلا و دو مدال نقره و يك مدال برنز از لحاظ تعداد نشان‌ها به مقام اول سومين المپياد جهاني نجوم و اخترفيزيك كه در تهران برگزار شد دست يافت.

تصویر زندگی

Posted: 11 Sep 2010 11:37 PM PDT





جذابه های بی مانند لرستان

Posted: 11 Sep 2010 11:17 PM PDT



http://www.lorestanmiras.org/Web_Gallery/albums/userpics/normal_8~3.jpg


لرستان جلوه‌گاه زیبایی‌های ناب، گوشه‌ای پرفرو شکوه از فرهنگ و تاریخ ایران. دیار گنبدهای آبی و طلایی مساجدی که یادگار هنرمندان است. سرزمین مناره‌های بلند و گلدسته‌های صدای همیشه سبز اذان. اینجا لرستان است مجموعه‌ای از جلوه‌های حیرت انگیز مذهب، طبیعت و تاریخ. در جای جای این دیار دیدنی، آثار و ابنیه و ابزار و آلاتی به چشم می‌خورد که دل به تاریخ سپرده‌اند تا یاد خالقان هنرمند خود را همیشگی سازند.

مناظر شگفت آور، گیسوی رها شده آبشاران، دشت‌های تا بی‌نهایت سبز، کوه‌های مغرور، تالاب‌ها این اطراقگاه‌های پرطنطنه پرندگان کمیاب، هر یک آدمی را به تحسین وا می‌دارند.

ابزار و آلات سنگی و مفرغی این جان مایه هنری قوم کاسیت، راه‌ها و پل‌هایی که قدمت دو هزار ساله‌شان پر از خاطرات کوچ و ماندگاری است. رودهایی که سردرگوش صخره‌ها دنیا را صدا می‌کنند برای هر بیننده خاطره‌ای می‌شوند تا سرافرازی ایران زمین را برای همیشه در جان خود داشته باشد.

استان لرستان با گسترده‌ای نزدیک به 30هزار کیلومتر مربع در غرب ایران در بخش میانی زاگرس قرار گرفته و بین استان‌های همدان، مرکزی، اصفهان، خوزستان، ایلام و کرمانشاه محصور است.

تنوع آب و هوا در این منطقه باعث شده که لرستان در ردیف استان‌‌های خوش آب و هوا قرار گیرد. فصول چهارگانه سال در این منطقه هر کدام تبلور اعجاب انگیزی از شگفتی‌های طبیعت است. مردم لرستان مردمی قانع، صمیمی، هوشمند، سختکوش، صبور و پرتلاش‌اند که ضمن خلوص و تواضع نسبت به میهمانان، حراست از حریم خانواده‌ و ملک و سرزمین، باجانشان در آمیخته است.

کوه‌های سخت و صعب‌العبور و محدودیت‌های ویژه ارتباطی همراه با کمبود تولید در بخش‌های کوهستانی روزگاران گذشته، از آنان مردمی ساخته است چالاک و سختکوش و اکنون نیز علیرغم گسترش زندگی شهری، همچنان خصلت‌های شریف اجدادی را حفظ کرده‌اند.

گویش‌های لرستان عبارتند از: لری، لکی، بروجردی و گویش‌ الوار کهگیلویه و بختیاری (مورد استفاده مردم ازناو الیگودرز). آلات موسیقی در استان لرستان شامل کمانچه تنبک (ضرب)،ساز(سرنا)، دهل و تنبور است. عمده موسیقی لری در دستگاه ماهور و آهنگ‌های لری غالباً رزمی است. از نظر تاریخی پژوهش‌های انجام شده در بازشناسی منطقه می‌توانند اهمیت بنیادی این خطه را در پیدایش و رشد و شکوفایی فرهنگ بشری روشن سازد.بربستر این پیشینه کهن فرهنگی است که مردمان خردمند زاگرس از 12 تا 13 هزار سال پیش، استفاده از دانه‌های خوراکی را آغاز کردند و حدود11هزار سال پیش توانستند حیوانات را اهلی کنند.

ابزار کشف شده نظیر آسیاب‌های دستی، هاون و داس‌نشان دهنده معیشت مبتنی برکشاورزی و دامداری مردمان زاگرس و همچنین تشکیل نخستین روستاها در کوهپایه‌های زاگرس است.آثار بازمانده از سیر تاریخی و فرهنگی هر قوم ثروت و دارایی آن قوم به شمار می‌آید که خود گویای تلاش‌های علمی، فرهنگی و هنری نسل‌های مختلف در قرون و اعصار گذشته است. ‌

آثار به جامانده در لرستان نشان می‌دهد که این قوم از تمدن پیشرفته‌ای برخوردار بوده است. تنوع معماری به سبک دوره‌های مختلف تاریخی به ویژه عهد ساسانیان، اشکانیان و هخامنشی، وجود 77بقعه و 23تپه، 11پل، ویرانه2شهر، 17غار تاریخی و باستانی مهارت این قوم لر را در به کارگیری تجارب علمی و فنی بازگو می‌کنند. ‌

خلاقیت اینان در آفرینش آثار مفرغی و اشیاء هنری گوناگون حاکی از شیوه‌های معیشتی، رشد فرهنگی و اعتقادات شدید مذهبی‌شان است. ‌

استان لرستان دارای جاذبه‌ها و اماکن طبیعی، فرهنگی و تاریخی دیدنی پرشماری است که به تایید کارشناسان، بهترین زمینه‌ برای تقویت و توسعه صنعت گردشگری در غرب کشور به شمار می‌آید. ‌

وجود درختان جنگلی نظیر بلوط، بنه، گلابی وحشی، ارژن، زال زالک و دیگر درختان مثمر و غیرمثمر و همچنین آبشارها و تالاب‌های پرآب و کوهستان‌های مرتفع، از جمله مناظری است که همواره می‌تواند صدها گردشگر داخلی و خارجی به سوی خود جذب کند. ‌

اشترانکوه یکی از مناطق منحصر به فرد و پرجاذبه طبیعی لرستان است که به لحاظ برخورداری از شرایط ویژه زیست محیطی و زمین‌شناسی، زیستگاه مناسب و مستعدی برای رشد و تکثیر وحوش به ویژه ...داران به شمار می‌آید. اشترانکوه به دلیل واقع شدن در قلب سلسله جبال زاگرس دارای قلل سرد مرتفع بالای 3هزار و 500متر از سطح دریا و همچنین دره‌های ‌‌ نسبتاً گرم است. دریاچه گهر یکی از زیباترین دریاچه‌های طبیعی کوهستانی مطرح در سطح کشور است که همچون نگین فیروزه‌ای در قلب منطقه حفاظت شده اشترانکوه می‌درخشد. این دریاچه به فاصله 40 کیلومتری جنوب شهرستان دورود با ارتفاع دوهزار و 360 متری از سطح دریا در کنار بلندترین قلل کوههای سر به فلک کشیده اشترانکوه قرار دارد. ویژگی دریاچه گهر که 500 تا 800 متر طول و یک هزار و 700 متر وسعت دارد، وجود بیدستانهای اطراف آن است که هر ساله پذیرای هزاران گردشگر و علاقمند به طبیعت است زیبایی خیره کننده بیدستانهای پر از شکوفه گلهای وحشی نمای خاص به طبیعت اطراف دریاچه گهر بخشیده است گلهایی که یاد آور خصلتهای مردم لرستان است . ارد بزرگ فیلسوف کشورمان می گوید " گل های زیبایی که در سرزمین ایران می بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا شدند " . لرستان هم سرزمین شیرمردانی است که همواره حافظ مرزهای میهن تاریخی مان ایران بوده و هستند.
‌به طور کلی استان لرستان منطقه‌ای است کوهستانی که در حوزه سلسله جبال زاگرس قرار گرفته و مرکز و اطراف آن را کوههای متعدد پوشانده و نقاط مختلف آن دارای آب و هوای متنوع و گوناگون است.‌

علاوه بر جنگل‌های استان و کوهها و رودهای متعدد آن زیبایی‌های دیگری نیز در این استان به چشم می‌خورد همچون قلعه فلک‌الافلاک خرم‌آباد، این قلعه بر فراز تپه‌ای در وسط شهر خرم‌آباد قرار گرفته، نام قدیم آن شاپورخواست بوده است. قدمت آن به دوره ساسانیان می‌رسد. این قلعه در دوره اسلام اهمیت تدافعی بسیاری برای حفظ و موقعیت سیاسی و نظامی شهر داشته است.

نمای ظاهری قلعه گویای معماری قاجاریه است و احتمالاً نام فلک در دوره قاجاریه بر آن نهاده شده است. قلعه دارای 8 برج است (البته قلعه دارای یک باروی داخلی و یک باروی خارجی است که باروی داخلی همان 8 برج است و باروی دور تا دور آن 12 برج بوده که امروز تنها دو برج آن باقی مانده است و می‌گویند هر برج در یک ماه از سال آفتاب را نشان می‌داده و در حقیقت یک کار نجومی بوده است). در ورودی آن به وسیله راهرویی به حیاط اول قلعه باز می‌شود. قلعه دارای دو حیاط است و موقعیت آن طوری است که بر تمام شهر اشراف داشته و در اطراف آن کنگره‌هایی وجود دارد، در این کنگره‌ها سوراخ‌هایی تعبیه شده که به هنگام محاصره تیراندازان از آن استفاده می‌کردند.

برج‌های قلعه همگی دارای زاویه‌ای به طرف داخل بنا هستند که به زیبایی و استحکام توامان بنا انجامیده است. از دیگر ویژگی‌های معماری این قلعه می‌توان به فرم‌های زیبا و ماهرانه سردرها و طاق‌ها و اطراف پنجره‌ها و چینه‌ها اشاره کرد. در زیر قلعه سمت شمال شرقی آن چشمه‌ای جاری است که آب موردنیاز قلعه به وسیله چاهی عمیق با عمق حدود 50 متر از آن تامین می‌شده است و دارای 6 دریچه روشنایی است.‌



سنگ نوشته خرم‌آباد ‌

در شرق شهر خرم‌آباد و در مسیر راه خوزستان، سنگ‌نوشته بزرگی به شکل مکعب مستطیل دیده می‌شود که بر چهار طرف آن کتیبه‌هایی به خط کوفی به طور برجسته نوشته شده است.‌متن کتیبه با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع می‌شود و به صورت بخشنامه مبنی بر ممنوعیت ارتکاب برخی سنت‌های ناپسند و بخشش علف چر منطقه شاپور خواست و حق استفاده از چراگاه‌های خرم‌آباد برای دامداران نگاشته شده است. کتیبه مربوط به زمان حکومت ابوسعید برسق از امرای سلطان محمود بن ملکشاه سلجوقی <اوایل قرن ششم> است.‌



امام‌زاده جعفر(ع) بروجرد

این امامزاده در شرق بروجرد، در میان قبرستان قدیمی شهر واقع است، بقعه آن به صورت مطبق و بسیار جالب بنا شده که نمونه‌ای است از سبک معماری دوران سلجوقیان، نسبت این امامزاده با 5 واسطه به امام زین‌العابدین(ع) می‌رسد.‌

اصل قبر در طبقه‌‌های زیر معجر فعلی قرار دارد و به وسیله 6 پله از کف حرم پایین می‌رود.‌درگاه حرم رو به سمت شرق باز می‌شود و دارای دو نشیمن است که اطراف آن با کاشی‌های عصر صفوی و قاجار مزین شده است.‌

در چوبی این امامزاده در اندازه 5/11 x متر ساخته شده و آیاتی از قرآن کریم به طرز جالبی بر روی آن کنده‌کاری شده است.‌



مسجد امام بروجرد ‌

مسجد امام یکی از بناهای دوره قاجاریه در شهر بروجرد است که بر روی خرابه‌های مسجد دیگری ساخته شده است. مسجد دارای سه در ورودی است. ابعاد صحن مسجد 61 74 x متر و ارتفاع طاق شبستان جنوبی و ایوان شمالی نزدیک به 7 متر است.‌

مسجد دارای کاشیکاریها و گچبریهای بسیار زیبایی است.‌



مقبره زیدبن علی(ع) خرم‌آباد ‌

این مقبره در نزدیکی مسجد جامع خرم‌آباد واقع شده و بنای اولیه آن مربوط به سال 204 هجری و متعلق به زیدبن علی بن حسین بن علی(ع) است. وسعت تقریبی حریم آن 6 هزار متر مربع است.‌

دو گلدسته مدور آجری در دو طرف آن ساخته شده و آیات و کلماتی با خط نسخ و به طور برجسته بر آن نقش شده است.‌



مسجد جامع بروجرد

این مسجد یکی دیگر از ابنیه قابل اعتنا و تاریخی استان لرستان است که در کوی دو دانگه شهر بروجرد قرار دارد. بنای این مسجد را در قرن سوم ه. - ق به حمویه یا حموله نامی که از طرف خاندان ابی دلف حاکم بروجرد بوده است، نسبت داده‌اند. گویا ایوان و گلدسته‌های مسجد جامع را در سال 1209 ه. - ق ساخته و به طاق بزرگ آن که در روزگار مأمون و معتصم ساخته شده، پیوست کرده‌اند.‌علاوه بر اهمیت کتیبه‌ها و خطوط کوفی نگاشته شده بر سردر و ‌محراب... و ظرافت و بافت معماری این مسجد، می‌توان به منبر نه پله‌ای آن که اهمیت ویژه دارد، اشاره کرد. این منبر به دستور شاه‌عباس توسط درویش یارمحمدنجار ساخته شده است.‌



گرداب سنگی خرم‌آباد

در شمال غربی شهر خرم آباد و در دامنه کوه، چشمه‌ای واقع شده است که تقریباً نیمی از سال دارای آب است و دیوارهِ سنگی دایره‌ای شکل به پهنای 3 متر و به بلندی 18 متر به دور آن کشیده شده است.



پل‌دختر

پل بزرگ و معتبر موسوم به پل‌دختر در منطقه ملاوی، جایدر در 110 کیلومتری شهر خرم آباد قرار دارد. این پل یکی از آثار پندآموز مردمان سختکوش این سرزمین در گلوگاه تنگه جایدر و برفراز رودخانه توسن کشکان است. عرض محل ساخت پل فعلی حدود 200 متر و طول پل که به طور مورب دوجداره سنگی ناشی از برش کوه را به هم متصل می‌سازد، بالغ بر 270 متر است.

قطعات شکسته پایه‌های واژگون شده پل به صورت جزیره‌هایی در آب و یا در رسوبات کم‌عمق رودخانه مجاور هستند. حجم بعضی از این قطعات افزون بر 1000 مترمکعب است.



پل کشکان‌

پل کشکان در مسیر راهی باستانی در 52 کیلومتری شهر خرم‌آباد برروی رودخانه کشکان قرار دارد. چشمه‌های شرقی پل براثر لرزه‌های ناشی از برخورد مداوم آب به تدریج ریخته و در جبهه غربی 8 چشمه از طاق‌های پل استوار باقی مانده است. ارتفاع طاق‌ها از 5/4 متر تا 20/16 سانتی‌متر است که کمک زیادی در شناسایی معماری این پل می‌کند.پل دارای کتیبه‌ای به خط کوفی در 7 مسیر است که تاریخ ساخت این بنا را به قرن چهارم ه.-ق نسبت می‌دهد، ولی معماری پل نشاندهنده معماری دوره ساسانیان است.



طاق پل شکسته خرم آباد

طاق پیل (طاق پل) پلی است در دو کیلومتری غرب مناره آجری خرم‌آباد برروی رودخانه که دارای 28 چشمه و جهت شرقی و غربی است و متأسفانه امروز تنها 6 طاق آن برجای مانده است. طول پل نزدیک به 230 متر و ارتفاع آن 16 متر است.این پل قسمت‌های غربی لرستان را در دوره ساسانی به شرق خرم‌آباد و به جاده خوزستان فعلی متصل می‌کرده است.

امامزاده قاسم(ع) ازنا (چاپلق)

نام بقعه‌ای متبرکه در 30 کیلومتری شمال شهر ازنااست که تاریخ ساخت در چوبی گنبد خانه آن قرن هشتم ه.-ق و تاریخ ساخت صندوق چوبی مدفن، قرن نهم ذکر شده است.

گنبد دارای 4 بازو در 4 جهت اصلی است. در حالت افقی از پایین چهارضلعی در ارتفاع 7 متری هشت ضلعی و در نهایت به 16 ضلعی تبدیل شده است. کتیبه‌ای کمربندی در محل دایره گنبد قرار دارد که متأسفانه تاکنون کامل خوانده نشده است.‌



صنایع‌دستی استان لرستان‌

قالیبافی - قالیبافی از مهمترین رشته‌های فعال اقتصادی لرستان است و در حال حاضر متداولترین صنعت دستی استان به شمار می‌آید. مراکز تولید قالی بیشتر در شهرهای خرم آباد، الیگودرز، دورود و روستاهای تابعه است. در لرستان 5 هزار نفر به قالیبافی مشغولند. نقش قالی‌ها نقش لچک ترنج با زمینه سرمه‌ای لاکی و کرم است.

گلیم‌بافی - یکی از قدیم‌ترین دست‌ساخته‌های انسان گلیم است. با توجه به اینکه لرستان بافت عشایری دارد، گلیم نخستین زیرانداز قشر عشایری محسوب شده لیکن با توجه به بازیافته‌های باستان شناسی و نیز قرائن و شواهد موجود می‌توان سابقه گلیم‌بافی را به عنوان نخستین زیرانداز بشری بیش از 7000 سال دانست.

جاجیم‌بافی (موج بافی) - موج که اصطلاح کردی است به زبان لری ماشته تلفظ می‌شود و در دیگر نقاط ایران رختخواب‌پیچ خوانده می‌شود. تولید آن بیشتر توسط مردان صورت می‌گیرد.

بافت آن، حالت پارچه‌ای دارد. رنگ جاجیم معمولاً برحسب توصیه سفارش‌دهنده متفاوت است و بیشتر به رنگ‌های قرمز، سبز، سرمه‌ای و سفید بافت می‌شود. جاجیم‌های ایران را برحسب گروههای عشایری و منطقه بافت و یا از روی شیوه بافت هر ایل می‌توان به انواع گوناگون تقسیم کرد.

ورشوسازی - صنعت قلمزنی از فنون بسیار قدیمی ایران است. در دوران اسلامی تاریخ ایران صنعت قلمزنی رواج فوق‌العاده داشته است و شاهد این ادعا مجموعه آثار زیبای فلزی از انواع بخوردان و سینی و ظرف‌های آبخوری به جای مانده از پیشینیان است.

صنایع ورشویی که در اصل چکش‌زنی برروی ورشو است درگذشته نه تنها در بازارهای داخلی از رونق خاصی برخوردار بوده بلکه در سطح بازارهای جهانی نیز به خوبی قابل عرضه بوده است. متأسفانه این صنعت به علت بی‌توجهی، کم‌وبیش از رونق افتاده و ظروف استیل جای آن را گرفته است.

بدون تردید اصیل‌ترین صنعت شهرستان بروجرد ساخت و قلمزنی کالاهای ورشویی است که اشیاء و کالاها برحسب ذوق و علاقه و الهام از طبیعت ساخته می‌شوند. هر زمان و هر جا صحبتی از لرستان و شهر بروجرد به میان آید، بلاشک کالاهای ارزنده و جالب ورشویی آن را در اذهان تداعی می‌کند.‌سرامیک الیگودرز، عسل، روغن‌حیوانی، شیرینی و حلوای بروجرد، گیوه، سجاده و... از دیگر صنایع‌دستی و سوغات لرستان است.

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن و فصلنامه هستی

Posted: 11 Sep 2010 11:16 PM PDT


دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن و فصلنامه هستی

http://www.magiran.com/cover/mg1399_4ics.jpg

نه سال با هستی‌
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

اشاره: هستی، فصلنامه‌ای است وابسته به ایرانسرای فردوسی که در زمینه تاریخ، فرهنگ و تمدن منتشر می‌شود.‌صاحب امتیازی و مدیر مسئولی این نشریه را استاد دانشمند آقای دکتر اسلامی ندوشن به عهده دارند و از این رو مقالات و مطالب آن از وزانت خاصی برخوردار است و به ویژه برای ایران دوستان و ایران شناسان مغتنم است. آنچه در پی می‌آید، به مناسبت نهمین سال فعالیت این فصلنامه است.

***‌

ما در این چند ساله کوشیدیم که آنچه را در <هستی> انتشار می‌دهیم، در خور مبانی‌ای باشد که به آنها پایبند بودیم، یعنی فرهنگ، تاریخ و تمدّن. اگر انتظار خود و خوانندگان خود را چنانکه باید برآورده نکرده باشیم، سبب عمده‌اش آن بود که از لحاظ دریافت مقاله تا اندازه‌ای در دوره‌ <عسرت قلمی> به سر می‌برده‌ایم:‌

نه حافظ را حضور درس خلوت‌

نه دانشمند را علم‌الیقینی‌

با اینهمه <هستی> طیّ این مدّت توانست لااقل رابطه‌ گرمی میان خود و خوانندگانش برقرار دارد. در مورد فرهنگ حرف ما این بوده است که ایران کنونی قبل از هر چیز نیاز دارد که آن را در مرکز توجّه خود داشته باشد. در این باره در درجه‌ اوّل تکیه بر جهان‌بینی و اخلاق عمومی داشته‌ایم. گفتیم و واگفتیم که قوائم کور بر فرهنگ به مفهوم وسیع آن استوار است و اگر این یک در غفلت قرار گیرد، خسران‌های بزرگ به بار خواهد آمد.‌

بخصوص از لحاظ اخلاق عمومی نگرانی داشتیم؛ زیرا شواهد بسیار و از جمله روابط مردم با همدیگر، افت اعتماد و خوشروئی، چگونگی آموزش و افزایش جرائم، بر تزلزل آن گواهی می‌دادند.‌

آموزش که پایه‌ فرهنگ است، هر چند دامنه‌دار باشد، باید به نتیجه‌ آن نگاه کرد. باید این سؤال ابتدائی را در برابر داشت که: نوجوان که از مدرسه بیرون می‌آید، و جوان از دانشگاه، چه سرمایه‌ای برای روبرو شدن با آینده با خود دارند؟ از کشور خود چه می‌دانند و چه رشته‌ای آنان را به آن پیوند می‌دهد؟ هم چنین از دنیا چه می‌دانند؟

از زمانی که <هستی> شماره‌ نخست خود را منتشر کرد، تاکنون چهارده سال می‌گذرد. طیّ این مدّت دگرگونی‌های بزرگی در جهان حادث شده است. می‌توان گفت که دنیا در حالت تب‌آلودی به سر می‌برد.برای آنکه از یک نمونه اسم ببرم، باید بگویم که <تروریسم> سرزده وارد صحنه گردیده و قصد رویاروئی با دنیای تمدّن دارد. البتّه دنیای تمدّنی که بر وفق نام خود عمل نکرده بوده، و از این رو گروهی از مردم را تا آستانه‌ طغیان جلو برده است.‌

خود تمدّن یک مفهومش این است که آرامش، گشایش و تعادل به میان مردم آورد؛ ولی او درخشش ظاهری را آورده، بی‌آنکه هیچ یک از اینها را آورده باشد. اکنون تنها یک رشته مردم را به اجتماع پیوند می‌دهد و آن ترس از قانون است (هر جا که قانون حضور داشته باشد). رشته‌های دیگر چون اخلاق و وجدان کمتر پا به میان می‌نهند؛ امّا در جاهائی اگر قانون هم بلنگد، دیگر چه می‌ماند؟ کارکرد فرهنگ و تمدّن نیز ارتباط با سامان اجتماعی و عدالت اقتصادی دارد. در جهانی که عدّه‌ای معدود ثروت‌های افسانه‌ای دارند، و اکثریّت عظیم، انبوه گرسنگان و نیازمندان را تشکیل می‌دهند، و این فاصله‌ مهیب از طریق ماهواره‌ها در برابر چشم است، چگونه بتوان انتظار سلامت داشت؟ واقعه‌ 11 سپتامبر آمریکا، یک بانگ جرس بود. جهانی که در آن همه بتوانند از ناهنجاریها باخبر شوند، جهان ترسناکی است. دانستن، عواقب دارد.‌

ما در این سرزمینی که ایران باشد، جزئی از جهان هستیم، سهیم در سرنوشت جهان شاید هم اندکی با سهم بیشتر؛ زیرا در نقطه‌ حسّاسی از جغرافیا به سر می‌بریم. <هستی> در این نه ساله کوشش داشت که در آنچه آن را وظیفه‌ انسانی خود می‌دانست، از گفتن و واگفتنش باز نماند؛ ولی آب باریکی بیش نبود در میان رود مسائل. دل خود را به این خوش می‌کردیم که:‌

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

جامعه‌ متفکّر ایران باید در بیداری به سر برد. جوانان او باید در راه بیفتند. شوق در آنها دمیده شود و <دَردِ جستجو> در آنها زبانه بکشد، و پیران قوم تا زمانی که زنده‌اند اندوخته‌ ذهنی خود را به آنان انتقال دهند. یک جامعه باید با فکر و شوق پویا بماند. آیا نه آن است که ما هنوز یک تاریخ جامع که خودمان نوشته باشیم، در باره‌ کشورمان نداریم و فرهنگ و تمدّن این کشور هنوز به ارزیابی درست گذارده نشده است؟ تا زمانی که اینها روشن نشده و تناقض‌ها و بگومگوها مرتفع نگردیده‌اند، آینده را نمی‌توان با چشم باز دید. ما هنوز جوابی به این مسئله نداده‌ایم که: <که هستیم و چه هستیم؟> دیرتر یا زودتر، باید جرات داشته باشیم که خود را بشناسیم.‌

یک مورد برای مثال بگویم: اکنون لااقل چهار دایره‌‌المعارف در دست تألیف است که همه کم و بیش یک چیز می‌گویند؛ یعنی مطالب موازی و مکرّر و صدها <اب> و <ابن> در خود انباشته دارند. معلوم نیست که چند تن از این کسان در جریان تمدّن ایرانی مؤثّر بوده‌اند و یا نامی از آنها در حافظه‌ تاریخ مانده است.‌

فرانسه یک <لاروس> دارد، انگلستان <بریتانیکا>، امریکا <امریکانا> و با همین یکی رفع احتیاج می‌کنند. اگر ما هم به یکی اکتفا می‌کردیم، آیا بهتر نبود که به جای سه تای دیگر یک دوره تاریخ ایران می‌نوشتیم، نیز یک دوره تاریخ تمدّن و فرهنگ این کشور، و یک دوره تاریخ روابط ایران با کشورهای خویشاوند که دامنه‌ زبان فارسی و تمدّن ایران در آنها از دروازه‌ چین تا بخشی از هند و از آسیای میانه تا آسیای صغیر، گسترده شده است؟ همه‌ کشورها به دنبال دوست می‌گردند. این دوستی را تنها با پول نمی‌توان به دست آورد. ما یک سرمایه‌ بزرگ داریم و آن خاطره‌ تاریخی و یادگارهای مشترک است که با تعدادی از کشورها می‌توانیم تقسیم کنیم و آنها را وسیله‌ تفاهم قرار دهیم.‌

باید مراقب باشیم که در میان داشته‌هایمان تنها نفت همه‌ توجّه ما را به خود معطوف ندارد. داشته‌های دیگری هم هست بسی پایدارتر و کارسازتر و آن نیروی نوشونده‌ ایرانی است که در طیّ تاریخ هرگاه لازم بوده، خود را به کار انداخته. آیا می‌توان به آن امید بست؟

***‌

جمله پایانی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در مورد ارزش نو شوندگی ما را به یاد چند جمله از ارد بزرگ فیلسوف نام آشنای کشورمان می اندازد که :

- ستایش ، هنگام نو رُستن را .

- آغاز هر روز، نو شدنی دوباره است ، و زمانی برای پویایی بیشتر .

- هر آن می تواند آغازی دوباره در زندگی ما باشد ، پس هیچ وقت پایانی پیش روی ما نیست .

- تنها آغاز ها را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگیست .

- هیچ آغازی را مزاری نیست چرا که همواره در حال دگرگونی و رشد است .

- خرد ابزار توانایست و خردمند با فر دانش و اندیشه پاک خویش می آفریند ، او زایشگر رخدادهای امروز و فرداهاست .

ضد آفتاب طبیعی در بدن انسان‌

Posted: 11 Sep 2010 11:16 PM PDT



http://img.tebyan.net/big/1382/05/2074763225159251164981312912731227252131.jpg


تغییرات رنگ پوست باعث ایجاد مشکلات روحی و اجتماعی در افراد می‌شود، به خصوص در‌ ‌کسانی که به دلیل نوع شغل خود، تماس چهره به چهره و مستمر با دیگران دارند که می‌ ‌تواند موجب افسردگی یا تاثیر گذاری بر فعالیت فرد شود. از این رو شناخت علل این‌ ‌اختلالات رنگدانه‌ای و درمان صحیح آنها بسیار مهم است و گاه درمان‌های ناصحیح می‌ ‌تواند مشکل بیمار را زیادتر کند‌‌. ‌

‌درمان بیمار بایستی با توجه به علت بیماری ،شدت بیماری، شغل، شرایط اجتماعی و‌ ‌محیطی بیمار انجام شود‌‌. ‌

‌از طرف دیگر بایستی بیمار اطلاعات صحیحی از بیماری خود، روش درمان، طول مدت‌ ‌درمان و مراقبت‌های بعدی داشته باشد‌‌. ‌هر چند شناخت انسان از واکنش پوست در قبال نور آفتاب کاملا غریزی و ذاتی وجود دارد و تجربه زندگی این مبنا را تقویت می کند دانشمند بزرگی همانند ارد بزرگ می گوید : شناخت ما از درون خویش آن اندازه هست که بتوانیم انتخابی درست در بدترین زمانها داشته باشیم باید به نتیجه گیری خود احترام بگذاریم .

و حالا نگاهی تخصصی به موضوع ، تغییرات رنگ پوست به دو صورت است:

‌‌- ‌‌پر رنگی یا لک تیره صورت‌‌ ‌

‌- ‌‌کم رنگی یا سفید شدن صورت‌‌ ‌

‌در لک‌های تیره پوست افزایش در

پیگمان ملانین یا افزایش سلول‌های رنگدانه ساز‌ ‌دیده می‌شود. ‌

‌عوامل مختلفی می‌توانند روی میزان و کیفیت رنگدانه‌ها و سلول‌های رنگدانه ساز‌ ‌تاثیر گذاشته و باعث تغییر رنگ پوست و ایجاد لک‌های تیره صورت شوند که عبارتند از: ‌‌بیماری‌ها و اختلالات ارثی و ژنتیکی، بیماری‌های سوخت و ساز سلولی، بیماری‌های‌ ‌هورمونی، بیماری‌های التهابی، عفونت‌های موضعی پوست، عوامل شیمیایی، داروها، علل‌ ‌تغذیه‌ای شامل کمبود ویتامین‌ها و سوء تغذیه و بالاخره بدخیمی‌های پوستی‌‌. ‌رنگ طبیعی پوست‌

رنگ طبیعی پوست به سه عامل هموگلوبین ،کاروتنوئید و پیگمان ملانین بستگی دارد‌‌. ‌

‌ملانین‌ (MELANIN)‌ماده‌ای است که توسط سلول‌هایی به نام ملانوسیت‌ (MELANOCYTES)‌در‌ ‌پوست تولید می‌شود (تصویر بالا‌‌). ‌

‌عامل اصلی تعیین کننده رنگ پوست ملانین است و اختلافات نژادی و جغرافیایی در‌ ‌رنگ پوست، مربوط به این رنگدانه است. سیاه پوستان دارای ملانین بیشتری نسبت به سفید‌ ‌پوستان هستند‌‌. ‌

‌همچنین ملانین به عنوان یک ضد آفتاب در بدن عمل کرده و در برابر اشعه ماورای‌ ‌بنفش خورشید از پوست حفاظت می‌کند‌‌. ‌‌مناطقی که تابش نور خورشید شدیدتر است، ملانوسیت‌ها، ملانین بیشتری تولید می‌ ‌کنند تا از آسیب‌های پوستی ناشی از آفتاب جلوگیری کند‌‌‌. ‌‌لک‌های تیره پوست، در اثر تجمع و ته نشین شدن مقدار زیادی ملانین در قسمتی از‌ ‌پوست به وجود می‌آیند‌‌. ‌

‌تغییرات رنگ پوست در افراد به دو صورت است‌‌: ‌

‌1- ‌‌رنگ پوست ذاتی‌ ‌که عبارتست از میزانی از پیگمانتاسیون ملانین‌ ‌که به صورت ژنتیکی تعیین شده و در غیاب هرگونه تماس با نور خورشید یا تاثیرات دیگر‌‌ ‌وجود دارد‌‌. ‌‌2- ‌‌رنگ پوست اکتسابی‌ ‌که به علت تماس با نور آفتاب یا هورمونال (‌‌همانند‌‌ حاملگی) ‌‌به وجود‌ ‌می‌آید.

در بعضی بیماری‌ها نیز مثل ملاسما (لک صورت) و آدیسون در اثر هر دو عامل،‌‌ ‌یعنی تداخل بین عوامل هورمونال و نور آفتاب به وجود می‌آید‌‌. ‌

‌سلول‌های حاوی رنگدانه‌های پوست در نقاط مختلف بدن تراکم متفاوتی دارند، ولی‌ ‌بیشتر در صورت و ناحیه ژنیتال (قسمت تناسلی) دیده شده و تعداد آنها در نقاط در‌ ‌معرض نور دو برابر نقاط پوشیده شده است‌‌. ‌‌عمل اصلی ملانین در انسان حفاظت از لایه‌های تحتانی پوست علیه نور خورشید و جذب‌ ‌سلول‌های تخریب شده است‌‌. ‌

‌از طرف دیگر پررنگی یا سیاه بودن پوست ممکن است در مواردی مفید نباشد. مثلا سیاه‌ ‌پوستان 30 درصد بیشتر از سفید پوستان، گرما از آفتاب دریافت کرده و این گرما با‌ ‌تعریق بیشتر خنثی می‌شود، در حالی که در آب و هوای سرد ،پوست‌های روشن گرمای کمتری‌ ‌از طریق تابش از دست می‌دهند‌‌. ‌

‌عیب دیگر پیگمانتاسیون یا پُر رنگی پوست ممانعت از ساخت‌‌ ویتامین‌ D ‌در بدن است. به‌ ‌طوری که در نواحی فقیرنشین، اطفال سیاه پوست بیشتر از سفید‌ها مستعد به راشیتیسم‌‌ ‌یا کمبود ویتامین‌ D ‌هستند، البته با توجه به این واقعیت که در سیاه پوستان مقاومت‌ ‌بیشتری نسبت به مالاریا، بیماری‌های پارازیتی و بیماری‌های عفونی، علی رغم اشعه‌ ‌آفتاب شدید و سوء تغذیه وجود دارد، به نظر می‌رسد تیرگی پوست یک پدیده ثانوی در‌ ‌ازدیاد ذاتی ایمنی طبیعی در آنهاست. ‌

‌فاکتورهای ژنتیکی، نقش اولیه و اصلی را در تعیین درجه رنگ طبیعی پوست و پاسخ‌ ‌به اشعه آفتاب بازی می‌کنند. اختلافات نژادی بیشتر در شکل رنگدانه‌ای پوست است. ‌

‌در موقع تماس با نور آفتاب دو نوع تیرگی پوست در انسان اتفاق می‌افتد‌‌:‌

‌1- ‌‌تیرگی فوری پوست‌ ‌که بیشتر در افراد سبزه بوجود می‌آید و‌ ‌موقتی است و همان گونه که به سرعت ایجاد می‌شود، به زودی هم ناپدید می‌شود‌‌. ‌

‌2- ‌‌افزایش تدریجی تیرگی پوست متعاقب قرمزی‌ ‌آن که 48 تا 72 ساعت‌ ‌پس از تماس با نور آفتاب به وجود می‌آید‌‌. ‌

‌بسته به واکنش پوست در برابر نور آفتاب، 6 نوع پوست وجود دارد‌‌:‌

‌- ‌‌پوست نوع یک و دو؛‌ ‌که مربوط به نژاد اروپایی است.

این افراد‌ ‌پوست بسیار روشن و چشم‌های آبی دارند و در مقابل آفتاب به هیچ وجه برنزه نمی‌شوند و‌ ‌سوختگی پوست آنها سریع است‌‌. ‌

‌- ‌‌پوست نوع سوم و چهارم؛‌ ‌که در افراد سبزه و آسیایی وجود دارد. ‌‌این افراد در مقابل آفتاب برنزه می‌شوند و سوختگی پوست در آنها کم یا متوسط است‌‌. ‌

‌- ‌‌پوست نوع پنجم و ششم؛‌ ‌که به طور عمیق پیگمانته(تیره) است و‌ ‌در افراد سیاه پوست وجود دارد. معمولا این گروه در مقابل آفتاب مقاوم هستند. ‌

انتقال ناگهانی؛ پیامهای عصبی از مغز

Posted: 11 Sep 2010 11:15 PM PDT



http://profitbiztools.com/cocaine-addiction-solutions/wp-content/uploads/2008/11/crack-cocaine.gif


وقوع هرگونه حمله تشنجی، ناشی از انتقال ناگهانی تعداد بسیار زیادی از پیام‌های عصبی در مغز است که در حالت عادی نباید این پیام‌ها از مغز ساطع شوند. در ضمن، نباید به صورت همزمان این‌قدر پیام غیرلازم صادر شوند.

این پیام‌ها می‌توانند فقط در یک قسمت از مغز تولید شوند یا تمام مغز را در برگیرند. با توجه به محل شروع پیام‌ها، نمای بالینی حمله تشنجی هم تعریف می‌شود. مثلا اگر از نورون‌های ناحیه حرکتی مغز شروع شوند، ممکن است حمله به صورت تکان‌های اندام شروع شود. علت دقیق شروع حمله تشنجی هنوز مشخص نیست.

صرع با عقب‌ماندگی ذهنی ارتباط ویژه‌ای دارد. هنگامی که عقب‌ماندگی ذهنی با صرع توام شود، خود را به صورت چالشی قابل توجه نشان می‌دهد. همچنین از نظر اقتصادی بار سنگینی بر دوش نظام سلامت وارد خواهد کرد. ‌به طور کلی میزان شیوع صرع در افراد کم‌توان ذهنی (IQ بین 6950) حدود 15درصد و در بین آنهایی که دارای IQ کمتر از50 هستند، 30 درصد است.

یافته‌های مطالعاتی حاکی از این است که شیوع عقب‌ماندگی ذهنی در افراد مبتلا به صرع، مشابه شیوع این اختلال در افراد عادی است.

سندرم داون شایع‌ترین علت کروموزومی عقب‌ماندگی ذهنی است و در شرحی که خود داون از این سندرم ارائه کرده، به وجود ارتباطی بین سندرم داون و صرع اشاره‌ای نشده است.



رفتارهای مشابه افراد صرعی و عقب مانده‌

یکی از مواردی که به تشخیص صحیح نوع صرع کمک می‌کند، شرح دقیق وقایعی است که در یک حمله تشنجی بروز می‌کند. با توجه به اینکه افراد مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی قادر نیستند وقایعی را که برای آنها در هنگام بروز حمله تشنجی پیش می‌آید، به طور دقیق شرح دهند، لذا تشخیص صرع در این افراد با مشکل همراه است.

از سوی دیگر، عقب‌ماندگان ذهنی از خود رفتارهایی بروز می‌دهند که بسیار شبیه صرع است. برای مثال کشش‌هایی همانند آنچه در صرع رخ می‌دهد، در بین کودکان عقب‌مانده ذهنی که دچار اسپاسم و حالت سفتی هستند نیز دیده می‌شود.

آرام و ...ت به جایی خیره شدن یا پاسخ‌های کند در نوعی از صرع در کودکان مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی نیز دیده می‌شود. درتعدادی از مطالعات دیده شده که 2030 درصد از افراد عقب‌مانده ذهنی که برای ارزیابی صرع ارجاع داده شده‌اند، رفتارهایی مشابه صرع، اما بدون هیچ‌گونه ابتلا به صرع داشته‌اند.

شایع‌ترین رفتارهایی که امکان اشتباه آنها با صرع وجود دارد عبارتند از: انقباض ناگهانی و شوک قسمتی از عضله یا تمامی عضله یا گروهی از عضلات، خلق و خوی عصبانی و پرخاشگری، دوره‌های حواس پرتی.

بیماران صرعی شخصیت خاصی ندارند، ولی خصوصیاتی مانند سمج بودن، نترس بودن، تمایل به لج‌بازی و پیله کردن، بهانه‌جویی، تمایل به اقدامات غیر مترقبه و انفجاری، تحول خلق‌وخو مانند خوشی و غم به طور ناگهانی، دوره‌های عصبانیت شدید و سریع مانند شکستن اشیاء، حمله کردن و نظایر آن در این افراد فراوان دیده می‌شود.



صرع و کلاس درس‌

هنگامی که یکی از دانش‌آموزان دچار تشنج یا حمله صرع می‌شود، اثرات آن تمامی کلاس را در بر می‌گیرد. دانش‌آموزان ممکن است نگران سلامت و بهبودی همکلاس مصروع خود باشند.

آنها ممکن است از وضعیت به وجود آمده به شدت نگران و مضطرب شوند، چرا که همکلاسی آنها که تا چند لحظه قبل صحیح و سالم در کنار آنها نشسته بود، حالا به شدت بیمار نشان می‌دهد و ممکن است بروز این پیشامد را برای خود نیز متصور باشند.

هنگامی که این وضعیت در کلاس پیش می‌آید، دانش‌آموزان نیاز دارند که اطلاعات واقع‌بینانه به اقتضای سنی که در آن قرار دارند، در خصوص وضعیت به وجود آمده دریافت کنند.

آنها نیازمند دریافت این واقعیت هستند که هیچ خطری نه آنها و نه دانش‌آموزی را که به حمله دچار شده، تهدید نمی‌کند. در صورت عدم ارائه آگاهی مناسب به دانش‌آموزان، ممکن است ترس به وجود آمده در آنها باعث طرد یا تحقیر دانش‌آموز مصروع توسط آنها شود. ارد بزرگ متفکر و مصلح اجتماعی می گوید : با روشنگری می توان جلوی بسیاری از آشوب های بی مورد را گرفت .

و لذا آگاه کردن دانش آموزان از شرایط و چگونگی این بیماری شرایط را عادی و و التهابات و تشنج در کلاس را کم می کند . هنگامی که آموزگار یا مربی بهداشت، وقایعی را که اتفاق افتاده برای دانش‌آموزان شرح داده و به پرسش‌های آنها در این زمینه پاسخ می‌دهد، این امکان و زمینه را بوجود می‌آورد تا اثرات نامطلوب اجتماعی بروز تشنج کاهش یابد.

این بحث و گفت‌وگو با دانش‌آموزان می‌باید در صورت امکان، هرچه سریع‌تر بعد از بروز حمله صرع انجام گیرد.



برای کودک توضیح بدهید

باید به کودکانی که بیننده یک حمله صرعی درباره یکی از همشاگردی‌های خود بوده‌اند، توضیح داد: <چیزی که برای این دانش‌آموز اتفاق افتاده، تشنج نام دارد. ‌این تشنج به این دلیل اتفاق می‌افتد که برای مدت یک یا دو دقیقه، مغز کودک نمی‌تواند درست عمل کند و پیام‌های درهم و برهمی را به بدن می‌فرستد که باعث بروز اختلال می‌شود. اما پس از این مدت، تشنج تمام شده و هم مغز و هم جسم کودک به طور درست و صحیح عمل می‌کنند. تشنج قسمتی از پدیده‌ای است که صرع نام دارد که بعضی از کودکان این وضعیت را دارند.

صرع یک بیماری نیست و هرگز از یک کودک به کودک دیگری انتقال نمی‌یابد و کودکانی که این وضعیت را دارند، با مصرف دارو می توانند از بروز تشنج جلوگیری کنند.>

نگرشهای شگفت انگیز به کفش !

Posted: 11 Sep 2010 11:14 PM PDT


نگرشهای شگفت انگیز به کفش !

http://www.toxel.com/wp-content/uploads/2009/04/shoes11.jpg


بیشتر ما فکر می‌کنیم بستن کفش به عقب اتومبیل عروس و داماد در کشورهای غربی نوعی شوخی و شیطنت است. اما این شوخی عملاً از مراسمی باستانی اقتباس شده که پیروان و علاقه مندان امروزی آن، معنی حقیقی‌اش را از یاد برده‌اند. پیش از استفاده گسترده از اتومبیل، شرکت‌کنندگان در میهمانی، به سوی عروس و داماد که در حال ترک مراسم بودند، کفش پرتاب می‌کردند.‌

گرچه ممکن است آغاز چنین رفتاری را به مصریان نسبت بدهند، اما پاسخ به این نکته نخستین بار در تورات و در رسوم یهودیان ثبت شده است. یهودیان لنگه کفش را نماد مالکیت می‌دانستند و تصرف یا تسلط بر مال یا افراد را با آن مشخص می کردند. هر فروشنده یهودی به جای مهر یا امضا کردن قرارداد، در برابر چشمان شاهدان، لنگه کفش خود را بیرون می‌آورد و با دادن آن به خریدار موافقت خود را در معامله اعلام می‌کرد. در آن هنگام برای نشان دادن تملک یک قطعه زمین، روی آن کفش می‌گذاشتند.

به علاوه پرتاب کفش، به معنای چشم‌پوشی و ترک علاقه نیز بود. در تورات آمده است که: کفشم را به سوی آدم می‌اندازم یعنی آدم دیگر تحت حمایت نیست.

در روزگاری که تورات از آن حرف می‌زند، زنان شکلی - نه چندان گرانبها - از مال و دارایی بودند. برادر مردی که بدون فرزند می‌مرد، در رد یا قبول بیوه او حق تقدم داشت. چنین زنی تا زمانی که برادر شوهرش رسماً از ازدواج با او خودداری نمی کرد، حق ازدواج با کس دیگری را نداشت. این خودداری و امتناع از ازدواج باید در حضور همگان اعلام می‌شد. اگر برادر شوهر چنین زنی او را نمی‌خواست، زن بیوه می‌باید کفش برادر شوهرش را بیرون می‌آورد و در برابر او تف می‌کرد. برادر شوهر، با بیرون آوردن کفش خود، از هرگونه ادعای مالکیت بر زن بیوه دست می‌کشید. طبق نوشته تورات، هنگامی که نخستین برادر شوهر روت از او چشم پوشید، کفش خود را به نشانه چشم‌پوشی از مالکیت او، به بعز داد. این مراسم دینی به روت اجازه داد تا بعز ازدواج کند و به شهرت واقعی خود دست یابد.

مسیحیان کفش را چون نماد مالکیت پذیرفتند. تاریخ‌نویسان نوشته‌اند هنگامی که امپراطور ولادیمیر می‌خواست با دختر راگولد ازدواج کند، دختر با این اظهارنظر مودبانه که من کفشم را برای پسر یک برده بیرون نمی‌آورم، درخواست او را رد کرد. معروف بود که مارتین لوتر برای یادآوری آنکه چه کسی صاحب و مالک عروس است، کفش دامادیش را بالای تخت می‌گذاشت. در ازدوا‌ج‌های آنگلو...سونی، پدر عروس لنگه کفش دخترش را به داماد می‌داد و داماد نیز به نشانه تحویل گرفتن مالکیت دختر از پدر او، آن را روی سر همسر آینده‌اش می‌کشید.

اروپاییان این مراسم دینی را دگرگون کردند و مفاهیم نویی به آن افزودند.

پدر و مادر ابتدا به نشانه چشم‌پوشی از تسلط خود بر دخترشان، کفش های‌شان را به سوی عروس پرتاب می‌کردند. به زودی شرکت‌کنندگان در میهمانی نیز از پدر و مادر عروس تقلید کردند. طولی نکشید که این رفتار با عروس، از مراسمی سوداگرانه به مراسمی شاد و نشاط‌آور تبدیل شد.

در انگلستان پرتاب کفش‌ها به اطراف بسیار چشمگیرتر بود. بن جانسون نمایشنامه‌نویس انگلیسی می‌نویسد:

لنگه کفشی پی‌ام بینداز

تا در هر کاری که می‌کنم شاد باشم

تنیسون شاعر انگلیسی نیز در تک‌گویی غنایی خود می‌گوید:

باشد که از همه چیز

شادی و خنده برایت باشد

باشد که به هر جا می‌روی

کهنه‌کفش او در پی‌ات باشد.

دریانوردان که همیشه خرافی بوده‌اند، از پرتاب کفش به هنگام آغاز سفرهای دریایی خود، استقبال می‌کردند. گروهی دیگر نیز پیش از شروع سفر، چکمه‌های کهنه خود را می‌سوزاندند.احتمالاً پیش از آن که بهای چرم سر به فلک بکشد، عروس‌ها لنگه راست کفش خود را بیرون می‌آوردند و آن را به میان میهمانان مجرد پرتاب می‌کردند. میهمانان بر این تصور بودند که هر کس لنگه کفش را بگیرد، عروس یا داماد بعدی خواهد بود. امروزه به ندرت کسی به سوی عروس و داماد لنگه کفش پرتاب می‌کند، ولی سنت بستن کفش به عقب اتومبیل آنان بازمانده و یادگار آن روزگار است.‌

اما نکته مهم این است که وقتی مفهوم اصلی این سنت‌ها فراموش شده است، چگونه خود آنها باقی می‌مانند؟ برخی از تاریخ‌نویسان معتقدند بسیاری از مراسم ازدواج‌ها به روزگار خوش گذشته و به هنگامی که جنگجویان همسران خود را از برابر چشمان پدران و برادران خشمگین آنان می‌ربودند و نیز به هنگامی که بهترین مرد در واقع کسی بود که حامی و نگهبان داماد باشد، باز می‌گردد. پرتاب کفش، برنج و اشیاء دیگر را می‌توان نوعی واکنش خنده‌دار و خصومت‌آمیز بین کسانی که بر سر عروس مدعی یکدیگر بودند، دانست.‌پیروان فروید معتقدند این آیین‌ها شیوه‌هایی است تا خانواده‌های شرکت‌کننده در مراسم، احساسات اُدیپی آزاددهنده خود را بروز دهند.

اما به نظر می‌رسد مراسم ازدواج نیز همانند تمام آیین‌های دیگر، شیوه‌ای است تا جامعه با توسل به آن، تغییر واگذاری را که ای بسا بدون چنین کمکی آسیب می‌بیند، پشت سر بگذارد. با آن که بیشتر پدران دیگر به دختران خود به چشم مال و منال نگاه نمی‌کنند، اما بسیاری از آنان هنگام عروس شدن دخترانشان دچار احساس شدید زیان و خسارت می‌شوند.

از دید والدین، تمامی مراسم ازدواج چیزی چون مراسم چشم‌پوشی است. در روزگار باستان پدران از حق مالکیت خود چشم‌پوشی می‌کردند، اکنون والدین با برپا کردن مراسم ازدواج، به جامعه اعلام می‌کنند که دیگر از اختیار و نفوذ خود بر زندگی دخترشان چشم پوشیده‌اند. ارد بزرگ می گوید ( چه بسیار اشکهایی که نوید شادی اند و چه فراوان خنده هایی که لبالب از غم و اندوه ...)
اشک‌های شادی در مراسم ازدواج معمولاً اشک‌های غم و اندوه هستند، اشک‌هایی که برای از دست رفتن روابطی صمیمانه، متقابل و بازگشت ناپذیر، فرو می‌ریزند.

ارزش سلا‌مت روان

Posted: 11 Sep 2010 11:12 PM PDT


http://www.magiran.com/ppic/2825/3926/8-1.jpg


هر چقدر پس انداز خود را انباشته کنید، به همان میزان از حساب ذهنتان برداشت‌ ‌خواهید کرد. همه ما پیش از به اجرا در آوردن برنامه‌های زندگیمان مدت‌ها آن را در‌ ‌ذهنمان پرورش می‌دهیم و حتی چه بسا سال‌ها تصویرکاری را در ذهنمان نگه می‌داریم تا‌ ‌شرایط موافق پیش آید و آن را عملی سازیم.‌‌ ‌

اغلب افراد می‌پرسند: <بعد از آنکه درباره آرزو و هدف مورد نظرم فکر کردم، دیگر‌ ‌چه کار باید بکنم> پاسخ بسیار ساده است. شما باید تمام کارهایی را که برای تحقق‌‌ ‌آرمان خود لازم می‌دانید انجام دهید. این را بدانید اعمال ما پاسخ و واکنش اتوماتیک‌ ‌تحرکات عمیق روح و احساس و اعتقادات باطنی ما می‌باشد.‌‌

‌ ‌برای دور کردن ترس و هراس از خود، حواستان را خوب جمع‌ ‌کنید و فکر خود را بر روی مشکلتان خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود‌ ‌مشکلتان را حل کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و‌‌ ‌شعف می‌کنید‌.‌

اما برای داشتن یک تصویر ذهنی خوب چندین شرط لازم است که در زیر به آنها اشاره‌‌ ‌مختصری خواهیم داشت‌.

‌تلقین: تمام اعمال و رفتار ما نتیجه افکارمان می‌باشد، به عبارتی <فکر> پیش از <‌‌رفتار> به حرکت در می‌آید. البته اگر هدف مشخص باشد، راه‌های رسیدن به آن نیز مشخص‌ ‌خواهد بود.

ایمان به هدف و سپردن آن به ذهن باعث می‌شود که ضمیر ناخودآگاه به راه‌‌‌ ‌ها و وسائل نیل به آن هدف توجه بیشتری نشان بدهد. با شناسایی عملکرد روح و ذهن خود‌ ‌به این نتیجه می‌رسید که خود تنها منجی خویش هستید و سرنوشتتان بستگی به طرز فکر و‌ ‌احساستان دارد و سلامتی، تندرستی را برایتان به ارمغان خواهد آورد. فکر بی‌نیازی،‌ ‌غنا و ثروت، تلقینات و افکار بد، شادابی و تحرک را از شما می‌گیرد و با‌‌ افسردگی ‌‌و خمودگی مبادله می‌کند. یک تلقین منفی (مثلاً فقر) به خودی خود قدرت ندارد، اما قدرت واقعی در فکر و‌ ‌احساس شخص قرار دارد. باید ذهن را از باورهای نادرست،‌‌ ترس ‌‌و‌ ‌اضطراب ‌‌، شک و‌‌ وسواس ‌‌پاک کرد و شادمانی‌ ‌و‌‌ موفقیت ‌‌و‌‌ امید ‌‌و‌‌ آرامش ‌‌را به سر راه داد.‌‌



گذشته را به دست فراموشی بسپارید

همه ما در زندگی شکست‌هایی داشته‌ایم و چه بسا‌ ‌سختی‌ها و ناکامی‌های زندگی چنان به ما فشار آورده‌اند که ما را به طور کلی از‌ ‌زندگی ناامید کرده‌اند. به قول ارد بزرگ : کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند .

گاهی اوقات صبر بهترین درمان است. به خاطر داشته باشید که‌ ‌بیشتر کارها به زمان احتیاج دارد. گذشت زمان تلخ ترین شکست‌ها را به یک پیروزی‌ ‌شیرین تبدیل کرده است. اگر به وجود یک عقل کل که تمام کائنات را می‌گرداند، باور‌ ‌داشته باشیم، این حقیقت بزرگ را از یاد نخواهیم برد که قانون هستی تمام افراد بشر‌ ‌را به نحوی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می‌دهد و بنابراین نباید هیچ هراسی از بابت‌ ‌شکست، ورشکستگی، بیماری و غیره داشته باشیم. ما برای‌‌ حل مشکلات ‌‌و مسائل زندگی‌ ‌خود باید کار خود را به قدرت روحی و عقل خویش بسپاریم.

بنابراین هر روزی که به‌ ‌مشکلی برخوردید، این جمله را پیش از خواب با خود تکرار کنید و آن را به ضمیر باطن‌ ‌خویش بسپارید: <من در نهایت آرامش به خواب می روم. من این کار را به عقل و خردم می‌ ‌سپارم و خود او جواب را پیدا خواهد کرد.> پس از آن‌‌‌ راحت ‌‌بخوابید. هیچگاه با‌ ‌پیدا شدن کوچکترین مشکلی در زندگی ناامید نشوید. فراموش نکنید که خورشید از پس‌ ‌ابرهای تیره سر از افق بر خواهد آورد و همه جا را تابناک خواهد کرد.



‌‌در ضمیر خود شادی و امید را جای دهید

‌همیشه این نکته را به خاطر داشته باشید که بانک ضمیر باطن ما سود کلانی بابت‌ ‌سرمایه‌گذاری به شما خواهد داد. اما‌‌ شاد‌‌ی،‌‌ عشق‌‌،‌‌ آرامش‌‌، مهربانی، راستگویی و‌ ‌صفات پسندیده سرمایه های شما در این بانک هستند. هرگاه خواستید برای مشکلتان راه‌ ‌حلی بیابید، درباره آن خوب فکر کنید و البته سعی کنید افکارتان مثبت باشد نه منفی. بیشتر ترس و هراس ما در زندگی ناشی از برداشت غیر اصولی و ناصحیح ما از مسائل زندگی‌ ‌است.‌‌

بنابراین برای دور کردن ترس و هراس از خود، حواستان را خوب جمع کنید و فکر خود‌ ‌را بر روی مشکلتان خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود مشکلتان را حل‌ ‌کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و شعف می‌کنید.‌‌



ایده‌های نو و مثبتی در زندگی داشته باشید‌ ‌

ضمیر باطن انسان پر از طرح‌ها و نقشه‌هایی است که آماده است تا به درخواست شخص‌ ‌آن را از اعماق ذهن او به سطح شعور بیاورد. در این فرآیند با وجود هرگونه دگرگونی و‌ ‌تغییرات خارجی، ضمیر باطن به فعالیت خود ادامه می‌دهد. بنابراین اگر در ضمیر باطن‌ ‌خود ایده‌‌ ثروت ‌‌را جای‌ ‌دهید، یقین داشته باشید هرگز محتاج پول نخواهید شد. اگر فکر می‌کنید که پول ندارید‌ ‌و یا گرفتاری مالی پیدا کرده‌اید، زمین و زمان را محکوم نکنید و بدانید که تنها‌ ‌خودتان مانع عبور آزادانه افکار و ایده‌های مثبت در ذهن و ضمیر خود شده‌اید. باید‌ ‌بدانید که می‌توانید این موانع ذهنی را از سر راه بردارید و به جنگ مشکلات زندگی‌ ‌بروید.‌‌



دکوراسیون‌؛ تغییر دکوراسیون با کمترین هزینه‌

Posted: 11 Sep 2010 11:11 PM PDT

دکوراسیون‌؛ تغییر دکوراسیون با کمترین هزینه‌

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhtr4hNJs1mz180CGAs-G_6IKnSa8w5wpyr8jhtVZUfcXgE7KxT0n7Y2ZWYHJUxeRy_3l54rtPY8DHpMlL7BBDDxVwzab5yVm1haus2B1AXxAE8wWmAu01STo_PVTpAtgB3VQ_D3dmzvh4/s400/8.bmp


‌بسیاری از ما مایلیم دکوراسیون منزلمان را عوض کنیم و یا دست کم تغییراتی در جهت زیباتر شدن فضای منزل ایجاد کنیم. به قول ارد بزرگ فیلسوف ایرانی "خوی آدمی همواره بدنبال دگرگونی و هدفمندی است ". و از این روی انسانها حاضرند برای این میل تنوع خواه خویش هزینه هم بنمایند البته نیاز به بودجه گزاف اغلب بسیاری را از این فکر منصرف می‌کند. حال آن که تغییر دکوراسیون لزوماً نیاز به خرید لوازم و وسایل جدید، لوکس و گرانقیمت ندارد و در خیلی از موارد می‌توان تنها با ایجاد هارمونی رنگی در فضای خانه حال و هوایی جدید و بسیار جذاب‌تر از قبل در آن آفرید. در حقیقت ایجاد زیبایی در دکوراسیون یک خانه نیازمند خرید مبلمان نفیس و لوازم دکوراسیونی لوکس نیست بلکه کافیت با به وجود آوردن هماهنگی میان لوازم موجود و احیاناً حذف یا افزودن برخی از جزییات و لوازم ساده اما متناسب با بقیه اجزا نمایی چشم‌نواز به اتاق بدهیم. ایجاد هماهنگی گاه با حذف بعضی از وسایل و گاه تنها با تغییر دادن رنگ لوازم حاضر امکان‌پذیر است. مثلاً تغییر دادن رنگ دیوارها که بزرگترین سطوح یک اتاق را تشکیل می‌دهند خود به تنهایی تاثیر بسزایی در نمای آن دارد.

در تصاویر اتاقی را ملاحظه می‌کنید که دیوارهای سفید و کفپوش چوبی دارد. پرده سبز زیتونی و شومینه‌ای با گچبری‌های برجسته که به رنگ آبی روشن رنگ آمیزی شده است هیچ تناسبی با یکدیگر و سایر اجزای اتاق ندارند.

آینه‌ای با قاب چوبی بزرگ بر روی شومینه، یک دراور چوبی و کتابخانه‌ای که بالای آن نصب شده است و یک چهار پایه فلزی بلند به عنوان جایی برای تلویزیون و لوازم صوتی دیگر، سایر وسایل زینت بخش این اتاق هستند. چنان که مشخص است هیچ هماهنگی و ارتباط چشم‌نوازی میان این اجزا وجود ندارد. برای تغییر دکوراسیون این اتاق دکوراتور پیش از هر چیز دیوارهای اتاق را با استفاده ا زتکنیک‌های پتینه و دکوپاژ دچار تغییراتی چشمگیر کرده است.تصاویری از یک مجموعه موتیوبرگ با دستگاه فتوکپی تکثیر شده و در فواصل مساوی بر روی دیوار دکوپاژ شده‌اند دیوارها پتینه شده‌اند و همچنین شومینه و گچبری‌های آن نیز به رنگ دیوار رنگ آمیزی شده و سپس با رنگ قهوه ای رنگ شوی‌‌colour wash) )شده است تا نمایی قدیمی و آنتیک بیابد، رنگ شوی کردن گچبری های شومینه جزییات ظریف طرح آن را نیز نمایان‌تر ساخته است.

دراور به کنار پنجره انتقال یافته و از سطح روی آن برای به نمایش گذاشتن ظروف تزیینی استفاده شده است. آینه بزرگ روی شومینه با آینه‌ای بدون قاب و کوچکتر جایگزین شده که سطح نقره‌ای رنگ آن به کانون توجهی در اتاق تبدیل شده است و ضمن انعکاس تصاویر داخل اتاق به فضا درخشش و جلا نیز می‌بخشد. داخل شومینه با چند شمع و یک کوزه و دو کدوی خشک شده زینت یافته است. جاشمعی‌ها از تنه درخت بریده شده ساخته شده‌اند که به واسطه بافت طبیعی چوب با رنگهای به کار رفته در اتاق هماهنگ و زیبا هستند. استفاده از شاخه‌های گل زرد رنگ طبیعی و همچنین شاخه‌های بیدفری در گوشه و کنار اتاق نیز بر زیبایی آن افزوده است.

هنگامی که یک پالت رنگی خاص را برای دکوراسیون اتاقی انتخاب می‌کنید با در نظر گرفتن وسایلی که در سایر اتاق‌های خانه و حتی در انباری منزل دارید ممکن است وسایلی متناسب با این پالت رنگی بیابید و آنها را به اتاق مورد نظر انتقال دهید تا هم به عنوان زینت آن اتاق مورد استفاده قرار گیرند و هم خود در بستری مناسب زیباتر جلوه کنند.

پرده سبز زیتونی پنجره حفظ شده است اما دو لایه پرده حریر سبز روشن تر نیز به آن افزوده شده است که دوختی بسیار ساده دارند. توانایی کار با چرخ خیاطی تنها مهارت لازم برای دوختن چنین پرده‌هایی است. سپس پرده‌های حریر رویی به سادگی گره زده شده‌اند که خود به مدلی برای پرده تبدیل شده است.

کاناپه سبز چمنی به همان صورت حفظ شده است ولی کاناپه دیگر با انداختن یک قطعه پارچه ساده سبز روشن بر هماهنگی و حرکت رنگ در اتاق افزوده است ضمن آن که با استفاده از چند ...ن به رنگ‌های سبز همرنگ با پرده حریر و روکش کاناپه چمنی رابطه لازم با آنها را نیز حفظ می‌کند. در مواردی که مایلید در صرف هزینه‌ها صرفه جویی کنید حتی ممکن است پارچه‌های ساده سفیدی در منزل دارید را برای هماهنگی با دکوراسیون جدید رنگ کنید و این کار به راحتی با رنگ‌های پارچه امکان پذیر است حتی ممکن است پرده سفید قبلی همین پنجره را با رنگ پارچه سبز رنگ کرد و دوباره مورد استفاده قرار داد. در آخر با افزودن ظرایفی از قبیل ظروف شیشه‌ای سبز رنگ در اشکال و پرده‌های رنگی متفاوت به تنوع و درعین حال هماهنگی فضا افزوده شده است. با بستن شاخه‌های خشک بید به دور پایه آباژورها و چسباندن گلبرگ‌های خشک به دور لبه کلاهک آنها آباژورها نمایی منحصر به فرد و همچنین جدید یافته‌اند و بدون صرف هزینه بیشتر برای خرید آباژورهای جدید با دکوراسیون نو هماهنگ شده اند.
تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :کتابخانه مجازی ، بهترین سایتها ،پایان نامه دانلود
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود پایان نامه ، بهترین سایت
و تگ های این مطلب :مقالات فرهنگی ، هنری ،دانلود مطالبی در مورد پژوهش

اهمیت بهداشت روانی‌

Posted: 11 Sep 2010 11:11 PM PDT



http://aftab.ir/articles/health_therapy/mental_health/images/7d52a7042bcaf2da6b079fabd2299d61.jpg


بهداشت در ظاهر به معنی سلامتی است و در عین حال سلامتی فقط نداشتن بیماری نیست. فرد سالم علاوه بر داشتن بدن سالم باید خوشحال و راضی هم باشد.‌

فرد سالم باید توانایی برخورد با مشکلات، محرومیت‌ها و شکست‌ها را داشته باشد و بتواند با استفاده از قدرت تطابق خود با محیط در کنار و پابه‌پای افراد دیگر زندگی کند.

در این صورت است که نه تنها خود احساس رضایتمندی خواهد داشت، بلکه دیگران نیز از زندگی کردن با چنین فردی لذت می‌برند.‌
این فرد دیگران را آزار نمی‌دهد و به زحمت نمی‌اندازد به قول ارد بزرگ "اندیشه و انگاره بیمار ، آینده را تیره و تار می بیند ". چنین فردی را که از نظر جسم، روان و شرکت در اجتماع طبیعی است و روحیه خوبی نیز دارد را می‌توانیم سالم بخوانیم. بنابراین نبود بیماری و داشتن توانایی لذت بردن، تحمل، حل مشکل، ارتباط، کار و سازگاری از نشانه‌های سلامتی روانی می‌باشد.‌ کارشناسان معتقدند همانگونه که جسم به دلایل مختلفی چون سوءتغذیه، عوامل میکروبی، فرسودگی، کمبود مواد مورد نیاز خون و... دچار بیماری می‌شود روان هم ممکن است بیمار شود.‌
بیماران روانی احساس می‌کنند تعادل و سرزندگی خود را از دست داده‌اند. در بیماری روانی کارکردهای مختلف روانی نظیر رفتار، فکر، عاطفه، حافظه، هوش، اراده، درک و قضاوت دچار اختلال می‌شود. گاه صحبت و رفتار بیمار غیرطبیعی می‌شود و توانایی انجام رضایتبخش کار از دست می‌رود.‌
در عین حال با وجود اینکه بیمار بسیار رنج می‌برد، عدم درک صحیح اطرافیان و عدم ایجاد رابطه درست عاطفی و کمک به اینگونه افراد به بدتر شدن حال بیمار کمک می‌کنند.‌


امکانات بهداشت روان در کشور
آمارهای مختلف نشان می‌دهد بیش از یک درصد مردم از اختلالات روانی شدید در رنج می‌باشند و بیش از پانزده درصد آن مبتلا به اختلالات روانی خفیف هستند.‌
این درحالی است که تعداد بیماران روانی شدید در کشور ایران حدود 600000 نفر و تعداد بیماران خفیف حدود 10 میلیون نفر است.‌

درعین حال خود بیماران از این موضوع بی‌اطلاع هستند و به علت بی‌اطلاعی پزشکان این بیماران دارو و درمان‌های مختلفی حتی به صورت سرم و تزریقات وریدی دریافت می‌دارند، حال آن‌که مشکل آنان روانی است و نه جسمی.‌

در ایران حدود 19 بیمارستان با 5000 تخت برای بیماران روانی وجود دارد که 50 درصد تخت‌های این بیمارستان‌ها توسط بیماران مزمن اشغال شده است. این درحالی است که در بعضی استان‌ها نظیر سیستان و بلوچستان بیماران برای دسترسی به خدمات روانپزشکی و با بستری شدن در بیمارستان باید گاه بیش از 500 کیلومتر را در گرما و سرما طی کنند.‌

درحالیکه در کشورهای پیشرفته 50 الی 150 روانپزشک به ازای یک میلیون نفر وجود دارد، در کشور ما به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت تنها 10 روان‌پزشک وجود دارد.


تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود رایگان پایان نامه
و تگ های این مطلب :سایت دانلود مقاله ، مقاله پایان نامه ،دانلودمقاله
و تگ های این مطلب :مقالات فرهنگی ، هنری ،دانلود مطالبی در مورد پژوهش

مردان مریخی و زنان ونوسی

Posted: 11 Sep 2010 11:10 PM PDT


http://1raymand.files.wordpress.com/2008/05/casually1.gif


روان‌شناسان در مورد بروز‌‌ تفاوت زن و‌‌ ‌مرد، ‌‌هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می‌دانند. اما‌ ‌جامعه‌شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند.

آنها معتقدند که تفاوت‌های زن‌ ‌و مرد معلول تفاوت رفتاری است که جامعه در مورد آنان پیش می‌گیرد و معتقدند که دو‌ ‌جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند، بلکه اجتماع موجب می‌شود که آنها گرایش‌های‌ ‌متفاوت پیدا کنند و به زمینه‌های مختلف سوق داده شوند. از نظر جامعه‌شناسان تفاوت‌ ‌زن و مرد در جزییات است نه در کلیات. زیست شناسان عقیده دارند که زن و مرد تفاوت‌‌‌های بنیادی دارند، بدین معنا که تفاوت‌های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. ‌‌آنها معتقدند که هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد.‌

آنها قبل از آن که به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند،‌ ‌کاملاً تمایز پیدا کرده و برای زن یا مرد شدن آماده می‌شوند.‌‌

ویژگی‌های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه‌های بدن دختران و‌ ‌پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پرجنب و جوش، و‌ ‌دختران را برای زندگی آرام آماده می‌کند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف‌‌‌گیری، پسرها بهترند. از نظر کلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراک کلامی‌ ‌پسرها برترند.‌

پسرها ارتباط‌های مکانیکی را بهتر درک می‌کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به‌ ‌دخترها دارند، اما در کارهای دستی مخصوصاً کارهایی که نیاز به چالاکی انگشتان دارند‌ ‌دخترها بهترند و چابکی انگشتان زنان به آنها اجازه می‌دهد که ماشین نویس خوبی‌ ‌باشند. یکی از ویژگی‌های جالب زنان این است که می‌توانند اطلاعاتی را برای مدت‌ ‌کوتاهی در حافظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز‌ ‌مربوط نیست.

بر پایه همین توانایی است که زن‌ها بهتر می‌توانند به منشی‌گری و‌ ‌کارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح‌ ‌لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می‌خوانند و موفقیت‌های بیشتری به دست می‌آورند.‌‌ ‌اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی‌ ‌دارند و در صورت ازدواج، خود را کاملاً وقف خانواده می‌کنند. البته زنان شاغل،‌ ‌نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند اما کمتر به جاه‌طلبی و مقام پرستی روی می‌ ‌آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می‌کند.‌‌ ‌پس می‌توان گفت که علت محدودیت زن‌ها مسائل عاطفی است نه کمبود‌ ‌استعداد.‌

‌ماتینا هورنر می‌گوید زنان برای به دست آوردن موفقیت برانگیخته می‌شوند ولی در‌ ‌عین حال از موفقیت نیز می ترسند. هورنر می‌گوید: موفق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی‌ ‌است که خیلی از زنها از آن پرهیز می کنند زیرا ویژگی‌هایی را منعکس می‌کند که به‌ ‌طور سنتی غیرزنانه به حساب می‌آید. ارد بزرگ فیلسوف و متفکر برجسته نکات بسیار مهمی را یادآور می شود : رستاخیزهای اجتماعی بدون همراهی زنان شجاع غیر ممکن است چرا که زن پرچمدار وارستگی ، پاکی و از خودگذشتگی ست .

کتاب پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر‌ ‌نوشته آسیب شناسان خانواده - کارل آندرسون و سوزان استوارت، با بررسی زندگی زنان‌ ‌و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می‌گیرد که مردان معمولاً پس از ازدواج پله‌های ترقی را طی می‌کنند و کارآمدتر، عاقل‌تر و نهایتاً موفق‌تر می‌شوند.‌‌ ‌

‌دیوید اس... پروفسور علوم رفتارشناسی بیان می‌کند که کروموزم ‌ X‌پدری نه تنها‌ ‌از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به کروموزم ‌ X‌مادری ایفا می‌کند‌ ‌بلکه انتقال دهنده برخی مهارت‌های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست که مردان باید‌ ‌مهارت‌های اجتماعی را بیاموزند، در حالی که زنان آن را در ساختمان ژنتیکی خود دارند‌ ‌و این امر با بسیاری از جنبه‌های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران‌ ‌نیز مطابقت دارد.‌‌

محققان استرالیایی اعلام کرده‌اند:‌‌ ‌آن قسمت از‌ ‌مغز که برای صحبت کردن مورد استفاده قرار می‌گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد‌‌‌ ‌وسیع‌تر است. شاید همین موضوع سبب می‌شود که زنان در امتحانات بلاغت شفاهی، حافظه‌ ‌شفاهی و برخی مهارت‌های حرکتی ظریف بهتر از مردان عمل کنند.

در مطالعه‌ای که با‌ ‌استفاده از فن رادیوگرافی و ‌ MRI‌صورت گرفت مشخص شد که مردان تنها از سمت چپ مغز خود‌ ‌برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می‌کنند در حالی که زنان از هر دو نیمکره مغز سود‌ ‌می‌برند.

توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می‌ ‌سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات‌ ‌عاطفی موفق تر عمل کنند.

شاید این نکته را که خانم‌ها مددکاران اجتماعی، مشاوران،‌ ‌آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد.

تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوتها در توان آنهاست.‌

تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیکی پرقدرتی دارد؛ به این معنی که موجب‌ ‌افزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می‌شود.

در واقع حتی مردی که‌ ‌فعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی‌اش 40 درصد بیشتر از‌‌‌ ‌زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان‌ ‌یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاف بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر‌ ‌آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است که استروژن رسوب چربی را در زنان به‌‌ ‌ویژه در بعضی بافت‌ها افزایش می‌دهد.

بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید‌ ‌حداکثر قدرت در ورزش‌هایی ایجاد می‌کند که به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از‌‌ ‌طرف دیگر این موضوع می‌تواند در ورزش‌های استقامتی سخت که برای تولید انرژی نیاز به‌ ‌چربی دارند یک کمک مؤثر به شمار آید. چنانکه رکورد رفت و برگشت بین دو سوی کانال‌ ‌مانش در حال حاضر متعلق به زنان است.‌‌

پسرها در پرتاب کردن توپ و دیسک بهتر از دختران هستند.

شاید علت آن در اغلب‌‌ ‌موارد این باشد که پسران برای بازی با توپ تقویت می‌شوند اما احتمالاً علت اساسی‌ ‌تری هم وجود دارد؛ شکل دست‌ها در دو جنس متفاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با‌ ‌بازو زاویه ای تشکیل می‌دهد که در دست پسران وجود ندارد.

بنابراین دختران به دلایل‌‌ ‌ژنتیکی و تشریحی نمی‌توانند موفقیت پسران را در پرتاب به دست آورند.

نکته قابل توجه‌ ‌دیگر آن است که اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور افتاده رها کنید چگونگی وضعیت‌ ‌سوخت و ساز بدن در خانم‌ها منجر به آن خواهد شد که زن بیش از مرد زنده بماند.‌‌
تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود پایان نامه ، بهترین سایت
و تگ های این مطلب :دانلود پایان نامه ، سایت دانلود مقاله ، عکس
و تگ های این مطلب :مقالات و پایان نامه ها ، سایت دانلود پایان نامه

گرده افشانی گل‌ها و آلرژی های فصلی : امان از عطسه های بهاری‌

Posted: 11 Sep 2010 11:08 PM PDT


http://www.farya.com/images/all/sneeze-200.jpg


بهار فصل بیداری طبیعت و شکوفه هاست . ارد بزرگ می گوید ( زمین هر روز هزاران هزار گل زیبا به ما ارزانی می دارد اما کمتر کسی زمین را می بیند ) اما ما در این نوشتار می خواهیم به بخشی از این زیبایی اشاره کنیم که اغلب با چشم عادی دیده نمی شوند و آن گرده افشانی گل‌ها و شکوفه‌ها است. ‌

هر ساله در فصل بهار، عده‌ای از مردم با استشمام عطر دل‌انگیز گل‌ها، از آن لذت می‌برند، اما عده‌ای دیگر در کلینیک‌ها و داروخانه‌ها به دنبال راهی برای تسکین عطسه، سرفه و رفع خارش چشمها می‌گردند. ‌

در مناطق گرم، گرده‌افشانی درختان در اوایل بهار صورت می‌گیرد و در این مناطق فصل آلرژی‌ها نیز در همان زمان آغاز می‌شود. ‌

در برخی مکان‌ها نیز به دلیل آب وهوای منطقه و نوع گیاهان محیط، ممکن است در پاییز همزمان باگرده افشانی در بعضی از گیاهان باز هم علایم آلرژی بروز کند. ‌

حتی در بعضی از مناطق، بویژه درجاهایی که قارچ می‌روید، پراکندگی"هاگها" در فصل تابستان سبب بروز واکنش‌های آلرژیک می‌شود و معمولا تا پایان دوره گرده افشانی، علایم آلرژی ادامه می‌یابد. ‌

به عنوان مثال در تهران پولن‌های گیاهان وحشی و کوههای اطراف تهران که با باد و جریان هوا در شهر پراکنده و وارد سیستم تنفسی افراد می‌شود، علت عمده بروز حساسیت‌های فصلی است. ‌

بر اساس آمارهای موجود، از هر 10فرد مبتلا به آسم، هشت نفر از آلرژی های فصلی رنج می‌برند. ‌

بنابراین اگر شما یکی از هزاران نفری هستید که به طور ژنتیک به این مواد حساس هستید، حتما بدانید که ورود این گرده‌ها به‌سیستم تنفسی، باعث اختلالات عمده در بدن می‌شود. ‌

عطسه‌های مکرر، قرمزی، خارش چشم‌ها، خس خس سینه و سردرد از علائمی است که در نتیجه حساسیت یا آلرژی ممکن است فرد را مستعد ابتلا به سینوزیت عفونی کند. ‌

باید توجه داشت که اگر علایم بیماری درست مشابه این علایم باشند و هر سال در یک زمان مشخص بروز کنند و پس از مدتی به سرماخوردگی عفونی منتهی شود، فرد حتما مبتلا به آلرژی فصلی است. ‌

دکتر" مسعود پارسا" یک متخصص آسم و آلرژی در این زمینه می‌گوید: مراقبت اصل اول درمان در بیماری آلرژی است. ‌

وی اضافه می‌کند: زمانی که گرده به مقدار زیاد درهوا پراکنده می‌شود، اجتناب از آنها کاری دشوار است، ولی چند اصل مهم وجود دارد که رعایت آنها به تخفیف علایم کمک می‌کند. ‌

این متخصص می‌گوید: افراد باید در تمام شرایط درها و پنجره‌های خانه و اتومبیل خود را ببندند و اگر در محیطی بودند که احتمال نفوذ گرده‌ها در لابه‌لای موها ولباسها وجود دارد،قبل از رفتن به رختخواب حمام کرده، لباسهای خود را عوض و از حیوانات کوچک اهلی نیز دوری کنند.‌

دکتر پارسا با بیان اینکه باز هم دوری کامل از مواد آلرژی زا غیرممکن است، اظهار می‌دارد: خوشبختانه داروهای بسیار موثری برای درمان انواع آلرژی‌ها وجود دارد و علایم را کاملا برطرف می‌کند. ‌

این متخصص آسم و آلرژی، داروهای آنتی هیستامین را در درمان آلرژی موثر دانسته و می‌‌گوید که باید با نظر پزشک این داروها مصرف شوند. ‌

رئیس هیات مدیره‌جامعه پزشکان متخصص داخلی نیز می‌گوید: از شایعترین انواع حساسیت فصلی "رنیک آلرژیک" یا التهاب مخاط بینی و دستگاه تنفسی است که ریزش اشک، ترشح بینی، گرفتگی و سوزش مخاط بینی، سرفه، تنگی نفس و در صورت شدت یافتن بیماری، بروز تب از علائم ابتلا به آن است. ‌

علت بروز این بیماری، گردی است که به علت گل دادن بوته‌ها و باز شدن برگ درختان در فضا منتشر می‌شود. ‌

افرادی که زمینه ارثی آلرژی دارند بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری هستند.‌

به گفته وی، گاهی اوقات به خاطر تکرار این بیماری، فرد به سردردهای طولانی مدت دچار شده،با عنوان سینوزیت تحت درمان قرار می‌گیرد. ‌

به عقیده خسرونیا، استفاده از ماسک برای پیشگیری از ابتلا به آلرژی در فصل بهار بسیار موثر است.‌


تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله رایگان ، پایان نامه رایگان
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود پایان نامه ، بهترین سایت
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود پایان نامه ، بهترین سایت

نگاهی گذرا به زندگی خالق داستان تام سایر

Posted: 11 Sep 2010 11:07 PM PDT

نگاهی گذرا به زندگی خالق داستان تام سایر

http://www.iranak.info/Download/DIRPublic/ketabak1/633608411648906250_124031_twin1.jpg


مارک تواین را می‌شناسیم. ما ایرانی‌ها بعضی اوقات اگر هم بنابر آمار نه چندان دقیق، کتاب‌خوان نباشیم، حداقل با کارتون یا همان پویانمایی با آثار بزرگان جهان آشنا هستیم. مارک تواین را می‌شناسیم، چون هکل بری‌فین را در کارتون‌های تلویزیونی ملاقات کرده‌ایم.

شاید کتاب آرزوهای بزرگ دیکنز و یا کتاب سُتُرگ بینوایان ویکتور هوگو را هرگز در دستان خود لمس نکرده باشیم، ولی انواع و اقسام کارتون‌های آنها، ما را مغرورانه در موضعی قرار می‌دهد که گویا حتی ویکتورهوگو و چارلز دیکنز و یا مارک تواین را می‌شناسیم!


مارک توآین یا لنگهورن کلمنس‌

ولی مارک تواین حقیقی نویسنده‌ای بود که فقط برای مجلات چیز می‌نوشت و از قضا ناخدا هم بود.

در واقع ساموئل لنگهورن کلمنس، نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می‌نوشت ادای دین کرد و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.


طنزنویسی به نام توآین‌

<اگر آنچه را که می‌پوشانید، چیزی جز یک وجود پاک نیست، زیاد در بند چند و چون جامه خود نباشد.>‌

ساموئل لنگهورن کلمنس در 30 نوامبر 1835 در مرز میسوری در روستای فلوریدا به دنیا آمد.

نخستین طنز زندگی توآین یا همان کلمنس، این بود که پدرش ظاهراً مردی لاابالی بود و مادرش زنی مذهبی و متعصب!

لوکیشن آثار بزرگسالی او قریه هانیبال یعنی جایی بود که در آن زندگی کرد.‌

در 12 سالگی پدرش فوت کرد و ساموئل کوچک مجبور شد در چاپخانه‌های محلی پادویی کند و سپس در روزنامه‌‌ای که برادرش دایر کرده بود، ابتدا حروفچین و بعدها چاپچی شد.

اینجا بود که توآین نوجوان دست به قلم می‌برد و در برخی از صفحات روزنامه مطالب طنزآمیز می‌نوشت.


خبرنگار یا ملوانی نامحدود

او سپس به نیویورک رفت و مطالبش با امضاهای عجیب و غریب ادامه یافت و در 18 سالگی سفرهای خود را آغاز کرد. از 1857 تا 1864 سوار بر کشتی بخار بر روی رودخانه میسی‌سیپی،‌ از اینجا به آنجا سفر کرد.

در 1859 مجوز ناخدایی گرفت و البته در همین اثنا با امضاهای مختلف برای مجلات مقاله‌های طنز می‌نوشت. او در سال 1866 با آلتا کالیفرنیا برجسته‌ترین روزنامه غرب آمریکا، قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که به دور کره زمین می‌گردد و ضمن سفر گزارش می‌نویسد!>


جوینده طلا

این نویسنده زبردست مدتی در بین جویندگان طلا بود، ولی حاصل این جستجوی نافرجام البته سرانجام خوبی داشت، طلاهای مورد نظرش این روزها در کتاب‌هایش ته‌نشین شده است.
مارک توآین با کتابی به نام عجیب؛ وزغ جهنده معروف ناحیه کالاوراس یا‌‌ ‌‌"celebrated Jumping Frog of Calareras County" در نیویورک دچار شهرتی ناگهانی شد. او با این داستان سراسر طنز زبانزد خاص و عام شد.
سفرنامه‌ای از او با نام‌‌ ‌‌"The innocents abroad" یا <ساده‌دلان عرشه کشتی> در واقع سفر دریایی او بین ایتالیا و بیت‌المقدس را بیان می‌کند.‌
کلمنس در این اثر به توصیف موزه‌ها، ابنیه و میراث فرهنگی کرانه مدیترانه می‌نگرد. زبان طنز او این اثر را خواندنی‌تر می‌کند.‌


سرکوب استعداد نویسنده‌

کلمنس ما یا همان مارک توآین در 1870 ازدواجی افسانه‌ای انجام می‌دهد. همسر او دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک بود. هر چند به راحتی از این پس آثارش را نوشت و منتشر کرد، ولی درباره نفوذ این ازدواج بر شخص مارک توآین و آثارش گفتگوی بسیاری به وجود آمد. گفته می‌شود که از آن پس بر استعدادهای طبیعی مارک توآین سدی بسته شد، زیرا عقاید تعصب‌آمیز و محافظه‌کارانه همسرش او را از انتشار برخی از آثارش منع می‌کرد.

با وجود این مارک توآین در این زمان کتاب سخت‌گذرانی را منتشر کرد. این داستان حوادث سفر او به غرب دور است. او که برای بدست آوردن ثروت از هیچ تلاشی دریغ نداشت، خود را به کار استخراج طلا و نقره مشغول می‌کرد تا شغل مناسب‌تری که با استعداد طبیعی‌اش سازگار باشد به دست آورد. زمینه این زندگی‌نامه ماجراهای این سفرها است که با لحن طنز‌آمیزی به صورت یک قصه خیال‌انگیزی درآمده است.


تولد تام سایر

ماجراهای تام سایر با نام‌

‌‌‌‌"The Adren tures of Tham Sawyer" به دوران کودکی مارک‌توآین نقب می‌زند. قهرمانان داستان همگی از دوستان دوران تحصیل او هستند.
نویسنده در این داستان خصوصیت‌های اخلاقی و عقاید خرافی جوانان غرب آمریکا و روی هم رفته خصایص توده ملت را به‌طور گویا و زنده‌ای نمودار می‌کند.

تام سایر از مهمترین آثار مارک توآین به شمار می‌آید و دنباله ماجراهای آن در اثر دیگر توآین؛ <ماجراهای هکل بری فین یا‌‌ ‌‌"The Adren tures of Huckleberry Finn" در سال 1885 منتشر شد و بدون شک شاهکار ادبیات آمریکا شناخته می‌شود.
مارک توآین در اواخر عمر دچار مرگ یک دختر، دیوانگی دختر دیگر، بیماری و مرگ همسر شد و این تلخی‌ها بر نگاه او در آثارش تاثیر فراوانی گذاشت.

اوج این نگاه در اثر‌‌ ‌‌"whatis man" یا بشر چیست؟ منعکس شده است. حتی خود گفته است، برای شناختن مار توآین باید این کتاب را بخوانید.‌
ارنست همینگوی درباره هکل بری‌فین گفته است؛ همه ادبیات جدید آمریکا از یک کتاب مارک توآین سرچشمه گرفته و آن هکل بری فین است... و بهترین کتابی است که ما در دست داریم.


مارک توآین و هلن کلر

شخصی که نتواند خود را مهار کند، به احتمال زیاد قادر به مهار دیگران هم نخواهد بود. مارک توآین نویسنده دوست داشتنی و شوخ‌طبع آمریکایی در یکی از آثارش آورده است: جالب‌ترین شخصیت‌های قرن نوزدهم، به نظر من دو نفر بودند؛ ناپلئون بناپارت و هلن کلر.

و جالب است که بدانیم ، مارک توآین وقتی این جملات را عنوان کرد که هلن کلر فقط پانزده سال داشت و هنوز معروف نشده بود و به عبارت دیگر، مارک توآین با تیزهوشی فهمیده بودکه این خانم، سرانجام یکی از جالب‌ترین و اعجاب‌انگیزترین زنان قرن بیستم خواهد شد. ولی چون این زن در اواخر قرن 19 به دنیا آمده بود، توآین او را با لحن طنزآمیز از شخصیت‌های قرن نوزدهم به حساب آورده بود، شاید به این دلیل که او را همردیف ناپلئون قرار بدهد. در واقع با این کار خواست که در مقابل ناپلئون که مردی اهل جنگ و کشتار بود، زنی را قرار بدهد که به جز صلح و زیبایی، هدفی را دنبال نمی‌کرد.

هلن کلر نابینا بود. اما در طول زندگی خود بیشتر از صد برابر یک آدم معمولی در زمینه‌های مختلف کتاب خوانده بود، در اوایل قرن بیستم درگذشت .

جالب‌تر این است که 11 جلد کتاب نیز نوشته که معروف‌ترین آنها بیوگرافی خودش است.

او به خاطر اینکه کرولال بود، صحنه زندگی و مبارزه را ترک نکرد و زمانی که قرار شد از زندگی‌اش فیلمی ساخته شود، نقش خود را بازی کرد.

او ناشنوا بود، ولی بیش از خیلی از افراد سالم، موسیقی فاخر گوش کرد و در زندگی نامه‌اش می‌خوانیم که در تمام ایالات متحده آمریکا و سراسر قاره اروپا سخنرانی کرد.‌ هلن کلر و مارک تواین برای رسیدن به هدف همواره در تلاش بودند . ارد بزرگ می گوید : مردان و زنان کهن در راه رسیدن به هدف ، یک آن هم نمی ایستند .
مارک توآین نیز می‌گوید: بکوشید دوست داشتنی‌ها را به دست آورید و گرنه مجبورید آنچه را به دست آورده‌اید، دوست بدارید.

مارک توآین اول اردیبهشت پا به عرصه گیتی گذاشته بود.


تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله رایگان ، پایان نامه رایگان
و تگ های این مطلب :دانلود پایان نامه رایگان ، سایت مقاله ها
و تگ های این مطلب :مطالب جالب و خواندنی

قوانین پیش بینی ماندگاری و سرنگونی یک فرمانروایی

Posted: 11 Sep 2010 11:05 PM PDT



یکی از نظریات قدیمی ارد بزرگ " قوانین پیش بینی ماندگاری و سرنگونی یک فرمانروایی " نام دارد .
با این که سالها پیش مطرح شده است اما خواندن آن خالی از لطف نیست :



شواهدی که نمایشگر ماندگاری و جوانی نظام سیاسی هستند :

1- همبستگی و از خود گذشتگی ملی بین توده
2- همراهی اهل فرهنگ و اندیشه با دستگاه اداره کشور
3- بالندگی و پیدایش اهل خرد
4- گردش نخبگان در اداره کشور بدون چالش گسترده داخلی
5- مهم بودن رخدادهای درونی کشور برای مردم
6- رشد سرودهای حماسی و ملی
7- امید به آینده نزد توده مردم
8- مردم اداره کنندگان کشور را پیشرو و پاک می بینند
9- بها دادن به هم دیگر برای اداره کشور بر اساس تواناییها
10- در اندیشه جوانان ، قهرمانان زنده و در زمان حال هستند .
11- دلگرمی همگانی نسبت به گذشتن از چالش های پیش روی کشور
12- پرهیز جوانان از گوشه نشینی و انزوا
13- همراهی مردم با نخبگان دستگاه فرمانروایی


شواهدی که نمایشگر فروپاشی و پیری نظام سیاسی هستند :

1- رشد هزل و جک بین مردم
2- رشد بی تفاوتی بین هنرمندان و اهل فرهنگ نسبت به دستگاه اداره کشور
3- منزوی شدن خود خواسته اهل خرد
4- سردی همگانی نسبت به رخدادهای سیاسی کشور
5- مهم شدن تحولات برون مرزی برای مردم
6- پناه بردن به غزلیات و شعر های بی بنیاد و سکر آور
7- عدم امید به آینده نزد توده
8- لکه دار شدن بزرگان و سروران توده ملت ( آنهایی که زمانی توانایی بسیج همگانی را داشته اند )
9- رشد طایفه گری در درون سیستمهای اداری و خصوصی کشور
10- پناه بردن جوانان به ابرمردان تاریخ برای پوشش ضعفهای زمان خودشان
11- نگاه شک آلود و تیره مردم به رخدادهای کشور
12- رشد گسترده صوفی منشی
13- سیر قهقرایی و دشمنی بین نخبگان مورد تایید ساختار سیاسی و توده مردم


سایت تبیان


تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود پایان نامه ، بهترین سایت
و تگ های این مطلب :سایت دانلود مقاله ، مقاله پایان نامه ،دانلودمقاله
و تگ های این مطلب :دانلود مقالات ، بهترین سایت ها ، دانلود مقاله

سهراب سپهری از خود تا دیگران

Posted: 11 Sep 2010 11:04 PM PDT




سهراب سپهری در تاریخ پانزدهم مهر ماه 1307 در خانواده ای که اهل شعر، نقاشی، منبت کاری و دیگر رشته های هنری بود، زاده شد. کودکی و نوجوانی او به مطالعه، بازی در طبیعت، شکار و نواختن موسیقی گذشت. سهراب تا پانزده سالگی خود را در شهر کاشان گذراند و در نقاشی ها و اشعار او تاثیر این دوران و تاثیر طبیعت و گیاهان را می بینیم. سهراب سپهری شعر صدای پای آب را با الهام از قریه "چنار" واقع در حد واسط کاشان و مشهد اردهال سرود و دهکده زیبای "گلستانه" واقع در اطراف کاشان الهام بخش او در سرودن شعر گلستانه شد.
آن طور که پریدخت سپهری در کتاب خود تحت عنوانسهراب، مرغ مهاجر می گوید برادرش تا چهارده سالگی در باغی زندگی می کرد که شمارش درخت هایش به سادگی امکان نداشت اما یک سال بعد را در خانه ای گذراند که در آن اثری از درخت و سبزه نبود. طبق نوشته خانم سپهری، سهراب در این دوران به مطالعه نویسندگان و شعرایی چون لامارتین، گوته، امیل زولا، شاتوبریان و هوگو پرداخت.
سهراب یک سال بعد یعنی پس از پایان تحصیلات سیکل اول متوسطه به تهران رفت و در دانشسرای مقدماتی نام نویسی کرد. پس از پایان دوران دانشسرا به کاشان بازگشت و به سرودن شعر و نقاشی تابلو مشغول شد. اما بعد دوباره به تهران رفت و برای تحصیل در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا ثبت نام کرد. شعر و نقاشی سهراب همچون دیگر همعصران وی تحت تاثیر امواج نو قرار گرفت و او نیز وارد حیطه شعر نو و نقاشی مدرن شد.
سهراب اولین کتاب خود به نام مرگ رنگ را در سال 1330 چاپ کرد. زندگی خواب ها، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر و هشت کتاب از جمله آثار سهراب سپهری است. این هنرمند پرآوازه ایران در اردیبهشت ماه 1359 در اثر بیماری سرطان خون درگذشت و در مشهد اردهال به خاک سپرده شد.
پس از خواهرش پریدخت سپهری بیشتر و پیشتر از هر کس دیگری مشفق کاشانی او را دریافت و پی به استعداد نهفته در وجود او برد و سایه به سایه‌اش رفت تا ذات پنهان شعریت او را به دیگران بیشتر بنمایاند و این در روزگاری بود که هیچ یک از شاعران غرق در محدوده تنگ بلبل و گل و می و شراب، قادر به درک مفاهیم و تعابیری فراتر از آن نبودند و استاد مشفق کاشانی شرحی بر آغاز دلدادگی‌های سهراب به شعر کهن و تأثیرپذیری او از جوهره اصلی شعر کلاسیک در کتاب و جزواتی چند نگاشته است و به بازگویی آن دوره از زندگی و فعالیت‌های سهراب پرداخته است واین بار که خواستیم کلمه‌ای فراتر از آنچه تاکنون درباره سهراب گفته است، بگوید به دلیل کسالت دیرباز از واردشدن به این حیطه عذر خواست. ارد بزرگ فیلسوف نامدار ایرانی می گوید‌ شناخت ما از کرانه دریای وجود بزرگان ، تنها به اندازه میدان دید چشم اندیشه ماست و نه بیشتر . آنچه در پی می‌خوانید گفت‌وگو با تنی چند از شاعران و صاحب‌نظران ادبیات معاصر است که هر کدام از دریچه و دید خود به سهراب سپهری نگریسته‌اند شاید از این مجال بتوان سهراب را بهتر از گذشته بشناسیم .


‌* حافظ عصر ما سهراب

عبدالجبار کاکایی می گوید : برقرار کردن این ارتباط عاشقانه با جهان در پیشینه تاریخی فرهنگ ایران نیز اتفاق افتاده است. سنت دینی و مذهبی برای بازکاوی جهان از نگاه عاشقانه بهره برده است. جوهره شعر سهراب، عشق به هستی است. این دیدگاه در نگاه زاهدانه خشک وجود ندارد، ولی سهراب این پنجره را به روی بشر باز می‌کند. منظر سهراب، مایه گرفته از نگاه عارفانه مذهبی است. به نظر من کمتر شاعری همانند سهراب وجود دارد که شعرش بیانگر شخصیت شاعر باشد.‌ عرفان دیگران در لفظ باقی می‌ماند، ولی شخصیت این شاعر از میان مصاحبه‌ها، شرح حال‌ها و رفتارش‌، تداعی کننده شعرش است.
زمانی که یدالله رویایی بالغ بر 2 هزار مصاحبه مطبوعاتی دارد، سهراب سپهری فقط 2 مصاحبه انجام داده است.‌ یک نفر با مقایسه تطبیقی اندیشه کریشنا مورتی با فرازهایی از شعر سهراب تأثیرپذیری شاعر از دیگر بزرگان جهان را متذکر شد و این زنجیره زایش یک تولید بشری است. من حتی وقتی در ترانه کبوتر آنجائیکه گفته‌ام: اما تو چتر تو بستی کبوتر ناخودآگاه از زیر باران باید رفت سهراب الهام گرفته‌ام.‌
مردم عصر جاهلیت در برابر دعوت پیامبر(ص) مقاومت می‌کردند. آنها می‌خواستند به سنت آبا و اجداد خود بمانند. ابراهیم (ع) و مولانا و همه فیلسوف‌های جهان در رنج این تقابل گرفتار هستند.‌ جاذبه‌های شعر سهراب در بکارگیری لحن مغازله اسیر در گفتگو با سنگ و چوب و جهان پیرامونش است. دکتر محمد حق‌شناس در کتاب بودگانی‌ها می‌گوید: هر وقت عاشقانه نگاه کردن را از یاد می‌برم دنیا بیغوله‌ای است برای غولی به نام من. به نظر من از سال اول تا سوم هجری رابطه انسان با خدا در تفاسیر و در سیره بزرگان ادبیات صوفیه، نشانه‌هایی از ترس از خداوند، هبوط آدم و فریب ابلیس دیده می‌شود. انسان با این دیدگاه خشونت‌آمیز، مهجور و حرمان نصیب معرفی می‌شود. اما در سده سوم هجری، هجوم تفکر عرفای خراسانی در درک رابطه عاشقانه انسان و خداوند بسیار مؤثر است.‌ مصلحت بودن انسان به زمین و مصون بودن انسان از حسادت فرشتگان در آثار پدیدار می‌شود. این منظر تازه به ادبیات دارای قله‌هایی چون، حافظ، سعدی و مولاناست و البته این منظر متعلق به همه مذاهب الهی است. و سرانجام سهراب در این راه گام برداشته است.‌ دکتر شریعتی در کتاب با مخاطب‌های آشنا از قول رامبو شاعر فرانسوی می‌گوید: شاعران چون مرغان دریایی‌اند، پروازشان زیبا است. وقتی کنارت می‌نشینند، اما پر از گل‌ولای هستند در واقع حقیقت این است که شاعر باید به شعرش نزدیک باشد. در قرآن کریم نیز آمده است که شاعران کسانی هستند که به آنچه می‌گویند عمل نمی‌کنند. ولی این مسأله برای سهراب سپهری مصداق ندارد. شعر سهراب یک نگاه متعادل ایرانی است به عالم هستی. در قیاس با فرهنگ هندوستان که در رنگ، مزه و موسیقی و دین بسیار افراط می‌کنند. مردم ایران دارای فرهنگ متعادل هستند. شعر سهراب را در کنار شعر بیدل دهلوی شاعر هندوستان بگذارید. اندیشه‌های بیدل هرچند در شعر سهراب جای دارند ولی رفتار زبانی سهراب و مربیان واگویه‌های بیدل بسیار متفاوت است. بیدل جنون در حال و مقال دارد ولی سهراب بسیار متعادل است. همانند حافظی است که در دشوارترین دوران تاریخ ایران همانند نسیمی از ناملایمات عصر خود می‌گذرد. سهراب دهه پرجنب‌وجوش 30 نیز اینگونه بود.‌


‌* سهراب نقاش بود نه شاعر ‌

علیرضا قزوه می گوید عرفان در نگاه سهراب‌سپهری مقوله‌ای وارداتی نیست عرفان شعر سهراب نه تنها عرفان وارداتی، نظیر آنچه امروز شاهد هستیم نیست، بلکه برخلاف آنچه تصور می‌رود به کلی با عرفان نوع شرق و یا بودایی نیز تنافر دارد. عرفان در نگاه سهراب برگرفته از عناصر اسلامی است. شعر سهراب با مضامینی چون تکبیره`‌الاحرام، وضو، حجرالاسود و نظیر آنها عقیده و منش خود را به عنوان یک روشنفکر سنت‌گرا و ایرانی اسلامی معرفی می‌کند. سهراب ساختار شعر خود را که عامه‌پسند بود براساس روان‌گویی و سهل‌سرایی گذاشته بود، اما این سهولت فدای ابتذال نشد. این سهل‌گویی سهراب از میان تکرار و تمرین و یک سهل و ممتنع سخت بوجود آمد که هرگز آلوده به جریانات روزمره اجتماع عصر سهراب نشد.‌ شعر سهراب زندگی‌اش بود و کاسب پیشگی نبود سهراب شاعر نبود. حداقل این ادعا را نداشت. حتی او در قسمتی از شعرش اذعان کرده است که نقاش است.


* مولانا پشتوانه سپهری

امیدعلی مسعودی می گوید : شعر سپهری به گونه‌ای در اجتماع پذیرفته شده است که گویی همانند شعر حافظ چند وجهی است.‌ یعنی هرکس با قرائت و منظر خاص خود برداشتی ویژه از شعر او خواهد داشت. در واقع وقتی مضامین عرفانی بودایی با جغرافیای کاشان پیوند بخورد، گفتار ازتک معنایی به چند معنایی تکثر پیدا می‌کند.‌ تأثیر سهراب سپهری در شاعران پس از خودش به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم است. هر چند سهراب در شعر نو ادامه نیما بود، ولی از نظر مضامین و ترکیب‌های ابداعی، فرصت‌های تازه‌ای را برای شاعران پس از خود ایجاد کرد. اوج این تسری سبک در بین شعرای دهه 50 و 60 دیده می‌شود.‌ پس انقلاب اسلامی در آثار برخی از شاعرانی که حتی شعر کلاسیک می‌سراییدند این تأثیر دیده می‌شود.‌ سید حسن حسینی، سهیل‌محمودی، قیصرامین‌پور، سپیده کاشانی، عبدالملکیان و سلمان هراتی نمونه‌های بارز ادامه راه سهراب هستند.‌


‌* زندگی زلال و شفاف شاعر

کامران شرفشاهی می گوید راز ماندگاری سهراب را باید در چند عامل جستجو کرد. اولین مسأله، دانش‌ ادبی و احاطه شاعر به دیگر علوم و هنرهای عهد خویش و روزگار پیشین است. او مطالعات وسیعی داشت. در واقع فقط به ذوق و قریحه شاعری اکتفا نکرد. سپهری در ادبیات کهن وحال و نیز در عرفان مطالعات بسیار گسترده‌ای داشت. اندیشه‌های اسلامی،‌ مشاهیر بزرگ کشور و حتی بزرگان دیگر ملل از تیررس نگاه تیزبین و حساس او دور نماند. سهراب با سفرهای متعددی که به خاور دور و به ویژه هند و نیز غرب داشت با شرح احوال بزرگان فلسفه، عرفان و اشراق آشنا شد.‌ به علت این عزلت‌نشینی، اطلاعات ما از خصوصیات اخلاقی او فقط بسنده می‌شود به نقل‌قول‌های اطرافیان و نزدیکانش و البته آثار وی.‌ برخی شخصیت‌ها در حین فعالیت‌های خود، به نفی دیگران و یا اثبات توانایی خود می‌پردازند ولی سپهری به دور از این قیل‌وقال‌ها، زمان و عمر خود را صرف شناخت هستی کرد. وی در تأئید این نکته بارز زندگی سهراب چنین شرح داد: ما در زندگی و آثار سهراب هیچ نوع ستیزندگی نمی‌بینیم.‌ خالق هشت کتاب در پی برقرار کردن رابطه صمیمانه انسان و جهان است در تمامی آثار سهراب، محبت و دلسوزی موج می‌زند و به این دلیل است که خواننده شعرش با شعر همزادپنداری می‌کند.‌ او نیازهای عاطفی انسان امروز که سرخورده، افسرده و ملول است را با زلال آب و گلاب کاشان مرتفع می‌کند. سهراب تحولی شگرف را در عرفان شعر پارسی ایجاد کرد.‌ شعر عرفانی پیش از او دچار تکرار تعابیر می، ساغر و مطرب شده بود که با همت این شاعر نگاه تازه به عرفان، ملموس‌تر ارائه می‌شود. حتی سپهری بر این نگاه تازه تأکید می‌کند: چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید و این دلایل باعث می‌شود که شعر او نیازمند امضا نباشد و به راحتی سبک سهراب با دیگر شاعران متمایز می‌شود.
سپهری به جامعه خود پشت نکرد. تأثیر سبک شعر وی در آثار شاعران دیگر بسیار مشهود است. به ویژه در شعر مرحوم سلمان هراتی در مجموعه آسمان سبز و دفتر شعر دری به خانه خورشید کاملاً آشکار است.


ساختار شکن سنت‌گرا

عباس براتی‌پور می گوید نوآوری‌های او به دلیل رنگ‌آمیزی اجتماعی شعرش مورد اقبال مردم قرار گرفته است. البته برخلاف آنچه تصور می‌شود سپهری علاوه بر آثار سپید و نو، اشعار کلاسیک و موزون نیز دارد.‌ سهراب از راهنمایی‌های مشفق کاشانی بهره‌ زیادی برد و علاوه بر این با افکار بیدل دهلوی تا آنجا آشنا شد که به اعتقاد من رگه‌های مشابه‌ای از نگاه بیدل در شعرهای سهراب دیده می‌شود.‌ سهراب سیر تغییرات شعر خود را در ظاهر و باطن و یا به عبارتی در معنا و ساختار به نوعی اجرا می‌کند که به خوبی بانی جلب ارتباطش فقط می‌شود، چون او با زبان مردم آشنا بود. به نظر من شعر آیینه است و مردم در این آیینه خود را می‌یابند.‌ علاوه بر این آهنگین بودن شعر سهراب و آشنایی‌زدایی‌های زیبا به قدرت شعر او کمک شایانی می‌کند. سهراب قصیده‌ای محکم با این مطلع دارد: آه که با غم گذشت روز و شبانم / خسته و رنجور دل فگار از آنم و بعدها این مفهوم را در شعری که برای همه آشنا است اینگونه عنوان می‌کند که: به سراغ من اگر می‌آید / نرم و آهسته بیایید/... در واقع از زبان شعرش را تغییر داده است ضمن اینکه در دریایی از مفهوم نیز غوطه‌ور است.


تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود رایگان پایان نامه
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله ، دانلود پایان نامه ، بهترین سایت
و تگ های این مطلب :دانلود مقالات ، بهترین سایت ها ، دانلود مقاله

: فراموش کن ! تا به خاطر آوری !!

Posted: 11 Sep 2010 11:02 PM PDT

فراموش کن ! تا به خاطر آوری !!

http://www.markthomasphotos.com/images/big/scientificgallery8.jpg


نتایج مطالعات اخیر در آکادمی ملی علوم آمریکا نشان داده است که‌ ‌فراموش کردن اطلاعات قدیمی روش خوبی برای به خاطر آوردن اطلاعات جدید است‌. به گفته محققان ذخیره کردن شمار زیادی از خاطرات در بلند مدت در ذهن ...‌ ‌کردن و جداسازی اطلاعات جدید و پردازش خاطرات کوتاه مدت را دشوار می‌کند‌. ‌
تیم تحقیقاتی از مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا در این‌ ‌زمینه اعلام کرد: ما در دنیایی که در آن هستیم، دائما از سوی اطلاعات جدید بمباران‌‌ ‌می‌شویم بنابراین همواره در حال ... کردن هستیم و اگر این‌کار را انجام ندهیم،‌ ‌انبوهی از اطلاعات بر ما غلبه خواهد کرد‌. ‌تحقیقات جدید نشان داده است افرادی که حافظه آنها‌ ‌بهتر کار می‌کند احتمالا تعداد نورون‌های جدید کمتری در هیپوکامپ مغزشان رشد پیدا‌ ‌می‌کند‌. ‌ارد بزرگ فیلسوف و متفکر برجسته می گوید : گاهی تنها راه درمان روانهای پریشان ، فراموشی است. تحقیقات آکادمی علوم آمریکا هم چنین گزینه ایی را پیشنهاد می دهد چرا که با فراموشی خاطرات گذشته و بخصوص بخش های تیره و غم انگیز آن ، می توان میدان یادگیری و حفظ اطلاعات جدید را فراهم آورد بدین شکل روحیه و طراوت انسان دوباره بدست می آید.
لازم به ذکر است که هیپوکامپ ناحیه‌ای از مغز است که در شکل‌گیری‌ ‌حافظه نقش دارد‌. ‌
در افرادی که حافظه بهتری دارند،‌ ‌این پدیده به آنها کمک می‌کند که اطلاعات کهنه و بلااستفاده را زودتر فراموش کرده و‌ ‌بتوانند اطلاعات جدید را سریعتر به خاطر بسپارند‌. ‌این در حالی است که محققان پیش از این تصور‌ ‌می‌کردند رشد نورون‌های جدید در هیپوکامپ می‌تواند برای حافظه سودمند باشد.


تگ های این مطلب :مقاله ، پایان نامه دانلود ، دانلود مقالات
و تگ های این مطلب :سایت دانلود مقاله ، مقاله پایان نامه ،دانلودمقاله
و تگ های این مطلب :مطلب در مورد ، دانلود پایان نامه علوم انسانی
و تگ های این مطلب :دانلود مقاله رایگان ، پایان نامه رایگان

فلسفه چیست ؟ فیلسوف کیست ؟

Posted: 11 Sep 2010 11:00 PM PDT

فَلسَفه مطالعهٔ مسائل کلی و اساسی پیرامون موضوعاتی چون وجود، آگاهی، حقیقت، عدالت، زیبایی، اعتبار، ذهن و زبان است. وجه افتراق فلسفه با راه‌های دیگر پرداختن به این پرسش‌ها (راه‌هایی نظیر عرفان و اسطوره) رویکرد نقّادانه و معمولاً سامانمند فلسفه و تکیه‌اش بر استدلال‌های عقلانی‌است.

فلسفه می‌کوشد برای همه پدیده‌ها به درک بهتر یا «پاسخ» قطعی یا پندارین دست یابد. فلسفه در دوران باستان کوشید خرافات و اعتقادات را با خردمندی،‌ منطق و مشاهده جایگزین کند. منطق یا «هنر اندیشیدن» به‌وسیله فیلسوفان به عنوان پایه اندیشه استفاده شد. ریشه‌های فلسفه غربی در دولت-شهرهای یونان به‌ویژه آتن شکل گرفت.
واژهٔ فلسفه

واژه فلسفه از واژهٔ یونانی Philosophia برگرفته شده است که به معنای خرد دوستی است و در زبان عربی و فارسی رایج‌ گشته است. این واژهٔ یونانی از دو بخش تشکیل شده است: -Philo به معنی دوستداری و sophia- به معنی دانایی.

اولین کسی که این واژه را به کار برد، فیثاغورس بود. زمانی از او پرسیدند که: «آیا تو فرد دانایی هستی؟» وی پاسخ داد:«نه، اما دوستدار دانایی (Philosopher) هستم.»

بنابراین فلسفه از نخستین روز پیدایش به معنی دوستی ورزیدن به دانایی، تفکر و فرزانگی بوده.

جناب ملاصدرا در کتاب اسفار اربعه در تعریف فلسفه می فرماید: (الفلسفه هی تشبه بالإله بقدر الطاقه البشریه) یعنی: فلسفه شبیه شدن به خداست به اندازه طاقت بشری

فلسفه را می‌توان در یک واژه مختصر نمود و آن «چرا» است. برای امتحان شروع کنید و به ابتدای هر چه که به ذهنتان می‌رسد یک «چرا» اضافه نمائید. خیلی زود و به راحتی به معجزه این سه حرفی کوچک پی خواهید برد! و آغاز تفکر را لمس خواهید نمود. اصولاً فلاسفه کسانی هستند که جهان را از پس این علامت «؟» می‌نگرند. در واقع فلسفه دستگاه آفرینش تفکر است و این کار را براحتی با منطق سؤال و پرسش محقق می‌سازد.
موضوع فلسفه

فلسفه، تفکر است. تفکر درباره کلی‌ترین و اساسی‌ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آن‌ها روبه رو هستیم. فلسفه هنگامی پدیدار می‌شود که پرسش‌هایی بنیادین درباره خود و جهان می‌پرسیم. سوالاتی مانند:

* قبل از تولد کجا بوده‌ایم؟
* حقیقت زمان چیست؟
* آیا عالم هدفی دارد؟
* اگر زندگی معنایی دارد، چگونه آن را بفهمیم؟
* آیا ممکن است که چیزی باشد و علتی نداشته باشد؟
* ما در دو دنیا زندگی میکنیم که یکی دنیای خواب و دیگری دنیای بیداری نام دارد.چه در دنیای خواب باشیم و چه در دنیای بیداری؛تمام واقعیت را متعلق به دنیایی میدانیم که در همان موقع در آن زندگی میکنیم . اما واقعیت به چه معناست؟
* سرنوشت انسان به دست خود اوست و یا از بیرون تعیین می‌شود؟
* چیزی که مسلم است این است که در خواب نیستیم.این اطمینان به دلیل تفاوتهای اساسی دنیای خواب با بیداری در مواردی مانند افزایش عقل در بیداری در مقایسه با کاهش عقل در دنیای خواب ؛یا امکان مشاهده خود در آئینه در هنکام بیداری وعدم امکان مشاهده خود در آئینه به هنکام خواب و....میباشد.
* خدا چیست؟
* چگونه می‌شود ثابت کرد که ما در این مکان واین زمان هستیم؟
* سرانجام دنیا چه خواهد شد ؟

و ده‌ها پرسش مانند این.

چنانچه در این سؤالات می‌بینیم، پرسش‌ها و مسائل فلسفی از سنخ امور خاصی هستند و در هیچ علمی به چنین موضوعاتی، پرداخته نمی‌شود. مثلاً هیچ علمی نمی‌تواند به این پرسش که واقعیت یا حقیقت چیست و یا این که عدالت چیست، پاسخ گوید. این امر به دلیل ویژگی خاص این مسائل است.

موضوع فلسفه، یعنی این امر که فلسفه به چه مسائلی نظر دارد و چه حیطه‌ای از شناخت را در بر می‌گیرد و کدام عرصه را مورد مطالعه قرار می‌دهد و در نتیجه جای فلسفه در طبقه بندی علوم کدام است؟

موضوع فلسفه در جریان تاریخ تغییر فراوان کرده است. فلسفه در دوران باستان «علم علوم» بود و جامع کل معارف بشری و گردآوری کلیه دانستی‌های انسان در زمینه‌های مختلف به شمار می‌رفت. یک فیلسوف کسی بود که به تمام رشته‌های علوم آن زمان آشنایی داشت و در همه زمینه‌ها صاحب نظر بود. ولی در جریان تکامل جامعه پراتیک و عمل بشری بیشتر و عمیق‌تر شد. رازهای جهان پیرامون بیشتر گشوده شد، دانستنی‌ها متنوع ‌تر و ژرف‌تر و علم غنی‌تر و پر دامنه‌تر گردید. از آن علم (جامع کل) جدا شدند. نخست فیزیک و شیمی و طبیعیات و غیره و پس از آن علوم اجتماعی نیز که دیر زمانی همراه جدایی ناپذیر فلسفه شمرده می‌شود هر یک به مثابه دانش مستقل و جداگانه‌ای (اقتصاد، زبان شناسی، جامعه شناسی) جدا شدند. ولی درست از آنجا که فلسفه جمع ساده ریاضی و گرد آوری این علوم در کنار هم نبود پس از این جدا شدن‌ها و مستقل شدن‌ها به (هیچ) تبدیل نشد و از بین نرفت. برعکس هرچه این تجزیه عمیق‌تر صورت می‌گرفت و علوم مشخصه جدا می‌شد ـ درست مثل آن که از بند حشو و زوائد رها شود و پیرایه‌ها را به دور افکند ـ جوهر واقعی فلسفه به مثابه علمی قائم به ذات روشن‌تر و پاک‌تر جلوه‌گر می‌شد. موضوع مشخص فلسفه بدین ترتیب متبلورتر و برجسته‌تر گردید. امروز فلسفه عبارت است از علم مربوط به عام‌ترین قانون‌مندی‌های جهان هستی و شناخت انسانی و رابطه بین آن دو، عام‌ترین روابط و مناسبات بین اشیاء و پدیده‌ها.

همین واقعیت که فلسفه از دیرترین دوران‌های تمدن باستانی و حتی قبل از دانش‌هایی نظیر فیزیک و زیست‌شناسی و زمین‌شناسی پدید آمده نشانی از نیاز انسان به آن و اهمیت آن در حیات معنوی بشر است. اگرچه همواره نقش فلسفه در جامعه روشن نبوده است ولی چه بسا که کردار، پندار و رفتار ما، احساسات ما و سراسر زندگی ما تحت تأثیر اندیشه‌های معین فلسفی و جهان‌بینی مربوطه جریان یافته است. این تأثیر امروزه تماماً پیدا و نیرومند است. هر مسئلهٔ جدی را که در نظر آوریم از مسائل سیاسی، دولت‌ها، احزاب، مبارزه طبقات و گروه‌ها گرفته تا مسائلی درباره چگونگی پیدایش سیارات و آنچه در گیتی و در زمین می‌گذرد یا درباره سرشت و سرنوشت انسان{،} پاسخ بدان‌ها به میزان زیادی وابسته بدان است که جهان را چگونه می‌بینیم، چه دید عمومی از این دنیا و آنچه در آن می‌گذرد داریم و از چه پایگاه فلسفی به آن‌ها می‌نگریم. نه فقط پاسخ به مسائل و راه‌حل آن‌ها بلکه شیوهٔ برخورد {با} آن‌ها و نحوهٔ طرح آن‌ها نیز وابسته است به همین دید معین، به همین پایگاه فلسفی ـ شالودهٔ تئوریک هر جهان بینی{_}.

برخورد با فلسفه به مثابه یک علم نشان می‌دهد که فلسفه از آنجا که عام‌ترین قانونمندی‌های جهان را مطالعه می‌کند به مثابه مدخل اسلوبی بر علوم یا متدلوژی عام همه علوم اعم از دانش‌های طبیعی و اجتماعی جایی بسیار مهم و ضرور{ی} دارد.

یک ویژگی عمدهٔ موضوعات فلسفی، ابدی و همیشگی بودنشان است. یعنی همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهند داشت و در هر دوره‌ای، بر حسب شرایط آن عصر و پیشرفت علوم مختلف، پاسخ‌های جدیدی به این مسائل ارائه می‌گردد.

فلسفه، مطالعه واقعیت است، اما نه آن جنبه‌ای از واقعیت که علوم گوناگون بدان پرداخته‌اند. به عنوان نمونه، علم فیزیک درباره اجسام مادی از آن جنبه که حرکت و سکون دارند و علم زیست‌شناسی درباره موجودات از آن حیث که حیات دارند، به پژوهش و بررسی می‌پردازد. ولی در فلسفه کلی ترین امری که بتوان با آن سر و کار داشت، یعنی وجود موضوع تفکر قرار می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ از هر گونه قید و شرطی مطرح می‌گردد. به همین دلیل ارسطو در تعریف فلسفه می‌گوید: "فلسفه علم به احوال موجودات است، از آن حیث که وجود دارند".

یکی از معانی فلسفه، اطلاق آن به استعدادهای عقلی و فکریی است که انسان را قادر می‌سازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهی بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به این ترتیب، حوادث روزگار را با اعتماد و اطمینان و آرامش بپذیرد. فلسفه در این معنا مترادف حکمت است.

فلسفه در پی دستیابی به بنیادی‌ترین حقایق عالم است. چنانکه ابن سینا آن را این گونه تعریف می‌کند:
فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است.

فلسفه همواره از روزهای آغازین پیدایش خود، دانشی مقدس و فرابشری تلقی می‌شد و آن را علمی الهی می‌دانستند. این طرز نظر، حتی در میان فلاسفه مسیحی و اسلامی رواج داشت؛ چنانکه جرجانی می‌گوید: "فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی".

مارکس، هگل را پایان فلسفه می‌داند. سپس می‌گوید که «فیلسوفان همه در جهت تفسیر جهان گام بر داشته‌اند. اما مسئله بر سر تغییر آن است». از یک دیدگاه، به نظر می‌رسد با این جملهٔ مارکس تکلیف فلسفه معلوم شده‌است. از نظر این دیدگاه در عصر حاضر باید به فکر تغییر جهان بود و نه تفسیر آن.


فهرست فیلسوفان
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


آ

* آدام اسمیت
* آسپاسیا
* آتناسیس
* آپولونیوس
* آرتور شوپنهاور

ا

* ارسطو
* اپیکتت
* اپیکور
* اسوالد اشپنگلر
* افلاطون
* امپدوکل
* انسلم
* انکساغورث
* اورلیوس اوتین
* ایزوکرات
* هربرت اسپنسر
* ویلیام اکام
* مارک اورل
* فردریک انگلس
* باروخ اسپینوزا
* دزیدریوس اراسموس
* ارد بزرگ
* جان اریجینا
* ابن رشد
* تئودور آدورنو
* اودسی

ب

* بوعلی سینا
* بهمنیار
* ابوریحان بیرونی
* ابو معشر بلخی
* احمد بن سهل بلخی
* شهید بلخی
* فرانسیس بیکن
* یوحنا بن حیلان

پ

* کارل پوپر
* ژان پل سارتر
* رژین پی‌یترا
* پورسیا

ت

* لئون تروتسکی
* ته آنو (فیثاغورسی) و دخترانش می‌یا، آریگنوت و دامو
* تمیستا

ج

* جولیا دومنا

چ

* نوآم چامسکی

د

* غیاث‏الدین منصور دشتکی
* سید صدرالدین دشتکی
* جلال الدین دوانی
* غلامحسین ابراهیم دینانی
* دنیس دیدرو
* سیمون دوبووار
* دکارت
* دمکریت
* دینون

ر

* ابن رشد
* قطب الدین رازی
* روح الله خمینی
* ابوعلی مسکویه رازی
* برتراند راسل
* دیده رو
* ژان ژاک روسو

س

* سبزواری-ملا هادی
* سقراط شهید
* ابو سلیمان محمد سجستانی
* ابوالعباس سرخسی
* سهروردی
* سلرز

ش

* شلینگ
* ملاصدرای شیرازی
* شهرزوری
* شیخ بهایی
* قطب الدین شیرازی
* ارتور شوپنهاور

ط

* خواجه نصیر طوسی
* سید محمدحسین طباطبایی
* احسان طبری

ف

* ابو نصر فارابی
* فیاض لاهیجی قمی
* لودویک فویرباخ
* فیشته
* میشل فوکو
* سید احمد فردید

ک

* ابویوسف کندی
* حسن کرمانشاهی
* کنفسیوس
* امانول کانت
* ویلارد اورمن کواین
* علامه کمپانی
* کلئوبولین

گ

* ادموند گتیه
* هانس-گئورگ گادامر

ل

* لوکریتوس
* مارتین لوتر
* ژان لاکان
* جان لاک
* لئونیتوم

م

* میر داماد
* میرفندرسکی
* شارل منتسکیو
* آناکسیماندر ملطی
* ابویحیی ابراهیم مروزی
* آناکسیمن میلتوسی
* کارل مارکس
* هربرت مارکوزه

ن

* علی آقا نوری
* فردریش نیچه
* خیام نیشابوری
* ناصر خسرو علوی
* آنتونیو نگری

و

* ولتر
* لودویگ ویتگنشتاین
* ماکس وبر

ه

* توماس هابس
* هگل
* مارتین هایدگر
* جان هیک
* دیوید هیوم
* هراکلیتوس
* هیپاتیا
* هیپارخیا




فلسفه در آغاز

همان طور که گفته شد، اساساً فلسفه از نخستین روز پیدایش، به معنی عشق به دانایی و خرد و فرزانگی بوده و به علمی اطلاق می‌شد که در جستجوی دستیابی به حقایق جهان و عمل کردن به آنچه بهتر است (یعنی زندگانی درست)، بود.

فلسفه در آغاز، شامل تمام علوم بود و این ویژگی را قرن‌ها حفظ کرد؛ چنانکه یک فیلسوف را جامع همه دانش‌ها می‌دانستند. اما به تدریج دانشها و علوم مختلف از آن جدا گشتند.

در قدیم، این فلسفه که جامع تمام دانشها بود، بر دو قسم تقسیم می‌گشت :فلسفه نظری و فلسفه عملی.

فلسفه نظری به علم الهیات، ریاضیات و طیبعیات تقسیم می‌گشت که به ترتیب، علم اعلی، علم وسط و علم اسفل (پایین تر) نامیده می‌شد.

فلسفه عملی نیز از سه بخش تشکیل می‌شد: اخلاق، تدبیر منزل و شهرداری (سیاست مُدُن). اولی در رابطه با تدبیر امور شخصی انسان بود، دومی در رابطه با تدبیر امور خانواده و سومی کشورداری (تدبیر امور مملکت) بود.

برای درک موضوع فلسفه اولین گام مهم را ارسطو بیست وچهار قرن پیش برداشت. وی فلسفه را (علم هر آنچه وجود دارد) یا علم درباره (وجود آنچه هست، یعنی جهان در مجموع خود تعریف کرد .

بسیاری از فیلسوفان مادی‌گرا کوشیده‌اند خصلت و سرشت جهان واقعی را دریابند و قوانین شناخت آن را درک کنند و بدین ترتیب به سوی درک درست موضوع فلسفه گرایش داشته‌اند. عمده‌ای از فیلسوفان آرمان‌گرا نیز سهمی در دقیق کردن موضوع فلسفه و نزدیک شدن به مفهوم درست آن داشته‌اند. اما فلسفه قبل از مارکسیسم نتوانست درست و دقیقا تعیین کند که فلسفه چه مسائلی را باید مطالعه کند یعنی نتوانست موضوع فلسفه را به درستی فرموله کند. زیرا تعیین موضوع فلسفه تنها زمانی ممکن می‌شد که خود فلسفه به یک علم تمام عیار بدل می‌گشت. فلسفه قبل از مارکس چنین علمی نبود اگر چه گنجینه گرانبهایی از اندیشه‌ها و نظریات فلسفی و طرح‌ها و سیستم‌های داهیانه را فراهم آورده بود. در این گنجینه عناصر و نکاتی بود که بعدا در تعریف موضوع فلسفه وارد شد.

برای مکاتب آرمان‌گرا به طور کلی فلسفه عبارت بود از مطالعه قوانین شعور(آگاهی) و چگونگی روح و تحولات آن. بعضی از این مکاتب شعور را چیزی فراانسانی می‌دانستند وچون در جستجوی رابطه آفریننده و آفریده بودند از موضوع فلسفه دور می‌شدند. برای برخی دیگر موضوع فلسفه به مسائل منطق یا اخلاق محدود می‌شود. در عصر ما که دوران زوال سرمایه داری است اندیشه پردازان بورژوایی که دچار بحران فکری هستند بیش از پیش از تعیین موضوع فلسفه عاجز می‌مانند. عده‌ای به بهانه اصالت علوم مثبته (علوم مشخص) فلسفه را نفی می‌کنند و می‌گویند با مرزبندی‌ها ومشخص شدن علوم مثبته دیگر جایی و نقشی برای فلسفه باقی نمانده واین چنتا خا لی شده‌است. برخی دیگر می‌گویند حداکثر کاری که برای فلسفه باقی مانده بحث‌های منطقی درباره جملات، زبان و ارزش محتوی آن است. ایده آلیست‌ها ی معاصر گاهی (حالات روحی) و گاه (جوهر شخصی فردی) و گاه ((نیروی اراده انسانی)) و امثال آن را موضوع فلسفه قرار می‌دهند. بسیاری دیگر هم اصلاً حاضر به بحث پیرامون مسائل هستی جهان خارجی و ماهیت واقعیت مادی و قوانین عام حرکت ومسائلی از این قبیل نیستند.

در حکمت کلاسیک ایران پیرامون موضوع فلسفه به ویژه این عقیده رایج بود که هدف نهایی فلسفه شناخت آن حقیقت ثابت و لایتغری است که تبدل و تکثر در آن راه ندارد. به قول فارابی حکیم معروف فلسفه عبارت است از ((معرفت خالق است و خالق واحد، غیر متحرک و علت فاعله برای تمام اشیاء است)). به نوشته خواجه نصیرالدین طوسی فیلسوف نامدار ((حکمت چیزی جز راه وصول به کمال نیست. حکمت در عرف اهل معرفت عبارت از دانستن چیزهاست چنان که باشد، قیام نمودن چنان که باید، بقدر استطاعت، تا نفس به کمالی که متوجه آن است برسد)) در بررسی موضوع فلسفه اندیشه ایرانی قرون وسطایی به ((مسئله ابداع و خلقت و صدور متکثر از واحد)) و مسائل ((علم اخلاق)) و رفتار بشر در برابر پروردگار و در برابر همنوع و مسئله معرفت می‌پرداخته‌است .
شاخه‌های فلسفه

* شناخت‌شناسی
* فلسفه تحلیلی
* فلسفه ذهن
* منطق
* متافیزیک

* فلسفه سیاسی
* فلسفه اخلاق
* فلسفه علم
* فلسفه هنر



برگرفته از : دانشنامه جهانی ویکی پدیا

اگه بگن ارزویی کن الان براورده میشه چی میخوای ؟!

Posted: 11 May 2010 10:20 AM PDT

آرزو می کنم
بیایی التماس کنی و بگی اشتباه کردم
اونوقت منم پشتم رو بهت بکنم بگم از جلوی چشمم برو
دیگه هم نیا
بعد باز گریه و التماس کنی
و من باز هم بگم برو
...
آخ چه حالی دارم
اونوقت که می گم برو برو clown

نخستین تمدن

Posted: 11 Sep 2010 03:32 PM PDT


رویش نخستین تمدن باشکوه جهان ، از گره خوردن سه تبار ایرانی ماد ، پارس و پارت سرچشمه گرفته است . ارد بزرگ

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نیما ونیشام از مینا مقدادی

دسترسی به نرم افزار کتاب قوانین و مقررات فناوری اطلاعات

حکیم ارد بزرگ (پدر فلسفه اردیسم) : تاوان بزرگی ، تنهاییست.